راه صندوق

عباس سلیمی‌نمین، تحلیلگر اصولگرا در گفت و گو با « ایران»:
قهر با صندوق رأی پایه‌های قدرت را به خارج کشور منتقل می‌کند

- کل روند انتخابات بدون ایراد نبود، اما اگر نسبت به سرنوشت کشور و ملت متعهد باشیم، باید مشارکت کنیم


گروه سیاسی/ همزمان با رقابت سنگین نامزدها و طرفداران‌شان برای جلب آرای مردم، برخی هنوز برای شرکت در انتخابات تصمیم نگرفته اند.
درباره پیامدهای فاصله گرفتن از صندوق رأی، با عباس سلیمی نمین، تحلیلگر اصولگرا گفت‌وگو کردیم. سلیمی نمین معتقد است که امروز مرجعیت قدرت در کشور، مردم هستند، اما این احتمال وجود دارد که درصورت فاصله گرفتن از صندوق رأی، این مرجعیت قدرت به خارج از کشور منتقل شود، بویژه اینکه ایران سابقه سلطه بیگانگان را در تاریخ خود دارد. این گفت‌وگو را بخوانید.
٭٭٭
به باور شما، چرا شرکت در انتخابات مهم است و تبعات فاصله گرفتن از صندوق رأی، با هر دلیل و نیتی که باشد، چه می‌تواند باشد؟
ابتدا باید اشاره کرد که برخی‌ها در بحث مشارکت نکردن دچار تناقض هستند. زیرا همان جریان‌هایی که درباره انتخابات ریاست جمهوری، فاصله گرفتن از صندوق رأی را توصیه می‌کنند، درباره انتخابات شورای شهر فهرست می‌دهند. این امر نشان می‌دهد آنان قبول دارند که در این ساختار انتخاباتی از آرا صیانت می‌شود، در این صورت باید پرسید چرا درباره انتخابات ریاست جمهوری چنین رویکردی را در پیش می‌گیرند؟
به نظر من مسأله به این برمی‌گردد که برخی جریان‌ها امیدی به نتیجه صندوق رأی به نفع خودشان ندارند، لذا این بازی را درآورده‌اند، یعنی هیچ امیدی برای پیروزی خودشان متصور نیستند و می‌دانند که پایگاه رأی‌شان فعال نشده و به میدان نمی‌آید، زیرا عملکردی داشته‌اند که باعث سرشکستگی رأی دهندگان در انتخابات‌ گذشته شده است و اکنون نمی‌توانند این افراد سرشکسته را به میدان بیاورند، به همین دلیل ترجیح می‌دهند به بهانه اینکه مثلاً چرا  نامزد اصلی ما رد صلاحیت شد، در انتخابات حاضر نشوند. اما سؤال این است که آیا آن نامزد اصلی واقعاً می‌توانست برای این جریان رأی‌آوری داشته باشد؟ زیرا هر عنصری که جامعه ایران امروز را بشناسد، قطعاً می‌داند که  نامزد اختصاصی آنها رأی‌آوری نداشت، زیرا یادآور همه ایرادها و کاستی‌هایی می‌بود که جامعه نسبت به عملکرد دولت مستقر  دارد و قطعاً جامعه واکنش منفی نشان می‌داد.
کما اینکه در مناظره با یکی از دوستان اصلاح‌طلب، گفت شورای نگهبان با این کار به ما خدمت کرد، زیرا مجبور بودیم کسی را به عنوان نامزد اصلی خود مطرح کنیم که این امر قطعاً یک بی اعتباری جدی برای ما رقم می‌زد.
بنابراین شما زمزمه‌هایی مبنی بر رأی ندادن در انتخابات را یک تصمیم سیاسی از سوی اصلاح طلبان می‌دانید و قائل نیستید که این امر، حاصل یک پویش یا فشار اجتماعی خودجوش است؟
این طور نیست که به وجود انگیزه اجتماعی پشت این ایده قائل نباشم، اما انگیزه اجتماعی هم متأثر از عملکرد اصلاح‌طلبان است.
زیرا کارهای صورت گرفته از آنان است که واکنش‌هایی را در جامعه برانگیخته است، واکنش امروز هم این است که ما دیگر رأی نمی‌دهیم، زیرا رأی ما دچار چنین سرنوشتی شده است.
چه کسی چنین سرنوشتی را رقم زده است؟ معلوم است که عملکرد اصلاح‌طلبان چنین سرنوشتی را رقم زده است. به عبارت دیگر، کارهای نکرده به همراه کارهای کرده دولت زمینه‌ساز این امر شده است.
گذشته از دلایل این امر، پیامدهای درازمدت فاصله گرفتن از صندوق رأی را برای مردم و کشور چه می‌دانید؟
نخستین پیام منفی این امر، متوجه همان کسانی است که تحت تأثیر این تبلیغات قرار گرفته و اعلام می‌کنند که نمی‌خواهند رأی بدهند. چنین کسانی به خودشان ظلم می‌کنند، زیرا وضعیت سیاسی و تحولات سیاسی و اجتماعی آن کاملاً به هم فشرده است و با جامعه دیگری که حجم رخدادها در آن کم است یا به لحاظ سیاسی لخت است، کاملاً متفاوت است. در جامعه ما اتفاقات به قدری به هم پیوسته است که اگر این تحولات و رخدادها با هم رصد نشوند، افرادی که از این مسائل دوری می‌کنند، بعداً نخواهند توانست یک عنصر تأثیرگذار در جامعه باشند. فرض کنید امروز به عملکرد شورای نگهبان ایراد دارید، اما فردا این شورا ایراد مورد نظر شما را برطرف کرد، در این صورت دیگر نمی‌توانید توان تشخیص را در خودتان رشد بدهید، الا اینکه در انتخابات، ضعف‌های شناختی خود را جبران کرده باشید. به این معنی که اگر ما دنبال کارهای روزمره خودمان برویم، یک سال نزدیک به انتخابات، فعالیت‌های جریان‌های سیاسی که به نیروهای مردمی که منشأ قدرت هستند، اطلاعات و شناخت می‌دهد، اگر افراد خودشان را از این میدان خارج کنند، بازگشت آنان زمانی اتفاق خواهد افتاد که یک یا چند مرحله از سایرین و بویژه از جریان‌های سیاسی عقب خواهند بود، در این صورت، سیاست ورزانی که از شما جلوتر هستند، براحتی می‌توانند منشأ خرید برای شما باشند یا در آینده حضور شما را به گونه‌ای رقم بزنند که نتوانید هیچ بهره‌ای از انتخابات ببرید. بنابراین قهر با صندوق نوعی قهر با توانمندی خود است. زیرا نظام جمهوری اسلامی توانسته ملت را مرجع قدرت قرار دهد، اگر شما از این امر فاصله بگیرید، دیگر از مرجعیت قدرت می‌افتید و بتدریج قدرت پایه‌های آن به خارج از کشور منتقل می‌شود. این امر برای کشوری که سابقه سلطه بیگانگان را داشته بسیار مهم است. در گذشته امام و امروز مقام معظم رهبری تلاش‌های زیادی کردند تا مرجعیت مردم حفظ شود. اگر تحت تأثیر تبلیغات، آرام آرام خود را از روند سیاسی کشور دور نگه داریم، در نهایت از مرجعیت می‌افتیم و به آدم‌های بی وزنی تبدیل می‌شویم که نمی‌توانیم در سرنوشت خودمان مؤثر باشیم... به آدم‌های سبک و بی وزنی تبدیل می‌شویم که چون پر کاهی، با هر بادی به این سو و آن سو می‌رویم. در این صورت، کسانی که سرمایه، تشکیلات و ابزارهای رسانه‌ای قوی دارند، نقش بیشتری خواهند داشت. اینجا می‌خواهم از برهان خلف استفاده کنم. امام(ره) بارها به ما یادآور شد که همواره عکس چیزی عمل کنید که دشمن به شما می‌گوید. امروز اگر رسانه سعودی و رسانه وابسته به اسرائیل و انگلیس یا بهایی‌های وابسته به انگلیس ما را به عدم مشارکت دعوت می‌کنند، باید بدانیم که مشارکت نکردن در انتخابات به زیان ما است. زیرا قدرتی که اسرائیل، انگلیس و امریکا را از ایران بیرون کرد، آگاهی و رشد ملت ایران بود. اگر امروز اینها دنبال این هستند که آگاهی مردم به صورت معکوس دربیاید، یعنی فعالیت‌ها و گفته‌های سیاستمداران خود را پیگیری نکنید، آرام آرام عقب می‌مانید، در این صورت، اگر این سیاستمدار آلوده شد و به طرف وابستگی رفت یا به مصالح مردم پشت پا زد، این امر دیگر برای مردم قابل تشخیص نخواهد بود.
پیش‌بینی از میزان مشارکت در انتخابات چیست؟
هنوز نمی‌توان پیش‌بینی دقیقی ارائه داد، زیرا عوامل مختلفی می‌توانند تأثیر داشته باشند. اگر ما تحت تأثیر تبلیغات قرار نگیریم و به سرنوشت خودمان توجه داشته باشیم، مشارکت به نحو دیگری خواهد بود. حتی اگر ایرادهایی داریم که می‌توانیم ایرادهایی داشته باشیم، زیرا این طور نیست که کل روند انتخابات بدون ایراد باشد، با وجود این اگر نسبت به سرنوشت کشور و نسبت به سرنوشت ملت ایران واکنش متعهدانه‌ای داشته باشیم، یک جور نتیجه می‌گیریم و اگر نسبت به سرنوشت خود واکنش متعهدانه نداشته باشیم و دنبال این باشیم که اعتبار خودمان را حفظ کنیم یا ملاحظات خودمان را داشته باشیم، جور دیگری نتیجه خواهیم گرفت. کما اینکه امروز می‌بینیم که برخی نیروهایی که می‌توانند تأثیرگذار باشند، ملاحظات شخصی خود را اولویت قرار می‌دهند، اما اگر اینها ملاحظات جامعه را مهم بدانند، خواهند دانست که می‌توان نقدها را پس از انتخابات هم دنبال کرد و امروز نباید به گونه‌ای عمل کنیم که تلقی شود صرفاً به دنبال مصلحت‌طلبی خودمان هستیم. اگر مصلحت‌طلبی‌های شخصی به کناری گذاشته شود و همه فعالان و سیاستمداران مردم را به مشارکت دعوت کنند، رقابت در انتخابات قطعاً بالای 50 درصد خواهد بود، اما اگر چنین ملاحظه کاری‌هایی باشد، شاید میزان مشارکت پایین باشد.


محمد عطریانفر تحلیلگر اصلاح طلب در گفت‌و‌گو با «ایران»:
قهر کمتر سیاستمداری را به اهداف سیاسی خود رسانده است

- احساسم این است که روند تصمیم‌گیری جبهه اصلاحات به سمت حمایت  از نامزدی پیش خواهد رفت
گروه سیاسی/  در فاصله چند روز مانده تا انتخابات ریاست جمهوری، برخی گروه‌ها و چهره‌های سیاسی تلاش دارند تا با برشمردن مضرات قهر با صندوق رأی تعداد بیشتری از مردم را مجاب کنند تا پای صندوق رأی حاضر شوند. به اعتقاد این دسته گلایه‌ها و انتقادها از روند بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات به جای خود باقی است اما الان زمانی است که باید برای شرایط موجود سیاستگذاری کرد و از روزنه‌های باقی مانده هم نهایت بهره را برد. محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی از جمله این چهره‌های سیاسی است. گفت‌و‌گو با او را در ادامه می‌خوانید.
٭٭٭
مشارکت فعال برخی گروه‌های سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری به دلیل نداشتن نامزد مورد حمایت به حال تعلیق درآمد.  به باور شما آیا می‌توان نتیجه و فایده‌ای برای قهر انتخاباتی متصور بود؟
تحریم کمتر سیاستمداری را به نیات و اهداف سیاسی‌‌اش رسانده است. بالعکس اگر عنصری نظام سیاسی کشور را به رسمیت بشناسد و در مقام براندازی نباشد؛ می‌تواند در چارچوب قوانین و مقررات حاکم بر نظام و همچنین در چارچوب قوانین و مقررات موضوعه نگرانی‌ها و دغدغه‌ها و دیدگاه‌های خودش را منتشر کند، به آنچه نمی‌پسندد متعرض شود و سیاست‌های گلایه‌آمیز و نقد‌آمیز خود را مطرح کند.
کسی که در این چارچوب بگنجد و خارج از اردوگاه براندازان نظام تعریف شود بعید است که با محروم کردن خود از عرصه انتخابات و با تحریم آن توانسته باشد منویات خود را پیش ببرد؛ دست‌کم در 4 دهه گذشته چنین موضوعی سابقه نداشته است. دوستان اصلاح‌طلب ما در برخی مقاطع این نوع رویکرد را رقم زدند و هیچ دستاوردی نداشتند. آنچه امروز بر سرنوشت انتخابات جاری و ساری است و گلایه‌ها در رابطه با شورای نگهبان به حدی است که حتی رهبر انقلاب هم جفا در روند بررسی صلاحیت نامزدها  را به گونه‌ای یادآوری کردند. ما در گذشته هم با همین شورای نگهبان مواجه بودیم و با همین سیاست‌ها، نامزدهایمان رد صلاحیت می‌شدند. با این حال بنا بر تشخصی که اصلاح‌طلبان داشتند و اعتمادی که جامعه مخاطب نسبت به آنها داشت دست به انتخاب می‌زدیم و افرادی را حمایت و معرفی می‌کردیم و آثار و برکاتش را هم  به دست می‌آوردیم. آخرین نمونه آن حمایتی بود که از آقای روحانی صورت گرفت و دولت اول ایشان با قدرت و با توانمندی بسیار خوب توانست برخی از منویات اصلاح‌طلبان را پیش ببرد و به نتیجه برساند از این جهت به هیچ‌وجه توصیه نمی‌شود که بخواهیم با سیاست تحریم نظر مخالف یا انتقادات خودمان را به حاکمیت اثبات کنیم.
مجموع اصلاح طلبان چه تصمیمی را برای انتخابات گرفته اند ؟
وضعیت به گونه‌ای است که جبهه اصلاحات تا کنون موضع قطعی اعلام نکرده است. بعضی از احزاب و چهره‌ها اظهار‌نظر شخصی یا حزبی خودشان را انجام دادند. کما اینکه بعضی از احزاب هم موضع موافق گرفتند. در این رابطه فعلاً چنین نظری وجود ندارد. جمع‌بندی درون اصلاح‌طلبان که در واقع همان نهاد اجماع‌ساز باشد هم اصل مشارکت را به هیچ عنوان مردود اعلام نخواهد کرد بلکه بر اصل مشارکت تأکید خواهد کرد. نهایت اقدامی که از ناحیه نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان انجام شود این است که اعلام کنند که ما در ارتباط با نامزدهای مطرح نفیاً و اثباتاً نظری نخواهیم داشت. ولی اصل مشارکت را به هیچ عنوان جریان اصلاحات مردود ندانسته و نخواهد دانست. سیاست تحریم در دستگاه فکری اصلاح‌طلبان به هیچ عنوان راه ندارد.
اینکه نفیاً یا اثباتاً اعلام نظری نکنند و اینکه بدنه اجتماعی خود را در این انتخابات مخیر بگذارند چه نتایجی می‌تواند داشته باشد؟ آیا تولید نگرانی نمی‌کند؟ یا ممکن است ما در روزهای باقی مانده شاهد فرستادن دست‌کم سیگنال‌ها و نشانه‌هایی به مردم باشیم؟
من به صفت فردی خودم و از موضع حزب کارگزاران باورم این است که اگر مجموعه گفت‌و‌گوهای سیاسی و مناظره‌ها و مصاحبه‌های آقایان مهرعلیزاده و همتی را در این ایام مرور و داوری کنیم خروجی این گفت‌و‌گوها تأمین کننده بخشی از نظریات و منویات اصلاح‌طلبان است. احساسم این است که روند تصمیم‌گیری جبهه اصلاحات به سمت حمایت پیش خواهد رفت و همان سیاستی که در گذشته تصویب کرده بودند که هر تعداد چهره اصلاح‌طلب در صحنه رقابت حضور داشته باشد تا آخرین روزهای تبلیغات حضورشان را گرامی خواهند داشت و در پایان تقاضا خواهند کرد که کسانی که موقعیت ضعیف‌تری دارند به نفع کسی که موقعیت برتر دارد صحنه را واگذار کند، انجام خواهد شد. این دور از ذهن نیست و با اطلاعاتی هم که دورا دور دارم و گفت‌و‌گوها و رایزنی‌هایی که صورت می‌گیرد شاید مسیر به این سمت هدایت شود.
تفاوت دیدگاه نامزدهای انتخابات در حوزه‌های مختلف چقدر بارز و قابل تفکیک است؟
بخش بزرگی از مسائلی که ما در حوزه اقتصادی و شرایط موجود در کشور داریم هم خارج از اراده دولت‌ها بوده و هم در آینده خارج از اراده دولت خواهد بود. چون این سیاست‌ها و این محدودیت‌ها و محرومیت‌هایی که حادث شده ناشی از موقعیت و موضع تمام عیار سیاسی ایران در مقابل جبهه استکبار و مخالفین ایران و مشخصاً امریکا است. هر دولتی با هر ترکیبی سر کار بیاید تا زمانی که سیاست نظام مقاومت جدی است قاعدتاً هزینه های طبیعی آن هم ادامه خواهد داشت و از این جهت تفاوتی بین دولت‌ها نیست. اما آنچه که ما در افق پیش رو ترسیم می‌کنیم متفاوت است. با توجه به فشار زیادی که این سیاست بر زندگی و معیشت مردم وارد کرده مقامات ارشد نظام در کشور در تدارک این هستند که سطح مناقشه‌های جاری در سیاست خارجی را کاهش بدهند تا بستری فراهم شود برای اینکه ایران در مدار اقتصاد جهانی جایگاه خودش را پیدا کند. بر این اساس چشم‌انداز مثبت است و مورد استقبال ملت ایران هم خواهد بود.
با وجود این، اینکه بگوییم نامزدهای ریاست جمهوری تفاوتی ندارند قطعاً اشتباه است. رهبری تأکید کردند، تشخیص سیاسیون و نخبگان کشور هم این است که افق پیش رو برای دولت منتخب آینده رفع مشکلات اقتصادی است و باید همت‌شان اجتماع کند بر رفع مشکلات اقتصادی و تقویت قدرت خرید مردم و اعتماد‌بخشی به نسل‌های آینده برای اینکه بدانند می‌توانند یک زندگی شرافتمندانه داشته باشند. خب، طبیعتاً برای تحقق چنین هدفی شخصیتی را بیشتر می‌پسندیم که بتواند فهم درستی از اقتصاد ایران از موضع داخلی و همچنین اقتصاد ایران در مدار جهانی و پیوستنش با اقتصاد منطقه و جهان داشته باشد. در این رابطه چهره‌های موجود تفاوت‌هایی دارند و دیدگاه‌های متفاوتی هم خواهند داشت. ما باید با نگاه برتری‌گزینی گام برداریم.   از میان این هفت نفر آقایان همتی، مهرعلیزاده و رضایی فهم مؤثرتری از اقتصاد دارند. از این جهت فکر می‌کنم توصیه‌ای که ما می‌توانیم داشته باشیم و مردم را با ادبیات واقع بینانه‌ای هدایت کنیم این است که باید بروند سمت کسی که فهم دقیق‌تری از اقتصاد دارد.
در جریان مناظره‌ها کاندیداها شعارها و مواضعی حتی بر خلاف رویکرد و عملکرد خود ارائه کردند. به این ترتیب همه از برجام و رفع تحریم‌ها و آزادی‌های اجتماعی دفاع کردند و به نوعی سیاست‌هایی را که دولت روحانی پیگیری می‌کرد فارغ از دستاوردهای آن مورد تأکید قرار دادند در حالی که تقریباً اکثریت‌شان خود را منتقد دولت دانستند. ارزیابی شما چیست؟
واقع امر این است که اقدامات و سیاست‌هایی که دولت انجام داده با فطرت و روحیات و نوع زندگی و معیشت جامعه سازگار است و هیچ کس نمی‌تواند با آن مخالف باشد مگر با هدف تخریب آقای روحانی. اما وقتی شما در عرصه انتخابات می‌خواهید با مردم سخن بگویید هیچ نامزدانتخاباتی نمی‌تواند آنچه را دولت پیش برده رد کند. این است که همه نامزدها در جریان بیان برنامه‌های خود روندهای عملیاتی دولت را مورد تأیید قرار دادند؛ از بحث ضرورت پایان تحریم، بازگشت به برجام، تقویت نظام مدیریت کشور، عطف توجه به زنان و جوانان و تقویت اقتصاد ملی و... اما باید آگاه بود که از حرف تا عمل فاصله است. همه این عزیزان در تئوری موضع واحد دارند، اما آقایانی که به هر نحو در گذشته مسئولیتی داشتند آیا عملکرد گذشته شان اجازه می‌دهد که آنها این شعارهای جدید را عملیاتی کنند؟ آنها رأی مردم را می‌خواهند بنابر این موضعی متفاوت با گذشته خود می‌گیرند. مردم معمولاً سیاست‌هایی را که دولت روحانی تعقیب کرده می‌پسندند. حالا اینکه در بخشی از این سیاست‌ها دولت موفق عمل نکرده بحث دیگری است. عدم توفیق دلیل بر غلط بودن یک روند نیست. آن روند را مردم می‌پسندیدند پس نامزدهای انتخاباتی هم آن را در شعارهای خود تعقیب می‌کنند.
آیا می‌شد از مناظره‌های انتخاباتی این توقع را داشت که این فاصله حرف و عمل یا حرف و عقیده باطنی را مشخص کنند؟
نوع و روش اجرایی تبلیغات و مناظره‌های انتخاباتی اساساً پاسخگوی نیاز مردم نیست و نبود. مردم نمی‌توانند از این رفتارها و گویش‌ها بین نامزدها که نوعاً با مجادله و تخاصم صورت می‌گیرد درک روشنی پیدا نمی‌کنند. هر نامزد انتخاباتی حداکثر 17 تا 20 دقیقه فرصت داشت که در مجموع سه راند سخن بگوید. هر وقت هم می‌خواست شروع کند به دلیل اینکه دیگری به او اتهاماتی وارد کرده بود وارد فضای واکنشی می‌شد. بنابراین مناظره‌ها دستاورد چندانی برای مردم نداشت تا درک دقیق و واقع بینانه‌ای از نامزدها پیدا کنند. درحالی که امید‌ها به مناظره بود اما باید گفت که اگر مردم گفت‌و‌گوهای تک نفره نامزدها را با مجریان صدا و سیما تعقیب کرده بودند از آن طریق به درک بهتری می‌رسیدند تا آنچه از مناظره‌ها حاصل شد.