پدر فوتبالی‌ها، ناپدری المپیکی‌ها

تناقض در گفتار و کردارشان بی‌داد می‌کند، نه حرف‌ها با هم می‌خواند و نه رفتار‌ها عادلانه و یکسان است. اصلاً یک جای کار انگار می‌لنگد، قرار بر کشیدن مو از ماست نیست، آن هم در شرایطی که از یک‌سو تیم ملی فوتبال برای حضور در جام جهانی تلاش می‌کند و از سوی دیگر المپیکی‌ها سعی در حضوری پرقدرت در بزرگ‌ترین آوردگاه ورزشی دنیا را دارند و جامعه ورزش نیازمند آرامش و حمایت است. سکوت، اما جایز نیست وقتی کفه ترازو به یک سمت سنگینی می‌کند و خبری از عدالت نیست!
حضور رئیس فدراسیون فوتبال، وزیر ورزش و جمعی از نماینده‌های مجلس در تمرینات تیم ملی فوتبال که به زودی قرار است برای حضور در دور برگشت مرحله مقدماتی جام جهانی راهی بحرین شود اتفاق خوبی است که می‌تواند تأثیر قابل توجهی بر روحیه و انگیزه ملی‌پوشان داشته باشد، خصوصاً که این حمایت‌ها تنها معنوی نیست و به لحاظ مادی نیز همه‌جانبه تیم ملی را پوشش داده است، آن هم نه در خفا، بلکه کاملاً آشکارا.
وزیر ورزش با افتخار از حمایت‌های همه‌جانبه از ملی‌پوشان برای حضور پرقدرت در بحرین خبر می‌دهد: «هیچ محدودیتی از نظر تأمین مالی برای حضور مقتدرانه تیم ملی فوتبال وجود ندارد و همه جوره و تا جایی که بتوانیم حمایت و پشتیبانی می‌کنیم و نیاز‌های ملی‌پوشان را تأمین خواهیم کرد.» سلطانی‌فر همچنین از برگزاری بیش از ۱۰ جلسه طی سه ماه اخیر با رئیس تازه‌وارد فدراسیون برای تأمین این نیاز‌ها خبر می‌دهد. تعامل، تلاش و عملکردی که صدالبته قابل تقدیر است، اما پر از تناقض و تبعیض بین فوتبال و سایر رشته‌های ورزشی است که همزمان در حال تلاش برای کسب سهمیه یا حضوری پرقدرت در آوردگاه المپیک هستند.
حمایت‌ها تماماً از وزارت ورزش نیست و عزیزی‌خادم با رایزنی در نشستی که اوایل سال با نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور داشته نیز موفق به دریافت مبلغ ۵۲ میلیارد تومان کمک خارج از چهارچوب بودجه‌ای برای فدراسیون فوتبال شده است. رقم قابل توجهی که می‌تواند نشان از قابلیت‌های عزیزی‌خادم در رایزنی و چانه‌زنی با مدیری داشته باشد که گویی بخشندگی‌هایش تنها شامل حال فوتبالی‌ها می‌شود، چراکه سایر ورزشکاران، منهای فوتبالی‌ها و المپیکی‌ها سهمی از آن ندارند!


نوبخت که در برابر خواسته‌های فوتبالی‌ها به سادگی سر خم کرده و سرکیسه را به سادگی شل می‌کند در برابر المپیکی‌ها به شکلی ناباورانه رویه‌ای دیگر را در پیش می‌گیرد و با ناله از محدودیت بودجه‌ای از ورزشکاران سایر رشته‌ها می‌خواهد که در جنگ نابرابر ورزش مثل بچه‌هایی که در خرمشهر جنگیدند به مصاف رقبای خود بروند: «ما در عرصه‌ای قرار می‌گیریم که قابل مقایسه با رقبا نیست. بچه‌ها و رزمندگان ما در سوم خرداد سال ۶۱ با چه توان مالی حضور یافتند، توان تجهیزات ما در مقابل دشمنی که دنیا به آن کمک می‌کرد چقدر بود. با این حال در نهایت ما پیروز شدیم.».
اما چطور می‌شود که نوبخت در مواجهه با فوتبالی‌ها صراحتاً بگوید هرچه نیاز باشد چه مادی و چه معنوی تأمین می‌شود برای کسب نتیجه، اما در دیدار با المپیکی‌ها آن‌ها را به تلاش و مقاومت در جنگ نابرابر با رقبا تشویق می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد مانند رزمندگان مخلص هشت سال دفاع مقدس و آن‌ها که در خرمشهر مقابل دشمن تا بن دندان مسلح ایستادگی کردند، برابر حریفان خود به میدان بروند.
این تناقض‌گویی‌ها و تبعیض‌ها در ورزش تکراری است. فوتبال سال‌هاست که تافته جدا بافته آقایان است، اما امروز در آستانه المپیک توکیو و در حالی که المپیکی‌ها همزمان با ملی‌پوشان تیم ملی برای حضوری پرقدرت در میدانی بزرگ تلاش می‌کنند، تبعیضی چنین آشکار پذیرفتنی نیست. چرا باید در مواجهه با فوتبال بی‌هیچ تردیدی سر کیسه شل شود برای مهیا کردن شرایط، اما در مقابل المپیکی‌ها و دیگر ورزشکارانی که لایق همین توجه و حمایت هستند و از وضعیت نابسامان مالی گلایه دارند، حرف‌های حماسی‌زده شود، آن هم به جای تأکید بر حمایت‌های همه‌جانبه مادی و معنوی!
تبعیضی چنین آشکار در یک زمان ابهامات زیادی را مطرح می‌کند. گویی که دست آقایان مقابل فوتبال و رئیس تازه‌وارد آن زیر سنگ است که بی‌هیچ مقاومتی دست به جیب می‌شوند و بخشنده، آن هم در شرایطی که چندی پیش برابر ورزشکاران کاروان المپیکی ایران از کمبود بودجه ناله می‌کردند و از تلاش برای مقاومت در شرایط سخت می‌گفتند.