بی‌خبر از جامعه


آفتاب یزد- یگانه شوق‌الشعرا: معضلات اجتماعی از چنان اهمیتی برخوردار هستند که برای سنجش میزان توسعه یافتگی یک جامعه می‌توان معضلات اجتماعی آن را مورد بررسی قرار داد.
جامعه شناسان مهم‌ترین کارشناسان برای بررسی میزان و نوع معضلات
اجتماعی هستند. آن‌ها معضلات اجتماعی را بررسی می‌کنند و مطابق با بررسی‌ها برای مبارزه با آن‌ها راهکار ارائه می‌دهند. میزان معضلات اجتماعی در جامعه ما به اندازه‌ای است که یگ گزارش به تنهایی نمی‌تواند به آن‌ها اشاره داشته باشد. این روزها نامزدهای ریاست جمهوری در حال تبلیغ و اعلام آمادگی برای انتخابات پیش رو هستند. هر نامزدی باید به معضلات اجتماعی جامعه‌ای مانند جامعه ما توجه کند؛ زیرا این معضلات سال‌ها است که با جامعه ما عجین شده‌اند. اما آنچه از سخنان اکثر نامزدها برداشت می‌شود بیشتر رنگ و بوی شعار می‌دهد و گویی دادن وعده‌های دور از واقعیت به بخشی از تشریفات انتخابات تبدیل شده است. گاهی اوقات به نظر می‌رسد مسئولینی که در این جامعه زندگی می‌کنند درکی از شرایط و محیط پیرامون خود ندارند. از همین رو ما به سراغ جامعه شناسان رفته‌ایم تا از منظر آن‌ها مهم‌ترین و بزرگ‌ترین معضلات اجتماعی را بیابیم و آن‌ها را به نامزدها یادآور شویم.
>بزرگترین معضل نبود نشاط اجتماعی


جعفر بای محقق و پژوهشگر اجتماعی در این خصوص به آفتاب یزد گفت: «متاسفانه در میان کاندیدهای ریاست جمهوری،
جامعه شناس وجود ندارد لذا رئیس جمهور آینده قطعا باید تیم‌های مشورتی یا گروه‌های مشاوره‌ای قدری را در حوزه جامعه شناسی تدارک ببیند. تیم مشورت‌دهنده قطعا باید مشکلات اجتماعی و گرفتاری‌های جامعه در حوزه آسیب‌ها را به خوبی شناسایی کند. سپس فهرست عناوین آسیب‌های اجتماعی باید تدوین شود و بعد از اولویت‌بندی برای رفع آن‌ها اقدام شود. با عنایت به اولویت‌بندی برخی از آسیب‌ها لزوما برخی از آن‌ها بر بخش دیگر تقدم دارند. مقوله بیکاری و رکود اقتصادی بخشی از آسیب‌های جامعه هستند. اما مهم‌ترین و بزرگترین معضل جامعه ما برگرداندن نشاط اجتماعی به جامعه است. جامعه ما جامعه شادی بود که به دلایل مختلف و بروز مشکلات این شادی‌ها از آن گرفته شد و نشاط اجتماعی از بین رفت. به نظر من اولویت‌دارترین بخشی که دولت آینده باید به آن بپردازد اقدامات برای ارتقای نشاط اجتماعی است. از بین رفتن نشاط اجتماعی عوارض زیادی را بر جامعه ما وارد ساخته است. در حوزه اجتماعی و جامعه شناسی باید بگویم جامعه ما دچار مشکلاتی در حوزه ارتباط بین فردی است. اعتماد اجتماعی در جامعه ما به حداقل موجود رسیده است. باید تلاش کنیم این اعتماد اجتماعی به عنوان یک پشتوانه برای تقویت ارتباط بین فردی به وجود بیاید و اعتماد اجتماعی و ارتباط بین فردی در جامعه باید به حرکت طبیعی خود برسد. مشکلات اقتصادی و نوع تعاملات دولتمردان مانند بی‌صداقتی در قول‌ها به تدریج باعث شد اعتماد اجتماعی از جامعه سلب شود. من معتقد هستم یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که جامعه ما از آن رنج می‌برد بی‌اعتمادی اجتماعی است. نکته بعد امید به آینده است. جامعه امروز به گونه‌ای است که برای جوانان ما آینده‌ای قابل ترسیم نیست. علت آن بروز تصمیمات بدون تحقیق و برنامه است. آینده مبهم و پر از استرس و نگرانی است. ما باید جامعه را نسبت به آینده امیدوار کنیم. اگر اعتماد و نشاط باشد به تدریح امید به آینده هم در جامعه ایجاد می‌شود. جامعه
آسیب پذیر ما درگیر بحران‌های بسیاری است. همچنین بحث تبعیض از دیگر معضلات اجتماعی ما است. ماهیت قوانین ما بر عدالت استوار نیست. مهم‌ترین و اساسی‌ترین مسئله جامعه، تبعیض و نابرابری و عدم اجرای عدالت است. بسیاری از افراد جامعه ما از موقعیت شغلی خود رضایت ندارند. باید شرایطی فراهم شود که انتظار جامعه از
حکومت عادلانه برآورده شود.»
>دامنه گسترده معضلات اجتماعی
در ادامه امیرمحمود حریرچی جامعه شناس در این باره به آفتاب یزد گفت: « از نظر من اصلی‌ترین معضل روزمرگی است؛ یعنی تمام مسئولین مملکت در تمام رده‌ها دچار روزمرگی شده‌اند و چشم انداز روشنی ندارند. مسئولین ما با توسعه همه جانبه بیگانه هستند. شش برنامه توسعه در جامعه ما وجود داشته است اما کشور ما در هیچ یک از ابعاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... توسعه یافته نیست. مردم حتی نمی‌توانند مشکلات خود را به درستی بیان کنند و معترض باشند. نیمی از جامعه ما دچار فقر هستند و در راستای آن معضلات اجتماعی هم بسیار گسترده است. در زمان انتخابات مسائلی مطرح می‌شود اما مردم اعتماد خود را از دست داده‌اند و این مسائل برایشان اهمیتی ندارد. چیزی که ما نیاز داریم بحث حقوق شهروندی است اما در ابتدا باید نیازهای معیشتی مردم تامین شود تا در ادامه بتوانند به حقوق شهروندی خود برسند. مردم نیازمند فرصت‌های برابر هستند آن هم در شرایطی که جامعه در فساد فرو رفته است. مسئولین باید به این توجه کنند که بر چه اساس این معضلات اجتماعی بزرگ و بحران‌ها در جامعه به وجود آمده است. حاشیه نشینی یکی دیگر از معضلات اجتماعی جامعه ما است و در مرزهای شرقی، غربی، جنوبی و شمالی کشور ما حاشیه نشینی بیداد می‌کند. بسیاری از کاندیداها و مسئولین درکی از این معضلات ندارد. فاصله طبقاتی آنقدر در جامعه ما پررنگ است که ثروتمندان درکی از سایر طبقات اقتصادی جامعه ندارند. این فاصله طبقاتی باید از بین برود وگرنه همچنان اشرافی گری بازتولید می‌شود. کسانی هستند که بر قله طبقات اجتماعی نشسته‌اند و نیمی از جامعه ما در زیر خط فقر قرار دارند. ما کشور توسعه یافته‌ای نیستیم. کاندیداها نباید بدون بررسی و آگاهی از برنامه‌های به دور از واقعیت خود صحبت کنند زیرا مردم دیگر به گفته هیچ کس اعتماد ندارند و دچار بحران‌ها و معضلات بسیار زیادی هستند.»
>مشکلات اجتماعی به هم وابسته هستند
همچنین امان‌الله قرائی مقدم جامعه شناس در این باره به آفتاب یزد گفت: «مهم‌ترین معضل اجتماعی جامعه ما در حال حاضر بیکاری است؛ زیرا بیکاری ام‌الفساد است. زمانی که جامعه با بیکاری رو به رو باشد همه چیز از جمله آسیب‌های اجتماعی، ازدواج، طلاق، اعتیاد و... تحت تاثیر قرار می‌گیرد. بیکاری اتلاف نیروی انسانی چه ماهر و چه غیرماهر است. هر فردی در جامعه هزینه سرانه دارد که برای افراد تحصیل کرده این هزینه بیشتر است. هزینه سرانه از لحظه تشکیل نطفه شروع می‌شود و تمام سرمایه گذاری‌ها و هزینه‌های تربیت انسان از بدو تولد است. 30 درصد فارغ التحصیل دانشگاهی بیکار؛ یعنی میلیاردها میلیارد سرمایه کشور تلف شده است. پس بزرگترین معضل جامعه ما مسئله بیکاری است. اگر دولت آینده بخواهد شغلی ایجاد کند برای ایجاد هر شغلی در کشور ما به هزینه‌های گزافی احتیاح است، پس این معضل غیرقابل حل به نظر می‌رسد. اشتغال از لحاظ جامعه شناسی سه بخش دارد: کشاورزی، صنعت و تکنولوژی، خدمات. در کشور بخش خدمات به صورت قارچ گونه رشد کرده است، چون دولت درآمد اقتصادی ندارد و از طرفی نیروی کار وارد بازار می‌شود و موجی از بیکاران جوان به وجود می‌آید. بیکاری معضلات اجتماعی زیاد دیگری را نیز به وجود می‌آورد. با توجه به ساختار اقتصادی و بیماری اقتصادی جامعه ما بسیاری از معضلات اجتماعی مانند بیکاری غیر قابل حل هستند. از نظر اجتماعی هم جامعه ما بیمار است زیرا به قول "دورکیم" جامعه مدرن به یک همبستگی ارگانیک نیاز دارد. ما مکانیکی کار را انجام می‌دهیم؛ یعنی بدون توجه به سود و زیان دیگران در حال فعالیت هستیم. در حالی که در جامعه ارگانیک کار هر کس با کار دیگری در ارتباط است و هر کار در سیستم کارها قرار دارد. به کارگیری افراد غیر متخصص، روابط مداری و عدم تخصص گرایی لازم باعث بیماری ساختار اجتماعی جامعه شده است. ساختار فرهنگی جامعه ما نیز بیمار است؛ زیرا ما به گونه‌ای تربیت نشده‌ایم که بتوانیم همدل و همرنگ با دیگران باشیم و نفع جامعه را به نفع خودمان ترجیح بدهیم. ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ما بیمار است. ساختار سیاسی ما نیز بیمار است زیرا جامعه نسبت به سیاست کشور بی‌اعتماد است. یکی از جامعه شناسان معتقد است هیج سازمان و مقرراتی در زمینه رشد و توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موثر نیست مگر مردانی که آن را اداره می‌کنند بدانند چه کاری می‌خواهند انجام دهند. همچنین یکی از اساتید اقتصاد معتقد است اوضاع و احوال اجتماعی باید برای رشد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مساعد باشد. اما شرایط در جامه ما مساعد و آماده نیست. من معتقدم قول و قرارهای کاندیدها بی‌پایه و اساس است زیرا هر کدام از دید و منظر خود مشکلات را می‌بینند. در حالی که مشکلات اجتماعی به هم وابسته هستند پس نمی‌شود هر مشکل را جداگانه حل کرد. بنده معتقد هستم که بزرگترین مشکل جامعه ما بیکاری است اما بیکاری وابسته به عوامل مختلف است که تا آن‌ها رفع نشوند بیکاری از بین نمی‌رود. رئیس جمهور که از لحاظ اجرایی نفر اول است باید مشکلات اجتماعی را در پیوند با یکدیگر ببیند و اجزای ساختار اجتماعی ما در جای خود نیست. اگر یک آجر سر جای خود نباشد ساختار از بین می‌رود.»