روزنامه شرق
1400/03/29
فرهنگ و بحرانهای زیستمحیطی
فرهنگ و بحرانهای زیستمحیطی تورج فرهادی- شهردار منطقه ۶ مفاهیمی در ادبیات رایج اجتماعی و فرهنگی وجود دارد که عمدتا سویههای انتزاعی آن مورد توجه قرار میگیرد و کمتر به کنه، محتوا و حتی ضرورت عینی و واقعی آن پرداخته میشود. محیط زیست و مسائل پیرامون آن، یکی از همین مفاهیم است که با وجود توجه به آن در سالهای اخیر، هنوز به جایگاه شایسته و بایستهای که در خور آن است، نرسیده. مدیریت شهری عرصهای است که در آن تعامل و دیالکتیک دو عنصر انسان و فضا، چیدمان و آرایش منطقی فعالیتها و اکتهای اجتماعی را فراهم میکند. بر اساس این گزاره، سؤال مهمی مطرح میشود که پاسخ آن میتواند به چرایی و ماهیت ارتباط مدیریت شهری و توسعه پایدار شهری کمک کند. با توسعه شهرنشینی و رشد سازههای فیزیکی و ساختمانی در شهرها، عوارضی مانند آلودگیهای زیستمحیطی همچون آلودگی صوتی، آلودگی هوا، تولید و دفع فاضلابها و تخریب پوشش گیاهی، خود را به رخ میکشد و اگر توجه به این مسائل از دایره حرف و شعار به عرصه عمل و اقدام ارتقا پیدا نکند، عملا شهرها و زندگی شهری را با بحرانهای جدیتری مواجه میکند. بدیهی است این موضوع و اهمیت آن، ضرورت مطالعات زیستمحیطی در پروژههای عمرانی، استفاده از انرژیهای پاک، بازیافت منابع آب و خاک و مکانیسمهای کنترل آلودگیهای شهری را به ذهن متبادر کرده و ضرورت توجه راهبردی به محیط زیست را در سیاستگذاری شهری پدیدار میکند. البته بحرانهای زیستمحیطی تنها مختص به ایران نیست و در بسیاری از شهرهای بزرگ دنیا، بهعنوان تهدیدی جدی در جهت زیستپذیری شهری از آن نام برده میشود. تفاوت و چالش اصلی و افتراق ما با سایر کشورها، در نوع مواجهه و رویکرد کلان شناخت ابعاد و ماهیت اینگونه بحرانهاست. از اینجاست که ما با مفهومی کلیدی، عینی، کارگشا و تسهیلکننده به نام فرهنگ روبهرو میشویم که در ادبیات مرسوم و مألوف شهری و اجتماعی دو شاخص اصلی و بنیادین آن در صورت و قالب مسئولیت اجتماعی و مشارکت شهروندی ردهبندی میشود. توجه به این عنصر مهم که در توسعه پایدار، متوازن و بطئی نقشی اساسی دارد و نهادینهسازی الگوها و الهیات اجتماعی مسئولیتپذیری شهری، چه در حوزه شهروندی و چه در عرصه مدیریتی میتواند نقطه عزیمتی مطمئن برای سؤال اساسی باشد که در صدر یادداشت به آن اشاره شد. به یک معنا، رویکرد فرهنگی ما در گفتمان شهری و ابعاد آن مانند محیط زیست از مهمترین عواملی است که به فهم مشترک و مفاهمه دو نهاد مدیریت شهری و شهروندان مسئولیتپذیر کمک شایانی میکند و میتواند به شناخت بهتر، کاملتر و جزئیتر از بحرانها منجر شود و همچنین راهحل عبور از بحرانها را نهفقط روی کاغذ، بلکه در میدان اجرا کارآمدتر کند. این گزاره و فهم و خوانش مشترک میتواند الگویی دموکراتیک و ایدهای سازنده را تولید کند که در خلال آن ارتباط دوسویه «شهر انسانی» و «انسان شهری» هدفمند و روشمند میشود و در ترمینولوژی شهری و الهیات اجتماعی و شهری، طرحی نو، ایده و الگویی سازنده ارائه میکند. طبعا تکیه بر فرهنگ در بحرانها و از جمله مسائل زیستمحیطی که از درون نقد دیدگاههای مکانیکال به کالبد شهر برمیخیزد، به منزله و مثابه چشمبستن و ندیدن ضعفهای مدیریتی و سیاستی نهادهای مسئول تلقی نمیشود و میتوان و باید آن را مکمل و حتی مقوم سیاستگذاری شهری برای رهایی شهرها و مشخصا ابرشهرها از عوارض بحرانهای محیطزیستی قلمداد کرد. از سوی دیگر، باید اذعان کرد که در روزگار ما پایداری شهری یک معیار تمامعیار است و اگر در دورهای توسعهگرایی منحصر در تولید و محدود در رشد اقتصادی بود، امروزه دال مرکزی و کانونی آن در فرهنگ و تئوریزهکردن هنجارهای فرهنگی برای مقابله با بحرانها و تسهیل و تسطیح توسعه پایدار است. یقینا بحرانهای زیستمحیطی هم در این کانتکست قابلیت برطرفشدن پیدا میکنند.
سایر اخبار این روزنامه
همتي تنها نماند
کاش هیچ مشکلی نداشتیم و شاهد حضور بیشتر مردم بودیم
روز انتخابات روز ملت ایران است
کمبود تعرفه یا بازی سیاسی؟!
رمزگشایی از پرونده املاک پایتخت
موضع فائزه هاشمی درباره سخنان مصلحی
۷ میلیارد تومان بده میزبان شو!
در نقد فرهنگ و سیاست مدرن
چه دولتی در راه است؟
سنگینی حقوق «نقش بیمار» کرونا بر دوش کادر درمان
فرهنگ و بحرانهای زیستمحیطی
دختران مشرقی و قدرتهای بزرگ
تأملی در مفهوم «عدالت پایدار»