«بی‌طرفی» خنثی بودن نیست! نمره «سیما» در اولین مناظره انتخاباتی

اولین مناظره انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری سیزدهم روز شنبه به‌صورت زنده روانه آنتن شد؛ فارغ از عملکرد نامزدها در این رویارویی اقتصادی، تلویزیون در مقام میزبان چه عملکردی داشت؟
به گزارش مهر، «تهدید و فرصت» هرچند دوگانه‌ای کلیشه شده، برای بررسی یک سوژه محسوب می‌شود اما در مواجهه با تجربه برگزاری «مناظره» و برای تبیین اهمیت آن، گریزی از توجه دادن به فرصت‌ها و تهدیدهای این قالب برنامه‌سازی نیست؛ قالبی که از یک سو فرصتی برای تضمین شور و حال برگزاری انتخابات و روشنگری اذهان مخاطبان برای رقم زدن انتخابی آگاهانه است و از سوی دیگر تهدیدی بالقوه برای به انحراف کشاندن جریان سالم برگزاری یک انتخابات رقابتی و به تبع آن انتخاب مسئولانه، محسوب می‌شود.
به همین دلیل هم در میان برنامه‌های متنوع تدارک دیده شده برای نامزدهای حاضر در میدان رقابت انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری در کنداکتور شبکه‌های مختلف تلویزیون، از همان ابتدا مشخص بود که مهمترین و حساس‌ترین برنامه، هم برای نامزدها و طرفداران‌شان، هم برای مدیران و برنامه‌سازان رسانه ملی، همین «مناظره» خواهد بود.
اختصاص استودیوی ۱۱ تلویزیون به‌ عنوان بزرگ‌ترین و مجهزترین استودیوی سازمان به این برنامه و حضور شخص رئیس سازمان در تمامی مراحل برگزاری و مقدماتی همچون قرعه‌کشی برای نوبت‌دهی به نامزدها، نشانه‌هایی از اهمیت بالای این برنامه برای رسانه ملی است.


حالا و پس از برگزاری اولین نوبت از مناظره‌های انتخاباتی سال ۱۴۰۰ می‌توان مروری‌بر ابعاد رسانه‌ای و نه سیاسی این برنامه داشت؛ برنامه «مناظره ۱۴۰۰» فارغ از محتوای نه چندان گرم آن، که متاثر از کیفیت حضور نامزدهای مختلف و مواجهه آن‌ها با موضوع «اقتصاد» به عنوان موضوع محوری این نوبت از مناظره بود، از نظر رسانه‌ای و در مختصات تلویزیونی آیا برنامه‌ای موفق بود؟ اگر دو رویکرد کلان «شورآفرینی» و «آگاهی‌بخشی» را به‌عنوان رسالت اصلی این قالب برنامه‌سازی در بستر تبلیغات انتخاباتی قلمداد کنیم، «مناظره ۱۴۰۰» چقدر توانست در این زمینه توفیق کسب کند؟
فضای بصری؛ تلاش برای خنثی‌سازی یک «نمایش»
مناظره به‌خصوص در قاب تلویزیون قرار است یک «شو» یا «نمایش» باشد. این گزاره الزاماً بار معنایی منفی ندارد. چه اینکه فراتر از قابلیت‌های بصری تلویزیون، رسانه برای «تاثیرگذاری بر ذهن مخاطب» که هدفی ذاتی برایش محسوب می‌شود، ناگزیر از استفاده از ابزارهای کارآمد است که یکی از این ابزارها، جاذبه‌های بصری و نمایشی است. این ویژگی زمانی که صحبت از تلویزیون می‌کنیم، اهمیتی دوچندان هم پیدا می‌کند.
طراحی فضای بصری گیرا و تاثیرگذار بر مخاطب، غالباً یکی از اولویت‌های اصلی برای برگزاری مناظره‌های تلویزیونی در تمام رسانه‌های معتبر دنیا است؛ طراحی‌ای که از ساخت دکور، رنگ‌بندی و نورپردازی در صحنه تا حرکت دوربین‌ها و کارگردانی تلویزیونی را شامل می‌شود.
در یک مرور کلی بر دکور مناظره‌های تلویزیونی طی سه دوره پیشین انتخابات ریاست جمهوری و قیاس آن‌ها با دکور برنامه «مناظره ۱۴۰۰» که روز گذشته رونمایی شد، باید حکم بر یک عقب‌گرد بدهیم. دکور مناظره‌های تلویزیون هر چند در دوره‌های گذشته نیز چندان ایده‌آل نبود و در همان مقطع برگزاری نیز برخی کج‌سلیقگی‌ها در ایجاد جذابیت بصری برای آن‌ها مورد تاکید کارشناسان قرار گرفت اما دکور تازه، نسبت به همان نمونه‌های قبلی هم یک پسرفت محسوب می‌شود.
استفاده اغراق‌ شده از رنگ‌های سرد، بهره‌گیری حداقلی از ظرفیت فضاسازی به‌ واسطه نورپردازی‌های موضعی، گرته‌برداری کلیشه‌ای و عاری از زیبایی المان‌های معماری اسلامی و جای خالی المان‌های مرتبط با فضای انتخابات دکور برنامه «مناظره ۱۴۰۰» را تبدیل به فضایی خنثی کرده است که در نگاه اول، به سختی مخاطبی را به خود جذب می‌کند. به زبان ساده‌تر کارکرد چنین دکوری، تنها «دکور بودن» است و هیچ ارزش افزوده‌ای برای ایجاد جذابیت و یا تاثیرگذاری هدفمند بر مخاطب ندارد.
دور از انتظار هم نیست که بعدها مشخص شود در پس این ویژگی، تعمدی نهفته بوده است؛ تعمد برای «خنثی بودن» که به اشتباه به جای «بی‌طرف بودن» در دستور کار مسئولان رسانه ملی قرار گرفته است و در ادامه به وجوه دیگر آن هم اشاره خواهیم کرد.
طراحی کلی؛ سوالاتی برای هیچ!
هدف اصلی در یک مناظره، بیش از «تبیین آرا»، «تضارب آرا» است. از این منظر یکی از عجیب‌ترین اتفاقاتی که در طراحی کلی مناظره‌های انتخاباتی طی سه دوره اخیر شاهد بوده‌ایم، اصرار به طرح سوالات موردی و غیرمشترک از نامزدها، آن هم بر پایه «قرعه‌کشی» است. واقعیت این است که این جنس طرح سوال بیشتر به کار «گفت‌وگو» می‌آید و در مناظره، صرف طراحی یک محور کلی و ایجاد فرصت برای اعلام نظر طرفین کفایت می‌کند.
نمی‌توان پیشرفت طراحان برنامه «مناظره ۱۴۰۰» و عبورشان از ایده‌های شاذی همچون نشان دادن تصویر و پرسش از نامزدها درباره آن‌ها را نادیده گرفت اما واقعیت این است که نفس طراحی اینگونه سوال، با قالب مناظره هم‌خوان نیست و اصرار بر اجرای آن تبدیل به یک نقض غرض شده استایده‌هایی مانند پاکت مهروموم شده سوالات و قرعه‌کشی برای انتخاب سوال هر یک از نامزدها هم نمی‌تواند بی‌تناسب بودن این طراحی کلی با قالب مناظره را برطرف کند؛ چه اینکه روز شنبه و در هر دو نیمه، پس از طرح سوال از سوی مرتضی حیدری به‌عنوان مجری مناظره، نامزدها با اطلاع قبلی از بی‌اهمیت بودن اصل سوال، زمان خود را صرف طرح مباحث از پیش آماده شده خود می‌کردند.
البته نمی‌توان پیشرفت طراحان برنامه «مناظره ۱۴۰۰» و عبورشان از ایده‌های شاذی همچون نشان دادن تصویر و پرسش از نامزدها درباره آن‌ها را نادیده گرفت اما واقعیت این است که نفس طراحی اینگونه سوال، با قالب مناظره هم‌خوان نیست و اصرار بر اجرای آن تبدیل به یک نقض غرض شده است.
دیگر تغییر ساختاری در طراحی مناظره روز شنبه، استفاده از سیستم هوشمند میکروفن نامزدها در راستای «مساوات» بود که بلافاصله پس از اتمام زمان تعیین شده به‌صورت خودکار قطع می‌شد؛ این تمهید را هم می‌توان در راستای همان «خنثی‌سازی» به جای «بی‌طرفی» تحلیل کرد. تمهید سال‌های قبل که پس از اتمام زمان تعیین‌شده برای هر نامزد در صورت ادامه صحبت‌ها، زمان ذخیره‌شده‌اش برای جمع‌بندی نهایی کسر می‌شد، بی‌تردید تمهیدی محترمانه‌تر و البته کاربردی‌تر در راستای داغ شدن فضای گفت‌وگو بود.
درباره فرآیند ورود نامزدها به سازمان صداوسیما، دورهم نشینی برای قرعه‌کشی و جانمایی و سخنرانی رئیس سازمان در آن جمع هم گفتنی‌ها کم نیست و می‌توان از بی‌سلیقگی‌ها در این موارد هم گفت اما در کلیات به نظر می‌رسد طراحی سبک اجرای برنامه بیشتر حائز اهمیت است تا پرداختن به جزییاتی از قبیل این تشریفات.
اجرا؛ بیایید کرنومتر نباشیم!
به طرز عجیبی از همان هفته‌های ابتدایی طرح موضوع برگزاری مناظره‌های تلویزیون در انتخابات سال ۱۴۰۰، تقریباً برای همه محرز بود که تلویزیون تنها یک گزینه برای اجرا پیش رو دارد و او کسی جز مرتضی حیدری نبود. مجری کاربلد و مسلطی که در دوره‌های گذشته هم این مسئولیت را برعهده داشت اما باید اذعان کرد که سبک حضور او در مناظره‌های انتخاباتی اساساً فرصتی به او برای بهره‌گیری از دانسته‌ها و تجربیاتش نمی‌دهد!
مرتضی حیدری روز شنبه در بخش نخست مناظره‌های انتخاباتی کاری را کرد که احتمالاً هر مجری دیگری هم می‌توانست با اندکی تفاوت در جزییات انجام دهد. او که در ابتدا تاکید کرد با نظر کمیسیون بررسی تبلیغات انتخابات، در مقام مجری مجاز به تذکر به نامزدها در صورت تخطی از چارچوب‌های تعیین‌شده است، در طول ۴ ساعت اجرای برنامه و به‌رغم تخطی مکرر نامزدها، هیچ گونه دخالتی در فرآیند گردش نظارت و گفت‌وگوی جمعی نامزدها نداشت تا احتمالاً «بی‌طرفی» رسانه ملی خدشه‌دار نشود! بی‌توجه به اینکه این عملکرد بیش از پیش منجر به «خنثی‌شدن» جایگاه مجری مناظره شد.
مرتضی حیدری در مقام مجری مناظره هیچ تاثیری در روند برنامه نداشت
منصفانه بخواهیم قضاوت کنیم، مرتضی حیدری به‌تنهایی نمی‌تواند این سبک اجرا و این قالب حضور در مقابل دوربین برنامه مناظره را به چالش بکشد اما واقعیت این است که جایگاه مجری در یک مناظره تلویزیونی به‌مراتب می‌تواند تعیین‌کننده‌تر از آن چیزی باشد که دیروز در قاب «مناظره ۱۴۰۰» شاهدش بودیم. به‌خصوص که مرتضی حیدری پیش از این ثابت کرده است توان شکستن این قالب خنثی و بی‌اثر را دارد.
زمانی که رضا پورحسین در مقام مجری مناظره‌های چالشی و پردردسر سال ۸۸ متهم شد که تنها نقش «کرنومتر» را داشته و زمان گفت‌وگوها را نگه می‌داشته است، اتهامی که در فضای ملتهب آن گفت‌وگوهای دونفره و به‌شدت حساس، برخی آن را قابل توجیه دانستند تا جایی که محمد دلاوری اخیراً صراحتاً گفت اگر او هم به جای پورحسین مجری آن مناظره‌ها بود، نمی‌دانست چه کار دیگری می‌توانسته انجام دهد!
حالا اما در اتمسفر یک گفت‌وگوی جمعی با به حداقل رساندن حساسیت‌ها به‌واسطه جلوگیری از دوقطبی شدن فضای مناظره، اینکه مجری همچنان نقش کرنومتر را داشته باشد، کمی عجیب و دیگر غیرقابل توجیه است.
در مجموع می‌توان گفت مهمترین آسیبی که همچنان متوجه برنامه‌های گفت‌وگومحور و مشخصاً «مناظره» در قاب تلویزیون است، «بی‌تجربگی» است. تا زمانی که برگزاری مناظره محدود به دوران هیجانی انتخابات می‌شود، نه می‌توان انتظار تربیت مجری متخصص برگزاری مناظره داشت، نه می‌توان ظرفیت مخاطب را برای مواجهه با مجادلات داغ بالا برد و مهم‌تر از همه نه می‌توان از شرکت‌کنندگان در مناظره انتظار داشت متعادل و مبتنی بر «آداب مناظره» در قاب دوربین ظاهر شوند.