وعده‌های مجرمانه برخی کاندیداها

نعمت احمدی حقوقدان در دوره‌های انتخاباتی طی سنوات گذشته، کاندیداهای اصلی شعارهای کلی می‌دادند. اکنون کاندیداهایی فرعی برای اینکه به‌زعم خود جلب رای کنند، وعده‌هایی سر می‌دهند که بعضا اگر در سطح جامعه انعکاس پیدا کند جز روش پوپولیستی چیز دیگری  نیست و رای گرفتن بدین طریق با وعده‌های فریبنده تعریف می‌شود. وقتی یک کاندیدا از 500 میلیون تومانی که قرار است به جوانان دهد، سخن می‌گوید، چگونه مدیر و مدبری است که نهاد نظارت تدبیر و مدبر بودنش را احراز کرده که می‌تواند امور اجرائی مملکت را اداره کند؟ آیا از تعداد جوانان بی‌خبر است یا در شماره هم نمی‌داند که 500 میلیون تومان چقدر است؟ اگر فقط 10 نفر به همین اعتبار به کاندیدای مذکور رای دهند با توجه به اینکه آقای مصری هم شور انتخاباتی را فریبنده دانست ولی وقتی کاندیدایی برخلاف نظر بزرگان بخواهد شور انتخاباتی راه بیندازد که منجر به جمعیت رای‌دهنده پای صندوق‌ها شود، به کار بردن وسایل متقلبانه جهت فریب است که منجر به رای می‌شود. یا دیگری از انجام کاری سخن می‌گوید که ارزش پول ملی به سومین پول قدرتمند جهان بعد از دلار و یورو تبدیل خواهد شد! این درحالی است که قدرتمندترین پول جهان کویت، امارات یا یوان چین است که دنیا را از نظر اقتصادی به بازی گرفته. وقتی با تورم دورقمی 50 درصدی، عدم اشتغال و بیکاری جوانان تحصیلکرده سرخورده در جامعه مواجهیم، چگونه می‌شود که ریال ظرف چهار سال تبدیل به قدرتمندترین پول شود؟ یا زنان خانه‌داری که قرار است در دولت کاندیدایی شاغل محسوب ‌شوند، در حالی که شاغل باید از بیمه و حقوق بازنشستگی و بیمه سلامت برخوردار باشد. تعداد خانوار ایرانی را اگر 30 میلیون در نظر بگیریم و 20 درصد زنان خانوار شاغل محسوب شوند، باید در تامین اجتماعی برای هر یک باید پرونده اشتغال باز شود تا بیمه شوند آنهم نه فقط بیمه سلامت که بیمه مشاغل! کاندیدای دیگری که قرار است 450هزار تومان یارانه دهد چگونه خواهد توانست وقتی یارانه 45هزار و 500 تومانی از دهه 80 تاکنون درهیچ دولتی افزایش پیدا نکرده است. یارانه‌ای که در دولت معجزه هزاره سوم و نه در دولت روحانی همین مقدار ثابت ماند و حتی در دیماه 98 که قیمت بنزین سه برابر شد دیناری به آن اضافه نشد چون امکان عملی آن وجود ندارد. 45هزار تومان امروز در ماه رقمی نزدیک به دو دلار برای هر فرد و در یک خانواده چهار نفره هشت دلار در ماه است وبیژن زنگنه، وزیر نفت از وحشت هر ماهه تامین و واریز همین مقدار سخن می‌گوید ولی این کاندیداها چنین وعده‌هایی می‌دهند آنهم درحالی که مقام رهبری آنها را از بکار بردن وعده‌هایی که امکان‌پذیر نیست، پرهیز داده‌اند. سوال این است که چرا دادستان ورود پیدا نمی‌کند وقتی در تعریف کلاهبرداری هرکس را به وعده‌های موهوم بفریبند مصداق کلاهبرداری است. حالا حتما نباید شرکت‌های موهوم باشد همین که ذهن افراد خالی شود تا رای بگیرند، مصداق عینی این تعریف است. این افراد چگونه مدیر و مدبر هستند و چگونه صلاحیت آنها احراز شده است؟ فرض کنیم جوانان پشت سر کاندیدایی آمدند که قرار است 500 میلیون تومان وام بدهد. چه بسیار خانواده‌هایی که حاضرند برای دریافت این مبلغ که بتوانند با آن شغلی دست و پا کنند، رای دهند. ظاهرا از بدعت‌های انتخابات دوره‌سیزدهم یکی هم این است که کاندیداها بی‌پروا وعده‌هایی می‌دهند که مجرمانه است ضمن اینکه نشان از آن دارد کمترین اطلاع و شناختی ازمسائل کشور ندارند. چرا حتی یک نفرشان درباره کشاورزی یا حمل و نقل یا بیمه یا تعطیلی بخش‌های صنعتی یا فرار مغزها سخن نمی‌گوید؟ چرا هیچکدام نمی‌گویند از زمان کرونا چه تعداد پزشک و پرستار مهاجرت کردند تا جایی که در بیمارستان‌های کشور همسایه دیگر فارسی حرف می‌زنند. چرا از فوت‌شدگان کرونا نمی‌گویند که می‌توانستند با ورود زودتر واکسن، اکنون زنده باشند.
چون تاثیری روی ذهن افراد نمی‌گذارد ولی وعده 500 میلیون تومانی تاثیر می‌گذارد که اثرات شوم و مخرب آن در دو بخش است: نخست اینکه چگونه ناتوانی این فرد احراز نشده که به عنوان رجل سیاسی شناخته شده‌اند؟ دوم، افرادی که فریب می‌خورند و به فرد مورد نظر رای می‌دهند و رئیس جمهوری که قادر به عملی کردن وعده‌اش نیست گروهی را به ناراضیان افزوده می‌کند. به هر حال اگر دادستان یا مدعی‌العموم ورود پیدا نمی‌کنند لااقل مشاورکاندیداهای اصلی این سوال را مطرح کنند که چگونه می‌خواهند ظرف چهار سال ریال ایران به قدرتمندترین پول تبدیل شود و از دیگری پرسش شود وقتی تعداد جوانان مشخص است و موجودی خزانه هم معلوم، چگونه وعده 500 میلیون تومانی می‌دهد؟ کاش مدعی‌العموم ورود پیدا کند یا دیگر کاندیداها آنها را به چالش بکشند تا چنین سخن نگویند!