تاييد‌صلاحيت‌ها بايد بيشتر مي بود

آرمان ملی- حمیدرضا عسگری: انتخابات ریاست ‌جمهوری سیزدهم تفاوت‌هایی با اسلاف خود داشته است؛ از رد‌صلاحیت‌هایش که موجب تعجب و تامل همگان شد، تا حضور شناسنامه‌دار سپاهی‌ها برای حضور در عرصه رقابت و مسائلی که تداعی‌کننده یک رقابت تک‌قطبی میان کاندیداهاست. با این تفاسیر باید زوایای مختلف حضور این کاندیداها در قدرت و مشکلات بزرگی که در کشور روی زمین مانده را مورد بررسی و توجه قرار داد تا مشخص شود آیا وزن کاندیداهای حاضر و نگرش حاکم بر انتخابات، قادر به رفع این مشکلات و تامین خواست همه اقشار جامعه هست یا نه. در همین رابطه با محسن رفیق‌دوست که به قول خودش «اولین سپاهی» و یکی از «پیرترین سپاهی»‌های حاضر است، به‌گفت‌وگو نشسته‌ایم. وی در مورد عملکرد شورای نگهبان به‌رغم اینکه آن را قانونی می‌داند معتقد است در برخی موارد تعجب‌آور بود. رفیق‌دوست راه‌حل مشکلات و وضعیت امروز کشور را تشکیل یک دولت سپاهی می‌داند که برپایه جوان‌گرایی شکل گیرد. وی معتقد است کسی در انتخابات رای خواهد آورد که آرای خاکستری جامعه را جمع کند و باور دارد هر مدیری که در نظام مسئولیت دارد و دارای تابعیت توسط خودش یا خانواده‌اش است باید کنار گذاشته شود. رفیق‌دوست زاویه داشتن روسای‌جمهور طی دوره‌های اخیر با رهبری و اقتصاد دولتی را از جمله دلایل اصلی بروز وضع موجود می‌داند و معتقد است اگر دولت بعدی نتواند این مشکلات را حل کند مطمئنا نارضایتی عمومی افزایش می‌یابد و عواقبی به همراه خواهد داشت. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را ملاحظه می‌کنید:  شاهد حضور گسترده نظامیان سپاهی در این دوره از انتخابات بودیم. درحالی که در بیانات امام(ره) حضور نظامیان در عرصه اجرایی منع شده است. این حضور را عدول از بایدهای انقلاب می‌دانید یا اقدامی تحول‌گرا قلمداد می‌کنید؟ ورود نظامی‌ها یا بازتر بگوییم سپاهی‌ها تا وقتی در سپاه هستند ممنوع است. می‌بینیم که در دوره‌های قبل هم آقای محسن رضایی، که فرمانده سپاهی‌ها هم بوده در انتخابات شرکت کرده است. اصولا وقتی دقت کنیم به مقوله سپاه، همان اوایل انقلاب امام فرمودند سپاهی‌ها سیاست را بفهمند ولی در سیاست وارد نشوند. لذا تا وقتی در سپاه هستند نباید در مسائل سیاسی دخالت کنند. لذا هیچ منعی برای حضور نیروهای سپاهی در انتخابات نیست. در این دوره نیز چندنفر بودند که به جز یکی از آنها بقیه تایید‌صلاحیت نشدند.  اینکه فردی از سپاه وارد انتخابات می‌شود به هرحال یک نیروی نظامی است. به فرض اینکه اگر تایید‌صلاحیت هم می‌شدند، آیا پایگاه و مقبولیت اجتماعی داشتند؟ اگر رئیس‌جمهور سپاهی باشد مشکلات اقتصادی ظرف یک‌سال حل خواهد شد. علت مشکلات کشور طی چند دهه اخیر زاویه روسای‌جمهور با رهبری است. من معتقدم این دوره باید یک سپاهی رئیس‌جمهور شود و قول می‌دهم اگر این اتفاق رخ دهد ظرف یک‌سال مشکل اصلی کشور که مساله اقتصادی است حل خواهد شد. براین باورم که مشکلات این 32 سال اخیر بعد از رحلت امام و در زمان رهبری مقام معظم رهبری این است که رئیس‌جمهورها کم و زیاد با رهبری زاویه داشتند و مشکلات مملکت هم در همین زاویه است. لذا خواهشم کردم از کسانی که از طیف‌های سیاسی مختلف می‌خواهند وارد انتخابات شوند در خود رجوع کنند و ببینند با رهبری زاویه دارند یا خیر. من معتقدم اگر یک فرد سپاهی در روند انتخابات رئیس‌جمهور شود، با رهبری زاویه نخواهد داشت. الان هم معتقدم مردم باید کسی را انتخاب کنند که با رهبری زاویه نداشته باشد.  در 15 سال گذشته رهبری شعار اقتصادی برای سال تعیین کرده‌اند اما طی این 15 سال دولت‌ها به این موضوع توجه نکرده‌اند. من یک اقتصاددان تجربی و یک فرد سیاسی هستم که از 13 سالگی در عرصه سیاسی حضور داشته‌ام، لذا تشخیص می‌دهم با این وضعی که ما داریم و دولت‌هایی که آمده‌اند، هیچ‌کدام سهم دولت از اقتصاد را تکان نداده‌اند. از ابتدا گفتند 85 درصد اقتصاد دولتی است و هنوز هم 85 درصد و بیشتر از آن است.  پایگاه اجتماعی و اقبال عمومی نظامی‌ها برای شرکت در انتخابات در چه وضعی است؟ الان جایگاه نظامی‌ها خیلی بالا رفته و مردم در نظر‌سنجی‌ها در عمل این موضوع را نشان داده‌اند. الان از این هفت نفر موجود در انتخابات دو نفر نظر و حمایت عمومی دارند. یکی آقای رئیسی است و دیگری آقای رضایی. البته ما تا قبل رای‌گیری تلاش می‌کنیم آقای رضایی رئیس‌جمهور شود.  اصلی‌ترین چالش کشور بحث اقتصاد است، به نظر شما تشکیل کابینه نظامی می‌تواند این مشکل را برطرف کند؟ قرار نیست کابینه نظامی تشکیل شود. بناست متمایل به جوان‌ها باشد. امروز چند مقوله مهم درجامعه مطرح است که در آن مسائل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی مورد توجه کارشناسان و مردم است. اما یک موضوع در این بین مورد توجه قرار نمی‌گیرد و کسی به آن نمی‌پردازد که آن مقوله دفاعی کشور است. یعنی کارنامه سپاه در مسائل دفاعی امروز به جایی رسیده است که به جرات می‌توان گفت برخی تجهیزات و فناوری‌ها را حتی آمریکا ندارد. یعنی همین نیرویی که ما امروز حمایت می‌کنیم تا وارد مدیریت اجرایی کشور شود، با تلاش و خودباوری به گونه‌ای عمل کرده که کشور در زمینه دفاعی به خودکفایی رسیده است. این نیرو اگر امروز در رأس دولت قرار بگیرد مطمئنا می‌تواند مباحث را به سمت حل مشکل اصلی کشور ببرد و آن چیزی نیست جز «تولید». البته تولید با هدف‌گذاری «افزایش کمیت، بهبود کیفیت، نوآوری در تولید، تولید برای صادرات بدون افزایش قیمت»، اگر چنین چیزی هدف مسئولان قرار بگیرد مشکل مملکت حل خواهد شد. من دولت‌های نهم و دهم را اصلا قبول نداشتم و بدترین دولت بوده و همواره گفته‌ام. حتی آن بخش از فعالیت‌هایشان مانند یارانه‌ها که بعضا مورد‌پسند عموم بوده است باید توجه داشت که تا زمانی که ادامه یابد، مردم ضرر خواهند کرد؛ یارانه باید تبدیل به ابزار کار و وسیله تولید شود تا ارزش پیدا کند.  یا مورد دیگری که به‌زعم برخی خوش‌آمده مسکن مهر است. دیدید که با چه کیفیت و به چه نحوی واگذار شد و در زلزله کرمانشاه اولین جایی که خراب شد مسکن مهر بود، چراکه دولت ساخته بود! اگر همین پروژه را خود ملت می‌ساختند اینطور نبود.‌ لذا من کاری با عملکرد آنها ندارم اما در دو دولت بعدی هم می‌بینیم اقتصاد همچنان در دست دولت است و اقتصاد دولتی اختلاس دارد، ارتشا دارد، رانت‌خواری دارد و کمبود و احتکار هم خواهد داشت. اما شأنی که من برای دولت قائلم در «برنامه‌ریزی، حمایت، هدایت و کنترل» خلاصه می‌شود؛ نه نقش اجرایی. نقشی بیش از این اگر به دولت بدهیم قطعا باید عواقب مفسده‌انگیز آن را بپذیریم؛ چرا‌که از قدیم گفته‌اند دولت بازرگان، تاجر، صنعتگر و کشاورز خوبی نیست. دولت باید از اجرای اقتصاد بیرون برود و پیشنهاد ما برای «دولت سپاهی» این است که چون قدرت دارد این کار را انجام دهد و اگر این دولت سپاهی روی کار بیاید خواهیم دید شاید کمی بیش از یک‌سال اقتصاد سروسامان خواهد یافت و سررشته امور اقتصادی را دست مردم خواهد داد.   در ثبت‌نام انتخابات چهره‌های سپاهی دیگری جز محسن رضایی حضور داشتند که به نظر طرفداران بیشتری نسبت ایشان داشته باشند، علت اینکه این افراد تایید‌صلاحیت نشده‌اند چه بوده است؟ من خودمم در این زمینه تعجب کردم. حتی من درمورد آقای پزشکیان که اتفاقا اصلاح‌طلب هم هستند متعجب شدم؛ چرا که ایشان را به خوبی می‌شناسم و دلیل عدم‌تایید‌صلاحیت‌شان را نمی‌دانم. اما چون در این زمینه مطیع قانون اساسی و رهبری هستم در این‌گونه موارد تسلیمم، وگرنه معتقدم عده بیشتری باید تایید می‌شدند. اما عقیده من مهم نیست و شورای نگهبان در قانون اساسی جایگاه قدرتمندی دارد و تشخیص داده همین هفت نفر تایید شوند، ولی برای من هم این ابهام وجود داشت.  شورای نگهبان علاوه بر صلاحدیدی که برای احراز صلاحیت کاندیدا دارد از یک‌سو هم باید سلایق عمومی را هم لحاظ کند، آیا چینش کنونی کاندیداها ضربه‌ای به عدم‌حضور برخی اقشار جامعه نخواهد زد؟ آنها معتقدند وظیفه خود را انجام داده‌اند و به بعدش کاری ندارند و اصولا این سوال را باید از شورای نگهبان کرد نه از من.  فکر می‌کنید دولت احتمالی آقای رئیسی در عرصه سیاست خارجی، باتوجه به اظهاراتی که قبلاً درمورد برجام و تعامل با غرب داشتند، روند کنونی را دنبال نخواهند کرد؟ ابتدا در پرانتز این نکته را بگویم که آقای رضایی هم در نظر‌خواهی‌ها خیلی بالا آمده‌اند. اما باید دقت داشته باشیم که در یکی از جاهایی که دولت اساسا مجری است و نه سیاستگذار، بحث سیاست خارجی است. اصول سیاست خارجی دست رهبری است. اتفاقا ما معتقدیم اگر دولت‌های گذشته در سیاست خارجی مر نظر رهبری را حتی در قضیه برجام، اجرا می‌کردند ما به مشکل نمی‌خوردیم. من آیت‌ا... خامنه‌ای را یکی از معجزات و آخرین معجزه امام(ره) می‌دانم. امام با معرفی ایشان به عنوان رهبری معجزه کردند. آقای خامنه‌ای هشت سال رئیس‌جمهور بودند اما کاملاً نظرات امام را در سیاست خارجی پیاده کردند. وقتی امام فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کردند رئیس‌جمهور وقت گفتند که باید این فرمان اجرا شود. لذا ایشان چون آب‌دیده ریاست بودند، رهبر شدند. درعین حال هرکسی که رئیس‌جمهور شود چه آقای رئیسی و چه آقای رضایی، تنها مجری سیاست‌هایی است که رهبری در عرصه سیاست خارجی تعیین می‌کنند.  یعنی سیاست خارجی در دولت‌های نهم و دهم با آن تنگناهایی که برای کشور پیش آوردند، مورد تایید رهبری بوده است؟  خیر. برای همین است که الان ایشان (احمدی‌نژاد) از همه‌جا طرد شد، چرا‌که نه سیاست خارجی‌اش درست بود نه سیاست داخلی‌اش.  دولت بعدی در مورد بحث آزادی و حقوق شهروندی چه اولویت‌هایی را باید مد نظر قرار دهد؟ ما در قانون اساسی اصول کار را برپایه اسلام نهادیم و بر خط دو معیار اصلی امام یعنی ایدئولوژی و مردم حرکت کردیم. لذا نمی‌توانیم بگوییم آزادی در کشور ما نیست، اما ما نمی‌توانیم آزادی‌هایی که در غرب هست را در اینجا اجرا کنیم؛ چرا‌که با قانون اساسی همخوانی ندارد. به عنوان مثال صنعت هتلداری در ایران هیچ‌گاه رونق نخواهد گرفت؛ چرا‌که ما مثل کشورهای دیگر نیستیم و شرایط خاص خودمان را دادیم و برخی گردشگران به این سبب ایران را انتخاب نمی‌کنند. حال ما نمی‌توانیم برای این موضوع بیاییم برخلاف شرع و قانون اساسی این مسائل را آزاد کنیم. ضمن اینکه آزادی‌های مدنی در کشور مشهود است. شما در سال 1376 دیدید که تمام مسئولان نظام رای و خواست‌شان ناطق‌نوری بود، اما مردم آمدند و شخص دیگری را انتخاب کردند؛ آیا این آزادی نیست. همچنین از نظر من آزادی‌خواه‌تر از رهبری در کشور نداریم. فرق ایران و کشورهای دیگر این است که در تمام دنیا مردم پای صندوق رای می‌روند و رئیس‌جمهور انتخاب می‌کنند اما در ایران مردم فردی را برای ریاست‌جمهوری به رهبری پیشنهاد می‌کنند.  اگر رهبر تنفیذ نکنند، رئیس‌جمهور نخواهد شد. این فرق اساسی نظام با دیگر حکومت‌هاست. لذا به مغز و فکر این موضوع تبادر می‌کند که آنکه در مملکت حاکم است شخص رهبری هستند. تمام دوازده دوره ریاست‌جمهوری این تنفیذ مشروط بوده است؛ چه در زمان امام و چه در زمان آیت‌ا... خامنه‌ای گفته‌اند که من حکم ملت ایران را تنفیذ می‌کنم مشروط به اینکه شرط‌های مدنظر را رعایت کند. لذا رهبر این اختیار را دارد که اگر رئیس‌جمهوری از شروط تخطی کرد آن را عزل کند. با این حال اگر آزادی‌های مطرح و مصوب در قانون اساسی خدشه‌ دارد باید مطرح و انتقاد شود و آن را مطالبه کنند. اما فراتر از آن جایز نیست.  برخی درمورد مصوبه شورای نگهبان سوالاتی داشتند. آیا در زمان فعلی نباید اصلاح قانون اساسی قابل طرح است؟ تغییر قانون اساسی؛ یعنی مراجعه به آرای عمومی و آن هم راهکار قانونی دارد و جاهایی که مسئول آن هستند باید پیگیری کنند. البته من هم مخالف آن نیستم که اگر زمان آن رسیده که در قانون تجدید‌نظر شود، اصلاح صورت گیرد. کما‌اینکه امام بعد از 10 سال احساس کردند که باید در قانون اصلاحاتی صورت بگیرد و انجام شد؛ اما در مسیر قانونی خودش.  انتخاب نشدن آقای رئیسی در انتخابات قبلی در رقابت با دکتر روحانی، ذهنیتی دوقطبی را ایجاد کرد. برخی برای رای نیاوردن رئیسی به طرف مقابل رای دادند، آیا در این دوره هم چنین دوقطبی یا مشابه آن را خواهیم دید؟  خدا آقای هاشمی‌رفسنجانی را رحمت کنند، ایشان می‌گفتند جامعه سه بخش است؛ 20درصد طرفدار اصلاح‌طلبان و 20 درصد حامی اصولگراها هستند که بعضا کمی سهم‌شان کم و زیاد می‌شود. اما همواره 60 درصد بدون‌تغییر مردم عادی هستند که می‌خواهند زندگی کنند. لذا آن کسی از صندوق رای بیرون می‌آید، دقیقا همان کسی است که آن 60 درصد به او رای داده‌اند. مردم هم تصمیم می‌گیرند به کسی رای بدهند که فکر می‌کنند اگر انتخاب شود زندگی‌شان بهتر خواهد شد و به او رای می‌دهند. در دو دوره قبل مردم فکر کردند با آقای روحانی زندگی راحت‌تری خواهند داشت. لذا این مسائل سیاسی درصد کمتری در نتیجه انتخابات تاثیر دارد.  تمام افرادی که پا به کارزار انتخابات گذاشته‌اند کسانی بوده‌اند که در ادوار مختلف مسئولیتی در حکومت داشته‌اند. هرکدام نیز خود را فرشته نجات کشور قلمداد می‌کنند. آیا این افراد طی این سال‌های مسئولیت، امکان اجرایی شدن این طرح‌ها و خدماتی را که مدعی‌اش هستند، نداشتند؟ این سوال دو پاسخ دارد. یکی اینکه برخلاف آنچه بعد از سوار کار شدن می‌گویند رئیس‌جمهور «تدارکاتچی»  است و الان که می‌خواهند انتخاب شوند معتقدند رئیس‌جمهور قدرتمند‌ترین فرد و دومین فرد بعد از رهبری است. نکته دوم اینکه ما در زمان آغاز انقلاب با درایت حضرت امام خیلی سریع نهادها را تشکیل دادیم و هنوز جان نگرفته بودیم که جنگ شروع شد. در شرایط جنگی مصلحت ایجاب می‌کند تمام امور در دست دولت باشد اما پس از پایان جنگ و در دهه‌های بعدی این موضوع ادامه یافت و دولت‌ها نتوانستند امور مردم را به دست خودشان بدهند. امروز نیز اگر می بینیم مشکلات کشور با رفت‌و‌آمد دولت‌ها حل نمی‌شود به این علت است که مشارکت حداکثری مردم در امور اجرایی کشور فراهم نیست. لذا این افرادی که امروز آمده‌اند شعار حل مشکلات را می‌دهند اگر قرار است تمام این مشکلات به‌دست دولت حل شود مطمئن باشید راهی از پیش نمی‌برند و غیرممکن است. من در دور اول دولت آقای روحانی با دکتر جهانگیری پیرامون مسائل اقتصادی دیداری داشتم. ایشان گفتند که ما آقای طیب‌نیا را مامور کردیم مشکلات و موانع ایجاد شده در مسیر اقتصاد مردمی را بررسی کنند. آقای طیب‌نیا یک لیست 1508 مورد از قوانین، مقررات، دستورنامه، تصویب‌نامه و... را مشخص کردند که تا این موانع از سر راه مشکلات مردم برداشته نشود نمی‌توان شاهد اقتصاد پویای مردمی بود و مشکلات مملکت حل نخواهد شد. من به آقای جهانگیری گفتم اگر آقای روحانی یک‌بار از تلویزیون بگوید تمام این موارد کلا لغو شده و به مردم اعلام کند راه برای حضورشان در اقتصاد و تولید باز شده تا شاهد حل شدن مشکلات باشیم.  حال هرکدام از این نامزدها اگر بیایند انقلاب اقتصادی بکنند و مردم را در سرنوشت خود حاکم کنند به سرعت شاهد تغییر وضعیت مملکت خواهیم بود.  چهره‌هایی که وارد عرصه شده‌اند در یک دایره حرکتی مدور دارند، چرا در این چرخه بازنشست نمی‌شوند و چرخش نخبگان در سطح مدیریت تراز اول کشور مشاهده نمی‌شود؟  آقای رضایی 16 سال فرمانده سپاه بوده است. من به عنوان «اولین سپاهی» و یکی از «پیرهای سپاه» که از سوی امام حکم داشتم یکی از وظایفم حضور در جبهه‌ها برای آشتی بین گروه‌های مختلف در سپاه بود. در آن زمان در جنگ هم غیر از شکست حصر آبادان هیچ حرکت متبلوری نداشتیم. اما از وقتی آقای رضایی در 26 سالگی فرماندهی سپاه را به عهده گرفتند ظرف یک سال 100 نفر جوان بین 19 تا 22 سال را وارد عرصه میدان و فرماندهی کردند که حدوداً 20 نفرشان شهید شدند که سردار سلیمانی هم جزو آنها بود و آخرینش سردار حجازی بودند که به درجه شهادت رسیدند. این جوان‌گرایی بود که ما در جنگ به پیروزی رسیدیم. پس از جنگ دیدیم که رهبری ایشان را دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام کردند. الان80 درصد پرسنل مجمع جوانان هستند. الان هم در تمام ستادها جوانان کار را به‌دست دارند. لذا ما باید جوان‌گرایی را در دستور کار قرار دهیم و آقای رضایی معتقد است باید در سیستم مدیریتی دولت 80 درصد امور را جوانان به دست بگیرند.  آیا حضور نظامی‌ها در دولت می‌تواند خواست مردم را در عرصه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی تامین کند یا خیر؟ کارنامه‌ای که سپاه در همه مسائل دارد می‌تواند پاسخ این سوال را بدهد. شما به ریشه‌کنی فلج اطفال در ایران و افغانستان نگاه کنید. این کار را سپاه انجام داد. آیا این کار نظامی و نظامی‌گری است؟. وقتی نگاه می‌کنیم به حل مشکلات امنیتی در کشور، قبل از اینکه وزارت اطلاعات تشکیل شود، اولین کاری که صورت گرفته تشکیل اطلاعات سپاه بوده که بازهم توسط آقای رضایی صورت گرفته است. در مورد مسائل اقتصادی هم که وارد شدند کارنامه آنها مشخص است. ببینید من زمانی که به دستور رهبری رفتم به بنیاد، برخی از همین بچه‌سپاهی‌ها را با خودم بردم و معاونینم اکثراً سپاهی بودند. ما برخلاف رویه سابق بنیاد در مناقصه‌های عمرانی شرکت می‌کردیم و در آن زمان اعتراضاتی پیش آمده بود که بنیاد کار را از دست مردم در‌می‌آورد. اما آن زمان من خدمت آقای هاشمی در این مورد گفتم که من مناقصه‌هایی که 90 میلیارد تومان نفر بعد ما رقم اعلام کرده را با 70 میلیارد انجام می‌دهیم و این باعث می‌شود مردم هم بهتر کار کنند و هم کار ارزان‌تر تمام شود. لذا با این سوابق مردم پذیرفته‌اند که سپاه در این حوزه‌ها خوب کار کرده و با آن مشکلی ندارند. حالا این سپاهی‌ها امروز شعار می‌دهند می‌خواهند بیایند مشکل اقتصادی مردم و کشور را حل کنند. اگر بتوانند مشکلات اقتصادی را حل کنند به سبب ارتباط اقتصاد با تمام معضلات اجتماعی و فرهنگی مطمئناً در مسائل دیگر نیز مشکل برطرف خواهد شد.  بحث میدان و دیپلماسی و صحبت‌هایی را که از سوی آقای ظریف مطرح شد، چطور ارزیابی می‌کنید؟ میدان و دیپلماسی در جمهوری اسلامی درکنار هم هستند. البته من با آقای ظریف دوست بودم و توقع نداشتم چنین مصاحبه‌ای بکنند چرا‌که با سردار سلیمانی دوست بودیم و دیدارهایی با هم داشتیم و می‌دانیم بسیاری از گره‌هایی که در دیپلماسی کشور ایجاد شده بود توسط سردار سلیمانی باز شده است. یا در دوره‌ای که آقای دکتر لاریجانی دبیر شورای امنیت ملی بودند، آمدند‌ از من که سرتیپ پاسدار سپاهی بودم تقاضا کردند مشکلی را که با کشور لیبی دارند، حل کنم. چرا که هرچقدر تلاش کرده بودند حتی نتوانستند برای هیات مذاکره‌کننده ویزا بگیرند. به من گفتند چون با قذافی رفیق و دوست هستید، مشکل را پیگیری کنید و من رفتم و مشکل را حل کردم. یا دیدیم ملاقات سردار سلیمانی با پوتین مشکلات مهمی را حل می‌کند. لذا حتما میدان و دیپلماسی باید درکنار هم باشند و هر دو همپوشانی داشته باشند. هم میدان در اختیار دیپلماسی باشد و هم دیپلماسی در اختیار میدان باشد تا کشور تبدیل به ابرقدرتی شود که امروز هست.  واکنش‌ها بعد از تایید‌صلاحیت‌ها از سوی برخی کاندیدا‌ها که پیش از این مسئولیت‌دار دولت هم بودند، مسائلی را پیش آورده که اول از همه آسیب به نظام می‌زند. برخورد نظام با این افراد چگونه باید باشد؟ من قبل از انتخابات دوره نهم با ایشان (احمدی‌نژاد) مخالف بودم. در طول هشت سال ریاست‌جمهوری ایشان هم تمام مصاحبه‌هایم علیه وی بوده است. درحالی که همه ایشان را تایید  می‌کردند. من ملاقاتی با ایشان در شهرداری داشتم و بعد از آن جلسه برایم مسجل شد که وی ضد‌ولایت فقیه است و امروز رسما خودش این موضوع را اعلام می‌کند. وی یک سیاست‌باز ماهر بود. اخیراً هم مثلاً وقتی می‌خواهد به آقای رئیسی حمله کند می‌گوید شما با فساد آقای رفیق‌دوست در بنیاد چه‌کار می‌خواهید بکنید! درحالی که من در بنیاد به هیچ فسادی متهم نشدم و پرونده‌ای که تشکیل شد به دادگاه رفت و رفتم دفاع کردم و منع تعقیب هم خورد و هیچ بندی از این پرونده‌ها هم مربوط به خودم نبود. ایشان را درجایی می‌بینم که اصولاً تقوای سیاسی و درست و درمانی ندارد. اما اگر در مورد برخورد با ایشان از من سوال می‌کنید معتقدم درجایی که فردی در جایگاهی قرار می‌گیرد که برخورد با آن در اختیار رهبری است من ساکت می‌شوم. لذا معتقدم مساله آقای احمدی‌نژاد هم حل خواهد شد اما توسط رهبری این مساله حل خواهد شد.   مردم نسبت به برخی اقدامات در کشور معترضند و نمونه‌هایی از آن را در حوادث آبان98 دیدیم، اما اقدامی برای ساماندهی و حرکتی انقلابی برای حل این معضلات انجام نمی‌دهد؟ من در جایگاهی نیستم که پاسخ این سوال را بدهم اما معتقدم اگر طی دو دهه گذشته دولت‌های مستقر شعار سال رهبری را دنبال و محقق می‌کردند مشکلات حل می‌شد. اگر دولت بعدی تنها همین شعار امسال رهبری را که حمایت از تولید و مانع‌زدایی‌هاست، عمل کند، مشکلات مردم حل خواهد شد. اگر مردم کار می‌خواهند باید تولید افزایش یابد، اگر غذا می‌خواهند باید تولید شود، اگر لباس می‌خواهند باید تولید شود، وقتی مسکن می‌خواهند باید تولید شود و ... . باید مانع‌زدایی‌ها برطرف شود. دریک مورد فردی می‌خواست زمین کشاورزی را به دامداری تبدیل کند. در وضع موجود مملکت وی مجبور بود از 19 جای مختلف استعلام بگیرد. ضمن اینکه کشاورزی و دامداری در یک مسیر هستند. چرا باید از 19 جا استعلام بگیرد و اگر قرار است بگیرد چرا در یک نقطه جمع نیست و سال‌ها باید طول بکشد تا انجام شود. فردی که می‌خواست این‌کار را انجام بدهد چون از نفوذ و قدرت برخورد بود دوسال طول کشید تا مجوز را بگیرد و پس از آنکه مجوز برایش صادر کردند دیگر توجیه اقتصادی نداشت. وقتی من به استاندار تهران گفتم چرا دوسال طول کشید که این وضعیت پیش بیاید به من گفت اگر کس دیگری بود شش سال طول می‌کشید! کسی که روی کار می‌آید باید همه موانع را بردارد. من خدمت آقای قالیباف رسیدم و به ایشان توصیه کردم کاندیدای ریاست‌جمهوری نشود. به ایشان گفتم مجلس قانوناً در راس امور است و شما زحمت بکشید و همین 1508 موردی که دولت آقای روحانی برای موانع تولید برشمرده را به مجلس بیاورید و آنهایی که قانونی است شما اینها را بردارید که در این صورت بزرگترین خدمت را به مردم و کشور کرده‌اید. لذا گفتم لازم نیست کاندیدای ریاست‌جمهوری شوید چون در همین‌جا هم می‌توانید بزرگترین خدمت را به مردم بکنید. اگر دولت آینده هم ادامه‌دهنده دولت‌های قبلی باشند مشکل پیدا می‌کنند و مردم هم ناراضی‌تر می‌شوند و ممکن است خیلی اتفاقات بیفتد. اما بناست که این مشکلات معیشتی حل شود.  اگر دولت آینده هم روال قبل را طی کند و مشکلات حل نشود، چه باید کرد؟ در آبان 98 دو مقوله وجود داشت؛ یکی اعتراض به حق مردم بود و یکی هم موجی که سوار اعتراضات شد. اعتراضات مردمی در هر دوره‌ای ممکن است پیش بیاید و حق طبیعی آنهاست. ولی باید مواظب آن موج بود که می‌خواهد سوار بر اعتراضات شود؛ چرا‌که آن موج برانداز است. شما اگر به تشییع جنازه سردار سلیمانی نگاه کنید متوجه می‌شوید که اگر مردم از نظام ناراضی بودند در آن مراسم عظیم شرکت نمی‌کردند. مردم مخالف نظام نیستند ولی مخالف وضع موجود هستند‌. با این حال اگر دولتی که مستقر شود و مشکلات اقتصادی را حل نکند ناراحتی‌های مدنی تشدید خواهد شد اما علیه نظام نخواهد بود.  بیشترین میزان نارضایتی مردم از تبعیضی است که در کشور رخ داده و سرمنشأ آن نیز بیشتر در بین کسانی است که کارگزار نظام هستند و آفت‌هایی همچون بحث آقازاده‌ها و فساد مسئولان را به دنبال داشته است. نظام چطور می‌تواند دامن از این آلودگی بشوید و دست این افراد را از قدرت و ثروت قطع کند؟ تمام این مسائل زائیده یک اقتصاد دولتی است. من همیشه گفتم تاجر از تاجر رشوه نمی‌گیرد و اصولا کلمه اختلاس مربوط به برداشت کسی از امکانات دولتی است. لذا اگر اقتصاد مردمی شود این آقازاده‌بازی و این تبعیض و رانت‌خواری از بین می‌رود. روزی که آقای محسن رضایی از من خواستند در انتخابات از ایشان حمایت کنم خدمت‌شان گفتم اگر این قدرت را در خود می‌بینید که مردم را به حق‌شان برسانند و دولت را سرجای خودش بنشانند که سیاستگذاری و حمایت و هدایت و کنترل را انجام دهد، من از شما حمایت می‌کنم. من زمانی که در راس کار بودم مهمات جنگ را با کمک مردم تولید کردم. ما قبل از کربلای 4 و5 به حجم عظیمی مهمات نیاز داشتیم که باید تولید می‌شد. در همه کارخانه‌های مملکت اعم از دولتی و غیردولتی ریخته‌گری را شروع کردم و سه هزار دستگاه کپی‌تراش وارد کردم و این را بین سه هزار تراشکار سراسر کشور توزیع کردم و اینها برای من 12 میلیون گلوله توپ و خمپاره تراشیدند. از این کار سریع‌تر شما سراغ دارید؟ پس مردم می‌توانند در تمام زمینه‌ها عملکرد قابل قبولی داشته باشند. زمانی که من می‌خواستم «موشک تاو» بسازم چهار قطعه آن مشکل داشت. حتی برخی از این قطعات را ژاپنی‌ها سه بار برای ما تراشیدند اما درست نشد. یک قطعه خاص و حساسی داشت که کار را مشکل کرده بود. این قطعه را یک تراشکار کوچه و بازار برای ما تراشید و آورد. لذا امروز بیشترین افرادی که در زمینه مهمات‌سازی ما حضور دارند همین جوانان و مردم کوچه و بازار هستند که وارد سپاه شده‌اند. اگر ما واقعا راه را برای مردم باز کنیم تمام این معضلات و آفت‌ها از بین خواهد رفت.  برخی مسئولان داعیه‌دار ارزش‌هایی در ابتدای انقلاب  بوده‌اند که امروز بعضا خلاف آن را می‌بینیم. یکی از این مسائل حضور خانواده مسئولان در خارج از کشور برای اقامت و تحصیل است. درحالی که همان مسئولان برای مردم نسخه داخلی می‌پیچند. این موضوع چطور ارزیابی می کنید؟ من با این مساله کاملا مخالفم. ان‌شاءا... قانونی را قرار است بگذارند که اگر کسی می‌خواهد مسئولیت قبول کند اگر چنین مسائلی داشته باشد نتواند وارد میدان و عرصه انتخابات و مدیریت شود و اگر چنین شرایطی دارد مسئول نشود.  اگر اینطور باشد که باید خیل گسترده‌ای از مسئولان و افراد حکومت را از دور خارج کنیم؟ هیچ اشکالی ندارد باید قانون را اجرا کرد. کسی که امروز قبول می‌کند سیتی‌زن آمریکا شود باید میثاق‌نامه آن کشور را امضا کند. لذا یا یک دروغگوی بزرگ است که به آمریکا دروغ می‌گوید که قطعاً جرات چنین کاری را ندارند چون در زمان مشخص اگر برخلاف منافع آمریکا عمل کند حتی جانش را می‌گیرند. یا اینکه دیگر قابل‌اعتماد نظام نیست و این مساله شوخی‌بردار نیست. درثانی وقتی کشور ما از لحاظ علمی در جایگاه 14 دنیا ایستاده، کج‌سلیقگی است که برای تحصیل به خارج از کشور بروند. البته ممکن است کسی فرزندش بخواهد برود خارج زندگی کند. این به ما ربطی ندارد. اما اگر می‌خواهد مدیر در این نظام باشد باید از این مساله عاری باشد.  فکر می‌کنید دولت آینده، که تا حدودی دورنمای آن مشخص است، این توانایی را دارد که بتواند توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی و مسائل اجتماعی که امروز وعده‌اش را می‌دهند، اجرایی کند؟ ما این توانایی را در کاندیدای خودمان می‌بینیم. چیزی که امروز به خوبی به آن توجه نمی‌شود و اجرا نمی‌گردد، ذیل اصل44 قانون اساسی است که تهیه شده توسط آقای رضایی درمجمع تشخیص است و اگر به همین هم عمل شده بود وضع کشور این نبود. دولت‌ها به این عمل نکردند. اما نکته مهم این است که هرکس که انتخاب شد بقیه باید به او کمک کنند. مبارزه انتخابات تا قبل از انتخاب شدن است؛ وقتی رقابت تمام شد همه باید به رئیس‌جمهور کمک بکنیم.  امروز اصلاح‌طلبان معتقدند کاندیدایی در انتخابات ندارند و حضورشان بی‌معناست. آیا این عدم حضورشان آسیبی به مشارکت مردم و به طور کلی کشور وارد نمی‌کند؟ اولاً من توصیه می‌کنم که همه پای صندوق بیایند و بالاخره سلایق مختلفی در آن وجود دارد. اما اصل شرکت در انتخابات از نظر من واجب سیاسی است. اما به هرحال به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان نیز دو کاندیدا دارند و البته با دست پس می‌زنند و با پا پیش می‌کشند. شرکت در انتخابات وظیفه ملی و وجدانی است ولی اگر یکی دو تا از اصلاح‌طلبان نیز در رقابت بودند خوشحال می‌شدم. اما به هر حال فعلا این افراد هستند و وظیفه ماست که انتخابات را پر‌شور برگزار کنیم. ضمن اینکه آن اکثریت خاکستری که تعیین‌کننده و رونق‌دهنده انتخابات هستند، تفکر می‌کنند و صلاح خویش و کشور را تشخیص می‌دهند و انتخابات هم پرشور برگزار خواهد شد.  ناگفته‌ای دارید که امروز برای مردم اهمیت داشته باشد؟ نکته‌ای را که باید عرض کنم این است که تمام مذاکرات پنهانی که این چند ساله بین سران استکبار با مسئولان کشور صورت گرفته، یک شرط برای اینکه ایران از این وضع خارج شود مشخص کرده‌اند. آن شرط حذف «ولایت فقیه» است. لذا ما باید بفهمیم ارزشمندترین چیزی که امروز داریم ولایت فقیه است. امروز می‌بینیم که همه اقتدار ما مال این است که چنین قدرتی درکشور ما هست. ان‌شاءا... ما همانطورکه امروز در سطح بین‌المللی یک قدرت تعیین‌کننده و مطرح هستیم، مشکلات اقتصادی را هم برطرف خواهیم کرد و کشور را پرقدرت‌تر از قبل خواهیم ساخت.