روزنامه جوان
1400/03/20
نسبت و مناسبت عجیب دولت و اصلاحطلبان با مناظرهها
مواجهه احزاب اصلاحطلب و دولت مستقر با انتخابات پیشرو چنانچه تا اینجای کار تحلیل شود، نیکیها و زشتیهایی داشته است که باید دید تا پایان کار کدام بخش بر دیگری میچربد.ابتدا اصلاحطلبان؛ اول از همه اصل تصمیم اصلاحطلبان بر حمایت از دو نامزد منسوب به خود و حضور در انتخابات که قابل پیشبینی هم بود، مهم و دیدنی است. شاید برخی تاب این مسئله را نداشته باشند و حتی در مقایسه با گروهی که این روزها شعار «یا نامزد ما، یا هیچکس» را میدهند، بگویند اصلاحطلبان اگر مانند آن دسته کذا انتخابات را تحریم میکردند، باقیمانده پایگاه اجتماعی خود را نیز به محاق میبردند و بازگشت آنان به قدرت در ادوار بعدی سختتر میشد، بنابراین هوشمندانه حضور در این عرصه را به عنوان دستگرمی آینده پذیرفتند، پس منتی بر نظام ندارند.
این نوعی تندروی و سختگیری است و صحیحتر آن است که نه اصلاحطلبان برای حضور خود در انتخابات منتی بگذارند و نه مخالفان این حضور را کم ارزش تلقی کنند.
اما در نقد شکل این حضور تا اینجای کار، فارغ از همه بحثهایی که احزاب اصلاحطلب درباره ماهیت و مشروعیت این انتخابات میکنند، از آنجایی که کارگزاران به شکل تمام قد و برخی احزاب اصلاحطلب به شکل نیمقد و برخی شخصیتهای اصلاحطلب نیز به شکل مستقل با همه آبروی خود پشت سر یکی از دو نامزد اصلاحطلب انتخابات قرار گرفتهاند، بد نیست رفتار ایشان را با مدعاهای اصلی اصلاحطلبی که حول سه محور «اخلاق سیاسی»، «آکادمیک بودن» و «احترام راستین به رأی و نظر مردم» است، بسنجیم.
دو نامزدی که مورد حمایت اصلاحطلبان قرار گرفتهاند، در مناظرهها با کلیشههای دستمالی شده و تاریخ مصرفگذشته آقای روحانی شروع کردند. در همین مناظرهها به پرسشها پاسخ نمیدادند و یکسره برای دوقطبیسازی با یکی از نامزدهای رقیب دست در یقه او کردند، آن هم با عبارات عوامفریبانه. کجای این منش «احترام راستین به مردم» است؟! چطور پوپولیسم را در وقت خود غنیمت میشمارید؟!
چگونه میتوان عمری از نجابت خاتمی و اخلاق سیاسی سخن گفت و سپس در تنگنای مناظرات، قافیه را باخت؟!
تا اینجا معلوم شده است نامزدی که خود را صاحب دکترای مهندسی اقتصاد (یا اقتصاد مهندسی، هر دو را گفته است!) از دانشگاه تیلبرگ هلند معرفی میکند، و به نامزد رقیب ایراد «سواد آکادمیک» میگیرد، آن دکترای کذایی را نگرفته است! برای اصلاحطلبان که چتر گستردهای بر نظام آموزشی و آکادمیک ما دارند، این چگونه قابل هضم و پذیرش است؟!
به قول مولانا «گر نداری از نفاق و بد، امان/از چه داری بر برادر، ظن همان؟! /بدگمان باشد همیشه زشتکار/نامه خود خواند اندر حق یار»
سوال بعدی «اخلاق سیاسی» درباره نسبت واقعی اصلاحطلبان با دولت مستقر و انکار آن در مناظرات است. نامزد مورد حمایت کارگزاران از تصمیمات اقتصادی دولت برائت میجوید، هم از بورس، هم از بنزین، هم از کلیات تصمیمات ارزی و هیچ چیزی را گردن نمیگیرد و در نهایت آقای روحانی را «فاقد بینش اقتصادی» معرفی میکند! آیا اصلاحطلبان دیگر نیز که هم اینک ارکان دولت مستقر را در دست گرفتهاند، همین نظر نامزد انتخابات را دارند؟! یعنی اگر چنانچه مانند او از دولت کنار بروند و برای دولت بعدی تلاش کنند، همه تصمیمات اقتصادی دولت را اشتباه میدانند و هیچ یک را برعهده نمیگیرند و رئیسجمهور را نیز فاقد بینش برای اداره دولت خواهند دانست؟! اگر چنین کنند که فرض آن بسیار محتمل است و مصادیق آن یکیدوتا نیست، به راستی که کار دشواری در اخلاق سیاسی مرتکب شدهاند! همین پرسش ناگزیر از نامزد انتخابات که «آیا انتخاب شما به عنوان رئیسبانک مرکزی نیز با همان بینش نداشته اقتصادی رئیسجمهور اتفاق افتاد؟!» اگر از بقیه اصلاحطلبان مستقر در دولت پرسیده شود، چه پاسخی دارند؟
به نظر میرسد آن پرستیژ آکادمیک بودن که در همه ادوار، چکشی است در دست اصلاحطلبان برای کوبیدن رقیب، در این دوره حتی به اندازه ملاقه دیگ آش که دیسیپلین همزدن آش اقتصادی دولت مستقر را حفظ کند، به کار نیامده است و نامزدهای مذکور رفتارشان بیشتر شبیه رفتار رقیبشان در انتخابات ۸۸
شده است!
اما تحلیل رفتار دولت مقابل انتخابات و مناظرات «بدون شرح» مبسوطتر است تا با هرگونه شرح و توضیحی! آقای روحانی حتی اگر حق داشته باشد که به منتقدان حاضر در مناظرات که برخی از دولت و دسته و دروازه خود او گذشتهاند و به انتخابات آمدهاند، ایراد بگیرد که چرا همواره عملکرد دولت را با حذف تأثیرات مخرب تحریمها ارزیابی میکنید، حق ندارد که فراموش کند این نهال سیاهنمایی از گذشته و شاخوبرگدادن به وعدههای بیخاصیت را خود او غرس کرد و آن قدر آن را در هشت سال دولتش آبیاری کرد که حالا سایهاش بر سر خود او نیز افتاده است!
فراموش نمیکنیم در تبلیغات دو دوره انتخابات گذشته، کل نظام و کشور از نظر جناب ایشان در کار زندان و اعدام و دیوارکشی و گداپروری بود و او وعدههایی میداد که هر یک در زبان مردم، ضربالمثلی شده است و مردم در کوچه و خیابان راه میروند و با خود میگویند: «آنچنان رونق اقتصادی ایجاد کنم...!»
باز به قول مولانا «هر که بنهد سنت بدای فتا/تا در افتد بعد او خلق از عمی/جمع گردد بر وی آن جمله بزه/کو سری بودست و ایشان دمغزه» (هر کس سنت بدی بگذارد تا خلق نادانسته در آن سنت بد بیفتند، جمله آن بدیها بر گردن اوست، زیرا او سر و بقیه مانند دم بودهاند) و این حدیثی است از رسول گرامی اسلام که «.. و کسی که سنّتی ناپسند بنا نهد، گناه این کار بر اوست و گناه آنکه بدان سنّت عمل کند نیز بر اوست.»
سایر اخبار این روزنامه
شئونات اسلامی را ابزار انتخاباتی نکنید
ترسیم چهره آینده منطقه در نماز جمعه مسجد اموی!
آقای روحانی! خودکرده را تدبیر نیست
«توافق احتمالی» احتمالاً بعد از انتخابات ایران!
نگرانی کوتولهها از پازل قدرت ایران
آئینه شکستن خطاست!
اینک زمان قیام علیه خط عقبگرد و درجا زدن است
تفاهم سینمایی ایران و چین برای خاتمه سیطره هالیوود در شرق
صفر تا صد کشتی سازی بومی شد
بیتدبیری در تأمین دوز دوم و صف مجدد سالمندان
بازگشایی مدارس در این شرایط بیدرایتی است
یکی به داد پارالمپیکیها برسد
نسبت و مناسبت عجیب دولت و اصلاحطلبان با مناظرهها