خطرات بازگشت به اصل خویش

سرمقاله وصال روحانی     هفته اول لیگ ملت‌های والیبال 2021 با ثبت دو شکست و یک برد برای ایران به پایان رسید. کارشناسان و مردم به دو شیوه به این رویداد نگریسته‌اند. دسته‌ای به این باورند که ولادیمیر آلکنو، سرمربی معروف روسی آنقدر دیر به ایران آمد که هنوز سوار بر کارها نشده و شکست صفر-3 برابر ژاپن و 1-3 مقابل روس‌ها مولود همین مسأله بوده و حتی برد صفر-3 روز سوم مقابل هلند بیش از آنکه از قدرت ما برخاسته باشد، محصول غیبت تعداد قابل توجهی از نفرات اصلی تیم رقیب بوده وگرنه هلند همان تیمی است که با‌ وجود دو باخت در دیدارهای قبلی‌اش یک ست از روسیه و دو ست از ژاپنی‌ها گرفته است. به اعتقاد این دسته از ناظران جوانگرایی در تیم ملی در آوردگاه ریمینی ایتالیا نیز فقط محصول شجاعت آلکنو و شروع پوست‌اندازی این تیم تحت هدایت وی نیست بلکه فقط بیماری و تب کردن امثال سعید معروف و مشکوک به «کرونایی بودن» دو سه نفر دیگر آلکنو را به سوی استفاده وسیع‌تر از جوانان سوق داده و این رویداد نه نتیجه یک انقلاب فکری و عملی از سوی مربی روسی بلکه مصداق کامل یک توفیق اجباری بوده است. نگاه دومی نیز به نتایج حاصله ایران در هفته اول لیگ ملت‌های والیبال وجود دارد که می‌گوید برای آلکنو نتایج حاصله در ریمینی اهمیت حیاتی ندارد و چون او این میدان را محل محک زدن توان منتخبان خویش برای آوردگاه بسیار بزرگتر و مهم‌تر المپیک 2021 می‌شمرد از هیچ نتیجه‌ای نمی‌هراسد. بر این اساس آلکنو آماده است که تمام دیدارهای بعدی تیمش در ریمینی را هم به حریفان واگذار کند و حتی بین شانزده تیم شانزدهم شود اما در هنگام این مسابقه‌ها تیمی را بسازد که در «توکیو» با بزرگان هماوردی کند و از گروهش بالا برود و از یک‌ چهارم نهایی هم بگذرد و با رسیدن به نیمه‌نهایی در معرض ایستادن روی سکوی افتخار المپیک قرار گیرد. توفیقی که اگر حاصل شود و حتی اگر فقط با کسب مدال برنز همراه گردد فراتر از تمامی مدال‌های صید شده ایران در المپیک‌های قبلی و بالاتر از طلاهایی که در کشتی و وزنه‌برداری و رشته‌های رزمی گرفته‌ایم، با ارزش‌ترین مدال ما در تاریخ حضورمان در این بازی‌ها به حساب خواهد آمد. اما صرف‌نظر از مسأله فوق و لزوم مشخص شدن صحت هر یک از رایزنی‌های ذکر شده و ورای تمامی ریسک‌ها و آزمون‌های آلکنو در خاک ایتالیا مسأله‌ای وجود دارد که باید سفت و سخت به آنان بیندیشیم و برای درست کردن آن و به واقع همسو شدن با نیازهای روز دست به کار شویم وگرنه از قافله تحول دائمی والیبال جهان عقب خواهیم افتاد. نگاهی به عملکرد و نتایج حاصله تیم ملی ژاپن در هفته اول لیگ ملت‌های امسال به خوبی قضیه‌ای را که مدنظر داریم برای شما آشکار می‌سازد. مردان سرزمین آفتاب تابان در این هفته و در شرایطی که ما به شدت و وضوح می‌لنگیم و آثار منفی عدم تلاش و کوتاهی زمان حضور آلکنو را در ایران حس می‌کردیم هر 3 بازی را بردند تا در نقاط بالاتر جدول مسابقات قرار گیرند و گواهی بدهند که حتی به مدال المپیک خانگی در مردادماه نگاهی بسیار جدی دارند. ژاپن نه تنها ما را صفر-3 برد بلکه هلند را هم 1-3 از پای در‌آورد و شگفتی واقعی را زمانی رقم زد که روسیه را هم در سومین (و آخرین) روز از هفته نخست مسابقات 3- 2 شکست داد. آسان‌نگری و سهل‌انگاری در برخورد با این موضوع و ارزیابی سطحی این نتایج لابد ما را به این تصور خواهد رساند که چون ژاپن برای درخشش در المپیک توکیو تدارکی مفصل و بزرگ دیده همان تیم با یک کاربرد کوتاه مدت در لیگ جهانی هم درخشیده و عمر این درخشش‌ها کوتاه است و ما همانیم که در سال‌های اخیر بارها ژاپن را شکست داده‌ایم و بنابر این جای نگرانی نیست. نگاهی اصولی‌تر و ژرف‌نگرانه‌تر چیز دیگری را به ما می‌گوید. چنین نگاهی به ما هشدار می‌دهد که نتایج ریمینی فقط محصول یک کار کوتاه مدت و یک بپاخیزی موقتی با سلاح انگیزشی المپیک نیست بلکه پایه‌ها و نشانه‌های بازگشت والیبال فروزان ژاپن به اصل خویش است. اصل و ذات والیبال ژاپن همانی است که در دهه‌های 1960 و 1970 مشاهده می‌شد و این کشور را به یکی از پنج قدرت اصلی والیبال دنیا تبدیل کرد و درخشش در چند دوره مسابقات قهرمانی جهان در آن مقاطع زمانی و جولان در المپیک 1972 مونیخ را سبب شد و تا المپیک 1976 مونترال کم و بیش امتداد یافت و از آنها قدرت اول و بلامنازع والیبال آسیا را ساخت. نتایج ریمینی تأکید تازه‌ای بر بپاخیزی مجدد والیبال ژاپن است و این پیام صریح را برای ما در بر دارد که اگر به سرعت با این جریان همسو نشویم و پاتک نزنیم و پادزهری نیابیم و تدبیری نیندیشیم باخت‌های‌مان برابر ژاپن به همین سه مورد اخیر که در سال‌های 2016 به بعد شکل گرفته منحصر و محدود نخواهد شد. این هشدار زمانی جدی‌تر می‌شود که به دو اصل اضافی و نکته بسیار مهم دیگر بذل توجه کنیم. یکی اینکه با غروب تدریجی نسل سعید معروف و سیدمحمد موسوی ما از سه چهار سال بعد تیمی خواهیم داشت که هر چند باز سرشار از جوانان با استعداد و جاه‌طلب خواهد بود اما با نسل قبلی برابری نخواهد کرد و به تبع آن به سطح آن نسل و دستاوردهای آن نخواهد رسید و اصولاً چنان نسل‌هایی معمولاً فقط هر 30 یا 40 سال یک بار سر بر می‌آورند. نکته دوم که آن نیز نگران‌کننده است بسط یافتن تحول ژاپنی‌ها به دو غول دیگر شرق آسیایی‌ها یعنی کره جنوبی و چین است و این تحول همین حالا نیز در دست تکوین و در حال شکل‌گیری است و کره جنوبی و چین در دو سه سال اخیر فاصله فراوانی را که از والیبال ما در سال‌های 2009 تا 2017 گرفته بودند به آرامی کاهش داده و به درجاتی بسیار کمتر از سال‌های فوق رسانده‌اند. در آن سال‌های خاص که نسل طلایی والیبال ما جوان‌تر و در اوج قدرتش بود برای سه غول شرق آسیایی حتی گرفتن یک ست از ما همچون یک آرزو شده بود اما به شهادت وقایع و نتایج سه سال اخیر حالا کره و چین هم می‌توانند به انجام بازی‌هایی پایاپای‌تر با ما فکر کنند و حتی به پیروزی برسند و اگر روند بازگشت آنها به اصل خویش مانند رجعت ژاپنی‌ها کامل شود به زودی زود بازی‌های ما با این حریفان نیز تقریباً برابر و 50-50 خواهد شد. دیدارهایی که فقط اتفاقات روز و عواملی مثل آمادگی‌ها و مصدومیت‌ها و شانس و اقبال سیمای تیم برنده را مشخص خواهد کرد و نه برتری‌های عظیم کیفی و فنی که ما بر این رقبا در سال‌های طلایی خود داشتیم و شبیه به برتری سال‌های طلایی این قدرت‌های شرقی بر ما در دهه‌های 1960 تا 2000 بود؛ زمانی که برای ما گرفتن یک ست هم از این غول‌های شرقی یک آرزو بود. با والیبال ما و جامعه آن و مدیران این ورزش و تصمیم‌سازان است که هر‌چه سریع‌تر برای این قضایا و فرآیندها اتخاذ تصمیم نمایند و نقشه راه را ترسیم کنند. آلکنو هم می‌تواند در این قضیه سهیم باشد اما به یاد داشته باشید که وقتی قرارداد وی فقط تا پایان المپیک، یعنی دو ماه و نیم دیگر است و نتایج ما در آن میدان و برای ماندن یا رفتن وی شرط است و با در نظر گرفتن پیشنهادات پرشمار خارجی برای آلکنو، شاید ابقای او در والیبال ما مسأله‌ای چندان محتمل نباشد. با این اوصاف باید صرف‌نظر از عامل حضور یا رفتن وی برای مسأله بازگشت والیبال ما و اوج‌گیری قدرت‌های شرق آسیا فکری اساسی و تدبیری پایه‌ای اتخاذ کنیم. فقط از این طریق می‌توانیم در جاده پیشرفت رهرویی ثابت قدم باشیم و همانطور که از اواسط دهه 2000 اوج گرفتیم و بیداری چشمگیر خود را گواهی دادیم و والیبال معمولی‌مان را به سطح اول دنیا رساندیم، با تغییرات و تعبیرهای جدید نیز همسو شویم. یادمان باشد که خطر موجود برای والیبال ما فقط جلو افتادن ژاپن از ما در رنکینگ جهانی نیست که روز یکشنبه اعلام شد و ژاپنی‌ها را در جایگاه هشتم دنیا نشاند و ما را به رده نهم فرستاد بلکه چیزها و مواردی بسیار فراتر از آن است.