اولویت رئیس‌جمهور منتخب در دوره انتقال قدرت

اولویت رئیس‌جمهور منتخب در دوره انتقال قدرت مجید سجادی‌پناه. استاد دانشگاه دوره انتقال قدرت بین دو رئیس‌جمهور فعلی و منتخب، دوره بسیار مهم و سرنوشت‌سازی است. دوره‌ای که تیم جدید آماده می‌شود تا «مسئولیت‌ها» را به همراه «تجارب» آنها از دولت قبلی تحویل بگیرد. 
این «تجارب» که معمولا در هنگام انتقال قدرت باید به‌صورت مستند، پیوست مسئولیت‌ها باشد، عنصر کمیابی بوده و به دلیل شیوه تحصیل آنها در ایران که عموما از طریق آزمون و خطا به‌ دست می‌آید، بسیار پرهزینه و لاجرم بسیار باارزش و گرانبهاست.
 این عنصر کلیدی به هر ترتیبی که به‌ دست آمده باشد، اگر به‌موقع در دسترس قرار بگیرد، قادر است حداقل در دوره کوتاه‌مدت برای وزرای آتی حکم فانوس دریایی را بازی کند. ولی متأسفانه در هشت دوره قبلی به دلایل سیاسی و غیرسیاسی این انتقال مورد غفلت واقع شده و مسئولیت‌ها بدون پیوست آن یعنی «تجارب وزرای پیشین» به دولت‌های بعدی منتقل شده است.
 چنان‌که در یادداشت‌های قبلی هم به آن اشاره کردم ما از کاندیداهای ریاست‌جمهوری انتظار تدوین برنامه نداریم زیرا کشورمان از این حیث یعنی نظام برنامه‌ریزی، برنامه‌های بلندمدت (سند‌چشم‌انداز)،
میان‌مدت (برنامه‌های پنج‌ساله) و کوتاه‌مدت (برنامه‌های سالانه یعنی بودجه) داشته و سابقه 73ساله در این زمینه دارد. اصرار بر داشتن برنامه، ما را با برنامه‌های مشابهی از طرف کاندیداها روبه‌رو کرد که این تشابه را به وضوح در جریان رقابت‌های آنها شاهد بودیم زیرا بیش از 80 درصد برنامه نامزدها مشابه یکدیگر و از روی برنامه‌های توسعه نوشته شده بود. 


ولی آنچه در شرایط فعلی ما را با کمبود شدید روبه‌رو کرده و یک ضرورت تمام‌عیار به شمار می‌آید، داشتن مدیر با تفکر راهبردی است؛ یعنی مدیران مجربی که بتوانند هماهنگ با رئیس‌جمهور اسناد توسعه را در سراسر کشور به حوزه اجرا و عملیات نزدیک کنند. بنابراین انتخاب اعضای کابینه مهم‌ترین رسالت رئیس‌جمهور منتخب در دوره انتقالی است؛ به‌خصوص در شرایطی که شرکای سیاسی متعددی وجود دارد که در عرصه رقابت از نزدیک و در کنار او برای پیروزی گام برداشتند.
 بنابراین وجود شرکای متعدد و متکثر می‌تواند هم فرصت باشد و هم تهدید. ولی از طریق طراحی مکانیسم مناسبی که در زیر به ساختار و وظایف آن اشاره خواهم کرد، می‌توان این تهدید را به یک فرصت بزرگ تبدیل کرد. به این معنا که تمام گزینه‌های پیشنهادی را برای کابینه، از فیلتر یک کمیته با مشخصات زیر عبور داد و بهترین‌ها را برای هیئت دولتی که قرار است وعده‌های رئیس‌جمهور منتخب را عملیاتی کنند، انتخاب کرد.
این کمیته باید شامل تیمی هفت‌نفره مرکب از صاحب‌نظران حوزه مدیریت (یک استاد مبرز دانشگاه در کنار یک مدیر باتجربه در حوزه اجرا)، حوزه روان‌شناسی (یک استاد مبرز دانشگاه در کنار یک مدیر باتجربه در حوزه عمل)، خبرگان فنی برای هر یک از وزارتخانه‌ها (یک استاد مبرز دانشگاه در کنار یک مدیر باتجربه در حوزه فنی) به سرپرستی فردی که بیشترین قرابت ذهنی را با آقای رئیس‌جمهور دارد، باشد. فرد هفتم نقش کلیدی بر عهده داشته و وظیفه تطبیق مدل ذهنی افراد پیشنهادی را با مدل ذهنی رئیس‌‌جمهور انجام می‌دهد تا از هماهنگی ایشان با سایر وزرا و شخص رئیس‌جمهور اطمینان حاصل کند. آن شش نفر باید شاخص‌های خود را برای ارزیابی وزرای پیشنهادی با توجه به موارد زیر استخراج و خود را به آنها مسلح کنند:
1- تفکر راهبردی در سطح جهانی و منطقه‌ای
2- تفکر راهبردی در سطح فراملی (با تأکید بر چشم‌انداز الهام‌بخشی و تعامل‌گرایی)
3- تفکر راهبردی در سطح فراسازمانی (با تأکید بر نیازهای بخشی و فرابخشی)
4- تفکر راهبردی در سطح سازمانی (با تأکید بر برنامه‌ها و راهبردهای سازمانی)
5- تفکر راهبردی در سطح فنی (با تأکید بر نیازهای اساسی داخل وزارتخانه).
خروجی سه برابر ظرفیت برای هریک از اعضای کابینه که از این کمیته هفت‌نفره فوق خارج می‌شوند باید دو کار اساسی انجام دهند: الف- با توجه به دیدار اخیر آقای روحانی با آقای رئیسی و قول مساعد همکاری ایشان با رئیس‌جمهور منتخب، این سه وزیر پیشنهادی برای هریک از وزارتخانه‌ها موظف می‌شوند به صورت جداگانه به وزارتخانه‌های مربوطه مراجعه و نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدیدهای حوزه عملکردی آنها را زیر نظر مستقیم وزیر فعلی شناسایی و نسبت به تدوین برنامه خود برای گرفتن رأی اعتماد اقدام کنند. این سه برنامه که توسط این سه وزیر پیشنهادی با سه مدل ذهنی متفاوت تهیه شده، باعث می‌شود که نقاط پنهان موضوعات، برای آماده‌سازی ذهنی وزیر آتی به حداقل ممکن برسد. ب- از سوی دیگر آقای رئیسی سازمان بازرسی کل کشور را مکلف می‌کند که با محوریت این سازمان دستگاه‌های نظارتی دیگر را نظیر دیوان محاسبات، سازمان حسابرسی، وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه برای شناسایی و تدوین تمام گلوگاه‌های فساد در دستگاه‌های اجرائی در دوره هشت‌ساله گذشته هماهنگ کند. این گلوگاه‌ها به همراه پیشنهادی سازنده برای برطرف‌کردن آنها باید به دور از مصادیق فردی و صرفا براساس «فرایندهای فسادخیز» شناسایی و به تفکیک هریک از وزارتخانه‌ها تهیه و تدوین شده باشد؛ زیرا مهم‌ترین وعده آقای رئیسی برای خشکاندن ریشه‌ای فساد همین شناسایی زمینه‌ها و گلوگاه‌های فساد در قوه مجریه است که باید به قید فوریت مورد شناسایی قرار بگیرد تا نه‌تنها در برنامه‌ریزی وزرای پیشنهادی ریزش داشته باشد بلکه در دوره آتی از فرورفتن مدیران در این باتلاق‌ها نیز جلوگیری به عمل آید. در گام آخر سه وزیر پیشنهادی بعد از عبور از این سه ایستگاه یعنی سطوح پنج‌گانه، تجارب وزیر فعلی و گلوگاه‌های فساد دستگاه‌های نظارتی، برنامه‌های جداگانه خود را با یک هم‌اندیشی تلفیق و به یک برنامه نهایی تبدیل می‌کنند و براساس این محصول مشترک آماده مصاحبه نهایی با رئیس‌جمهور منتخب می‌شوند. آن‌وقت هر کدام از این افراد که مورد تأیید رئیس‌جمهور قرار گرفت، آن برنامه را به مجلس برای گرفتن رأی اعتماد پیشنهاد می‌دهد. بنابراین با توجه به داشتن روحیه حضور میدانی آقای رئیسی که در حوزه‌های پیشین عملکردی ایشان کاملا جلوه‌گری می‌کند، نباید به هیچ‌ وجه فرصت طلایی دوره انتقالی را برای انتخاب وزرای اصلح از دست داد. اگر این مهم‌ترین وظیفه یک رئیس‌جمهور به خوبی انجام شود، آن‌وقت است که می‌تواند با خیال راحت از وجود دو عنصر اساسی یعنی «هماهنگی» و «سازماندهی» در کابینه -که متأسفانه جزء حلقه‌های مفقوده نظام اداری نیز محسوب می‌شوند- اطمینان کامل حاصل کرد و سپس به آخرین وظیفه در حلقه مدیریت یعنی «نظارت میدانی» پرداخت.
 نظارت میدانی شرط لازم و کافی برای اطمینان از صحت تمام مراحل پنج‌گانه مدیریتی است زیرا مهم‌ترین شرط موفقیت یک رئیس‌جمهور خوب، ایستادن در نزدیک‌ترین فاصله به میدان عمل است؛ درست مانند مربیان فوتبال که به‌ جای نشستن روی نیمکت، کنار زمین را برای هدایت تیم‌شان انتخاب می‌کنند تا به خوبی قادر باشند تکنیک‌ها و تاکتیک‌هایی را که در جلسات هیئت دولت طراحی و مصوب کردند، در صحنه عمل نیز از نزدیک مشاهده کنند و اگر نیاز به اصلاح آنها وجود داشته باشد به قید فوریت اقدام کنند.