روزنامه ابتکار
1400/03/27
اصولگرایان و استراتژی سیاست جبران
مهدی جواهری- باورهای اجتماعی و نگرشهای ما و انتخاب یک فرد از میان ۵ نامزد به عنوان اصلح برای ریاست جمهوری دوره سیزدهم و از جمله تصورات قالبی و پیش داوریهای ما چگونه شکل میگیرند و تغییر می کنند؟ چه عاملی تعیین می کند که چه کاندیدی را دوست بداریم و از او حمایت کنیم یا او را به عنوان چهره شاخص و اصلح به عنوان رئیس جمهوری با رای خود برگزینیم؟ ما چگونه بر یکدیگر تاثیر می گذاریم و موجب ترغیب همنوعان خویش برای رفتن پای صندوق و احساس مسئولیت و رای دادن می شویم؟ درواقع رفتار آدمی تابعی است از ویژگی های شخص و موقعیت. هر فرد مجموعه ای منحصر به فرد از صفات شخصیتی را با خود به موقعیت میآورد و همین باعث می شود که مردم گوناگون در موقعیتی یکسان،به شیوه های متفاوت عمل کنند. اما در هر موقعیت نیز مجموعه ی منحصر به فردی از نیروها بر شخص تاثیر میگذارند و علت اینکه هر شخص در موقعیت های گوناگون به شیوه های متفاوت عمل می کند همین است. پژوهشها به کرات نشان داده است که نقش موقعیت«به عنوان مثال احساس مسئولیت در قبال رای دادن» در ایجاد رفتارهای آدمی تعیین کنندهتر از آن است که تصور میکنیم؛ بیشتر مردم بر این باور بوده و معتقدند که پاداش باید در برابر شایستگی داده شود. بنابراین باید دید وقتی کسانی نه به خاطر توفیق در کاری بلکه به این خاطر که چه کسی هستند یا به چه جناح و گروهی تعلق دارند پاداش بگیرند چه پیش خواهد آمد؟طبعا واکنش قاطبه مردم و شاید خود شما هم منفی است. این هسته مرکزی معمای سیاست جبران است. در حالی که سیاست جبران به این منظور ایجاد شده تا تبعیض و پارادوکس درباره اقلیت ها را از بین ببرد. امروزه آن را چیزی بیش از انتخاب و عمل ترجیحی فارغ از شایستگی نمیبینند. همین تصور از سیاست جبران که امروز و در سپهر سیاست ایران به عینه ملموس و رخ عیان کرده است در اردوگاه اصولگرایان با کنار زدن استصوابی همتای خویش در کالبد جامعه بارز و مشهود است اما به باور کنشگران فضای سیاسی با توجه به اتمسفر غالب در پیکره اجتماع پس از مناظره ها این تصور از سیاست جبران در آینده مساله زاست و چندین پیامد زیان آور بر آن مترتب است. ۱- سیاست جبران آن طور که اصولگرایان با شاقول و تراز خویش برای انتقام از رقیب سنتی بهره گرفته اند می تواند افراد ذینفع را لکه دار کند و باعث استنباط ناشایستگی آنها شود و این مسئله درخصوص احمدینژاد در دور دوم صدق کرد و صحبتهای بی پرده حیدر مصلحی وزیر اطلاعات وی که مثل بمب خبری بر روی خروجی تلکس رسانهای کشور قرار گرفت در رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی فقید حاکی از تایید این موضوع است؛اگر شما معتقد باشید که کسی از انتخاب ترجیحی مبتنی بر معیارهای غیر شایستگی بهرهمند شده، در آن صورت قابلیتهای او را کوچک میشمارید. در واقع،احتمالا شما چنین فرض خواهید کرد که این شخص بدون کمک سیاست جبران هیچ وقت انتخاب نمیشد و تحقیقات آزمایشگاهی و میدانی توامان نشان داده است که بین سیاست جبران و استنباط عدم شایستگی رابطه مستقیم وجود دارد. ۲- دومین پیامد سیاست جبران مربوط میشود به افراد ذینفع. وقتی باور بر این باشد که نامزدهای همسوی پوششی به طور مصلحتی برای تضمین درصد بیشتر آرا به نفع شما کنار رفتهاند کسانی که بنا به یک دموکراسی و فرایند رقابتی و آزاد بایستی انتخاب میشدند غالبا احساس میکنند که خودشان استحقاق بیشتری داشته اند و در نتیجه احساس می کنند که غیرمنصفانه آنها را از گود خارج کرده اند و نادیده انگاشتهاند که این قضیه علت اصلی پس زدن علیه سیاست جبران است. ۳- سومین پیامد سیاست جبران اثر بالقوه ی آن بر افراد ذینفع است. وقتی کسی بر این باور معتقد باشد که به صورت ترجیحی و براساس معیارهای غیر رقابتی و غیر مرتبط انتخاب شده است می تواند اثری ناخوشایند بر خودنگری او داشته باشد. بنابراین برخلاف تصور، سیاست جبران گاهی ممکن است به همان کسانی که قصد کمک به آنها را داشته صدمه بزند.با توجه به این پیامدها، به نظر میرسد که سیاست جبران به صورتی که در حال حاضر در جهان و به تبع آن در ایران اجرا میشود میتواند اهداف خود را نقض کند.گسل و شکافی که سیاست جبران تداعی می کند احتمال دارد به جای کم کردن قالبی اندیشی و نگرشهای پیش داورانه،سبب تشدید این اندیشهها و نگرشها شود. محروم کردن مردم از طیب و رضایت خاطر و خشنودی حاصل از اینکه بر مبنای شایستگی خودشان به مقامی رسیدهاند میتواند زیانبار باشد، احساس کارآمدی شخصی را کم میکند و خودنگری های تحقیرآمیز را افزایش میدهد و ناکامی حاصل از احساس نادیده گرفته شدن غیرمنصفانه برای فرصتهای والاتر به این خاطر که شخص در مقام جمعیت شناختی درستی قرار نگرفته،می تواند تنش ها و چالش ها را در محیط کاری و اجرایی و دشمنی های بین گروه ها را تشدید کند. در انتخابات ۲۸ خرداد اصولگرایان دچار این خطای هالهای شده اند که با سیاست جبران و انتخاب گزینه مورد اقبال خویش بر استراتژی اشتباه خود در انتخاب محمود احمدی نژاد در سوم تیر۸۴ خط بکشند؛ در حالی که سیاست جبران درصورتی رخ میدهد که فرصت رقابت برای همتای آنها برابر و یکسان میبود و در واقع سیاست جبران فراتر از سیاستهای واکنشی است که به صورتی منفعل ضمن تایید عدالت،در انتظار می ماند تا مسئله ای به وجود آید و بعد دست به کار میشود؛ سیاست جبران مستلزم وجود منابع است نه سهمیه گذاری جناحی و زیر پا گذاشتن معیارها و استانداردها به خاطر رسیدن به نیات جناحی و جانشین کردن مصلحت به جای شایستگی. بنابراین سیاست جبران علیرغم موفقیت آن در گسترش فرصتهای بهتر برای ذینفعان ممکن است به شکل پارادوکس و تناقض آمیز به ایجاد همان شرایطی کمک کند که به مشکلاتی برای که برای رفع آنها ایجاد شده منجر شود.بنابراین در مجموع همان طور که اثرات کاربرد صحیح سیاست جبران در تعلیم و تربیت عالی است در سپهر سیاست هم بنیادی و انکارناپذیر میکند به شرط آنکه در شرایط برابر و رقابت یکسان بین جناحها صورت گیرد.
سایر اخبار این روزنامه
کورش الماسی
انتخابات در مسیر طبیعی
دولت سیزدهم باید به فکر حل چه ابرچالشهایی باشد؟
گم شدن مشکلات دانشآموزان در هیاهوی تبلیغات انتخاباتی
تلاش برای همکاری و یافتن منافع مشترک
نشست مشترک بایدن و پوتین
آینده برجام پس از انتخابات چه خواهد شد؟
تعامل با جهان در نگاه نامزدهای ریاست جمهوری
قیمت گذاری دستوری بلای جان بورس
سهامداران میلیونی از دولت بعد چه انتظاری دارند؟
رهبر انقلاب:
قهر کردن با صندوق رای مشکلی را حل نمیکند
روحانی در جلسه هیئت دولت:
اگر گله ای داریم، راه آن قهر با صندوق نیست
رحمانیفضلی:
امکان تخلف در انتخابات وجود ندارد
سیدبندی نهایی آسیا مشخص شد
شناسایی 5 حریف احتمالی ایران در راه جام جهانی
بیانیه مجلس خبرگان رهبری
حضور آگاهانه در انتخابات و انتخاب هوشمندانه علاج دردهای مزمن کشور است
اصولگرایان و استراتژی سیاست جبران
چرا واکسیناسیون هنرمندان شاغل محقق نمیشود؟
از کمکاری وزارت بهداشت تا نامه به رئیسجمهوری