الگوی لیگ در تیم ملی

سرمقاله فرشاد کاس‌نژاد   @Farshadcasnejad   تیم ملی هزار و یک مسأله دارد اما عجیب اینکه بحث روز تیم ملی حضور کریم باقری در کادر فنی است. تعطیلی دیرهنگام لیگ برتر، کمبود بازی‌های دستگرمی، گزینش بحث‌برانگیر بازیکنان، کیفیت اردوگاه تیم ملی، کیفیت مدیریت بر تیم ملی، همه و همه بحث‌برانگیز هستند و بر سرنوشت ما در راه جام جهانی آثاری واقعی می‌گذارند، اما بحث روز رسانه‌ها و پیشکسوتان فوتبال این است: به‌به، آقا کریم، عجب انتخاب خوبی. کریم باقری خود هزار و یک بار از بی‌ایده بودنش در مربیگری حرف زده و دیگر نمی‌داند به چه زبانی بگوید. در پرسپولیس سال‌های اخیر فقط به اعتبار جایگاهش به عنوان بازیکنی نامدار در پرسپولیس و فوتبال ملی ایران، نقشی خودساخته و بی‌تعریف دارد که خلاصه می‌شود در مداخله هنگام درگیری‌های بازیکنان هنگام بازی‌ها و توپ و تشر. یک حرفه که کشف کریم باقری در کادر فنی است و دیگران هم با احترام و عزت از آن یاد می‌کنند و حتی به تیم‌های دیگر پیشنهاد می‌دهند که یک کریم باقری برای خودتان پیدا کنید. کریم باقری در فوتبال چهره‌ای احترام‌برانگیز است. گرچه روش و منش ورزشکاران ایرانی در تبلیغات مجازی و مضحک و فالوور فروشی خدشه به همان احترام‌های سابق وارد کرده، اما فارغ از این، سعی می‌کنیم کریم باقری را با نمایش متعصبانه‌اش در فوتبال به یاد بیاوریم. اینکه تیم ملی الگوی تیم موفق در لیگ را اجرا کند، با توجه به موقعیت ویژه تیم ملی در راه جام جهانی و نیاز به هماهنگی، قابل درک است. این یک روش است که تیمی موفق از لیگ را با لژیونرها کامل کنید و تیم ملی بسازید. مربیانی هستند که این روش را می‌پسندند. اما ماجرا وقتی کمی باسمه‌ای می‌شود که خیال کنند یک کریم باقری هم این ایده را کامل می‌کند. نفر به نفر مربیان روی نیمکت تیم ملی باید بتوانند در مدیریت بازی به مربی کم‌تجربه تیم ملی کمک کنند و حین بازی ذهن خلاق داشته باشند. سرمربی تیم ملی کارلوس کی‌روش نیست که عمرش در بزرگ‌ترین میدان‌ها گذشته باشد. سرمربی تیم ملی ما دراگان اسکوچیچ است که برای اولین بار در عمر مربیگری‌اش بازی‌هایی با میزان حساسیت مسیر جام جهانی را تجربه می‌کند و این تجربیات احتمالاً مهم‌ترین بخش کتاب عمر مربیگری‌اش خواهد بود.  در کنار این مربی روی نیمکت مبصر برای صحنه زد و خوردهای احتمالی انتخاب نمی‌کنند.  صحنه بازی‌های ملی در راه جام جهانی هم آنچنان بی‌‌حساب نیست که لازم باشد پیراهن این بازیکن را میان دعوا بکشید و به صورت آن یکی بکوبید و بر سر فلانی فریاد بزنید. سرمربی تیم ملی باید آنچنان اقتدار داشته باشد که حضور مبصر در کادر فنی را دور از منزلت حرفه‌ای خود بداند. انتخاب کریم باقری برای تیم ملی یک مسأله دیگر هم دارد. کادر فنی تیم ملی طی بیش از یک سال اخیر باید به درک متقابل درباره مبانی فکری و ایده رسیده باشند، باید بارها ایده و نگاه خود را به بحث گذاشته باشند. پیش از بازی‌ها و در فاصله چند روز تا شروع آخرین اردو، برای تیم ملی مربی انتخاب نمی‌کنند. این روشی خارج از قاعده است و اسکوچیچ که از انضباط تیمش حرف می‌زند، باید به این وجوه نظم هم در تیمش توجه کند. همه این حرف‌ها به معنای تغییر این تصمیم نیست، کسی هم احتمالاً وقعی به این حرف‌ها نمی‌گذارد، اما اینکه پس از انتخاب کریم باقری برای تیم ملی صدای به به و چه چه بلند شود، مایه تعجب است. عده‌ای از پیشکسوتان فوتبال در ایران هنوز طرفدار ایده‌هایی در چیدن یک کادر فنی هستند که هیچ تعلقی به امروز ندارد و برای دیروز هم ایده‌هایی برای حرف‌ها و نظریه‌های بی‌حاصل بودند. این تمجید بی‌معنا از کلیشه کریم باقری وقت تیم ملی را می‌گیرد.