روزنامه جوان
1400/03/08
زندگی محمد جهانآرا الهامبخش نمایش من بود
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: با بازگشايي سالنهاي نمايش، اكنون تماشاخانه سرو ميزبان نمايش «آمده بوديم اينجا بميريم» به نويسندگي و كارگرداني مريم منصوري است؛ نمايشي كه از جمله آثار مطرح تئاتر دفاع مقدس است كه در هفدهمين جشنواره تئاتر مقاومت نيز درخشيد. اين نمايش كه به ياد شهيد محمدجهانآرا به خرمشهر تقديم شده از روز سوم خرداد روي صحنه رفته است. «جوان» با نويسنده نمايشنامه و كارگردان اين نمايش گفتوگو كرده است. «آمده بوديم اينجا بميريم» اشارهاي به سانحه هوايي و شهادت فرماندهان عمليات آزادسازي خرمشهر دارد، به غير از كار شما، نمايشي به اين موضوع پرداخته است؟من تا پيش از اين كاري با اين موضوع نديدهام. شايد هم كاري توليد شده و من نديده باشم. من هم البته از اين واقعه و زندگي محمد جهانآرا الهام گرفتهام تا اثر خودم را خلق كنم. همان طور كه ميدانيد، نمايش ما داعيه تئاتر مستند ندارد و از عين به عين واقعيت گرتهبرداري نكرده است.
ما به نفع روايت زنانه و شاعرانگي از تئاتر مستند فاصله گرفتهايم اما در مرحله پژوهش نمايشنامه به اين واقعه توجه داشتم و يكي از فرزندان مادر نمايشنامه ما، فرزند يكي از شهداي آن هواپيماست. باقي خيالپردازي نويسنده بر اساس آن واقعه مستند و آن موقعيت تاريخي است. خانواده شهيد جهانآرا در مراسم افتتاحيه حضور داشتند، واكنش آنها به پرداخت آن ماجرا چه بود؟
حضور برادر شهيد محمد جهانآرا، دكتر سعيد جهانآرا، بركت افتتاحيه ما بود. مفتخرم كه اجراي اين نمايش را با حضور ايشان شروع كرديم و البته جاي خوشوقتي است كه ايشان از اجراي نمايش راضي بودند و اين كار را «بسيار شريف» توصيف كردند. شادي خودم را از اين توصيف ايشان پنهان نميكنم و به خشنودي ايشان افتخار ميكنم.
درباره نقش زنان در دوره دفاع مقدس كارهاي كمي توليد شده است، چرا؟
اصولاً خود جنگ و خط مقدم، بيشتر يك موقعيت مردانه است. شايد بيدليل نباشد كه بيشتر آثاري كه به جنگ ميپردازند، درباره و با حضور مردان باشد اما آسيبهاي جنگ و پسلرزههايش دامن همه جامعه را ميگيرد و زنان، كودكان و غيرنظاميها را هم شامل ميشود. از سوي ديگر نويسنده و كارگردان هم براي نوشتن و كارگرداني يك موقعيت به عنوان اثر هنري، نياز به لمس و درك موضوع و تجربه آن دارد. مجموع اين عوامل شايد باعث ميشود كه مردان هنرمند بيشتر در اين حوزه فعال باشند، هر چند فيلم «شيار 143» نرگس آبيار، يكي از بهترين فيلمهايي است كه به انتظار و جنون و عشق يك مادر پرداخته كه در انتظار بازگشت پسرش است يا فيلم منير قيدي كه به اردوگاه همسران رزمندگان در فاصله نزديكي جبهه و مصائب آنها ميپردازد اما در مجموع، هر مردي كه به جبهه جنگ رفته، از يك خانواده آمده و نبودنش، زخمي شدنش و مفقودالاثر بودنش، يك خانواده را دچار بحران ميكند و تحت تأثير قرار ميدهد. داستان نمايش در خرمشهر ميگذرد، با توجه به اجراهاي گذشته در جشنواره مقاومت، از سوي مردمان آن شهر چه بازخوردهايي گرفتيد؟
در جشنواره مقاومت كه ما اكران آنلاين داشتيم، در كامنتهايي كه تماشاگران گذاشتند، اغلب تشكر ميكردند كه راوي دردها و سينه سوخته خرمشهريها بوديم. در اجراي افتتاحيه نمايش هم، علاوه بر سعيد جهانآرا، سيد صالح موسوي از همرزمان مردمي جهانآرا به همراه خانوادهاش حضور داشتند كه بسيار كار را پسنديدند و حتي آقاي موسوي معتقد بودند اجراي اين اثر هيچ كم از فعاليت شهدا ندارد كه لطف ايشان را ميرساند. به جز اينها در تماشاگران كساني بودند كه با من صحبت كردند و ميگفتند؛ خودشان اهل آبادان يا جنوبي هستند و خيلي كار را پسنديده بودند. در مجموع فكر ميكنم آنچه باعث تأثيرگذاري اين كار ميشود، صداقت و صميميت در بيان دردهاي مردم است كه البته بديهي است، چون خود ما هم از اين مردم هستيم و اين تاريخ متعلق به همه ماست. تئاتر مقاومت به چه ميزان توانايي ورود به مسائل چالشي چون طولاني شدن بازسازي خرمشهر را دارد؟
خيلي، به نظر من مهمترين مسئله در حوزه جنگ و مقاومت الان همين است. در سالهاي اوليه پس از جنگ، در بيشتر آثار به بازسازي فضاي جبهه و جنگ ميپرداختند اما با گذشت زمان، جامعه هم از ما انتظار ديگري دارد كه بررسي مسائل و پيامدهاي جنگ و تأثير اين واقعه در زندگي اكنون مردم ما از جمله اين انتظارات است. مسئله بازسازي خرمشهر هم از مهمترين اين مسائل است كه بايد در آثار هنري به آن پرداخته شود. اصولاً رسالت اثر هنري كه داعيه اجتماعي بودن دارد، بيان همين دردها و زخمهاست و در اين صورت است كه ما در توصيف يك اثر ميتوانيم از عبارت «مردمي بودن» استفاده كنيم. در غير اين صورت با تكرار مكررات در آثار دفاع مقدسي مواجه ميشويم كه اين تكرارها منجر به شكلگيري كليشههايي ميشود كه ديگر بر مخاطب اثرگذاري ندارد و حتي شايد مخاطب را پس بزند.
نظرتان درباره اجراي اين نمايش در شهرستانها چيست؟
من آرزو داشتم اين كار را در شهرستانها اجرا كنيم، منتها با وجود كرونا و محدوديتها نميدانم چقدر ميسر است. فقط اميدوارم در همين محدوده زماني كه ما در تماشاخانه سرو در تهران اجرا داريم، هموطنان جنوبي كه ساكن تهران هستند به ديدن نمايش ما بيايند و ما را از نظراتشان بينصيب نگذارند. آيا تماشاخانه سرو به عنوان مجموعهاي خارج از پاتوقهاي تئاتري، ميتواند جايگاه خودش را به عنوان پايگاه تخصصي اجراي تئاتر مقاومت باز كند؟
حتماً. با وجود محدوديتهايي كه تئاتر ما در زمينه سالنهاي تئاتري دارد، تماشاخانه سرو با مديريت و كاركنان صميميای كه دارد يك امكان براي تئاتر محسوب ميشود كه با فعاليت پيوسته و حضور گروههاي تئاتري و اجراي كارهايي كه عيار تئاتري دارد، ميتواند خودش را در اين زمينه مطرح كند، چراكه نه؟!
سایر اخبار این روزنامه
اقناع مردم در حل مشکلات اقتصادی، مشارکت را بالا میبرد
مردم: نامزدها وعدههای شدنی بدهند
ما حتماً رأی میدهیم
سالگرد کابوس شوم فوتبال
فروپاشی جهانی انگاره یهودستیزی در جنگ غزه
اسد بیخ گوش اسرائیل ماند
شادی صهیونیستها از چند سرفه سید مقاومت
زندگی محمد جهانآرا الهامبخش نمایش من بود
۹ ماهواره ایرانی در صف پرتاب
تردد بین استانی از ۱۱ تا ۱۷ خرداد ماه ممنوع شد
مديران عامل رعيت با حقوق 200 هزار توماني!