روزنامه آفتاب یزد
1400/03/31
50درصد دانشآموزان دختر عشایر پس از دبستان ترک تحصیل میکنند!
آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعرا: عدالت آموزشی شعار زیبا و فریبندهای است که سالهاست به جایگاه عمل نرسیده است. یکی از شرایط لازم برای یک جامعه متعالی و پویا و توسعهیافته دستیابی به عدالت، هم به معنای عام آن و هم به معنای خاص آن است؛ زیرا عدالت آموزشی است که زمینه را برای دستیابی به عدالت اجتماعی فراهم میکند. اگر سیستم نتواند آن را تعمیم دهد قطعا شکاف و فاصله طبقاتی زیاد خواهد شد و نارضایتی و نابهنجاری در سیستم به وجود خواهد آمد؛ بنابراین هرچه این پدیده بیشتر تعمیم پیدا کند و برای گسترش و بسط آن هماندیشی شود قطعا به پایداری اجتماع کمک خواهد شد و جامعه پیشرفت و توسعه پیدا خواهد کرد. برای عدالت تعریفهای مختلفی وجود دارد. در شرایط فعلی یک تعریف کاربردی که میتوان در حوزه آموزشوپرورش ارائه داد و آن تعادل و توازن فرصتهای یادگیری است. هر دانشآموز متناسب با ظرفیتی که دارد باید فرصت یادگیری داشته باشد و تا جایی که فرصت و استعداد او اقتضا میکند باید رشد کند. اگر چنین شرایطی را برای جامعه به وجود بیاوریم درواقع به رعایت اصل عدالت وفادار بودهایم و آن را تعمیم دادهایم. ما این گزارش را به دانشآموزان مناطق عشایری اختصاص دادهایم و با محمدرضا سیفی مدیرکل دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر وزارت آموزش و پرورش صحبت کرده ایم؛ از چالشها پرسیدهایم و برخی از دستاوردهای این مرکز را منعکس
کرده ایم.
>عشایر مهم هستند
محمدرضا سیفی مدیرکل دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر وزارت آموزش و پرورش در مقدمه به روزنامه آفتاب یزد گفت: «سه جامعه در کشور ما مانند بسیاری از کشورهای دیگر وجود دارد: جامعه شهری، جامعه روستایی و جامعه عشایری. برخی از مناطق مانند آفریقا یا همسایههای شمالی و شرقی کشور ما جزو کشورهای دارای عشایر هستند؛ یعنی به نوعی متفاوت از جامعه شهری و روستایی هستند. یکی از موضوعاتی که باعث تفاوت این نوع از جامعه میشود، نوع عملکرد آنها است. عملکرد یعنی تاثیری که بر روی جامعه داشته اند. جمعیت آماری 1200 نفره جامعه عشایری کشور ما را تشکیل میدهند اما از لحاظ کیفی این جامعه بسیار مهم است. زیرا حدود 45 درصد گوشت سبک کشور توسط عشایر تولید میشود، یا مثلا بیش از 56 درصد دام کشور در اختیار این گروه است، حدود 75 درصد مراتع کشور در اختیار همین جامعه 2/1 درصدی ایران است، پرورش داروهای گیاهی یا حفاظت از ابنیه تاریخی بخشی دیگر از فعالیت عشایر است. مهمتر از همه تا 5 سال قبل مرزداران کشور ما عشایر بودند یعنی در 13 نقطه مرزی وظیفه پاسداری از حد و حدود کشور را به عهده داشتند. در سال 1285 شمسی بیش از نیمی از جمعیت ایران به صورت کوچ نشین بودند و دامداری میکردند. جامعه عشایری دارای شیوه زیست متفاوتی است. شیوه زیست این گروه بدین صورت است که این جامعه خوداتکا و خودبسنده است. سه مشخصه برای عشایر وجود دارد: برای دستیابی به مراتع تازه کوچ میکنند، زندگی این گروه برخلاف روستانشینان مبتنی بر دام است و عشایر وابسته به ایل، تبار و قبیله هستند ( بیش از 101 ایل عشایری در کشور وجود دارد.) پراکندگی عشایر در تمام استانهای کشور غیر از شهر تهران است. ما باید برای این فرزندان کسانی که فقط دو درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهند حداقلها را فراهم کنیم.»
>باید معلم عشایر از خود عشایر باشد
وی در ادامه گفت: « در سال 1330 اولین مدرسه مختص عشایر در یاسوج تاسیس شد. البته توسعه این مدارس در سال 1332 بود که مرحوم محمد بهمن بیگی این توسعه را انجام داد و او پدر تعلیمات عشایری در کشور و مدیر کل واقعی آموزش و پرورش عشایری است و تا ابد هم خواهد بود. اعتقاد ایشان این بود که باید معلم عشایر از خود عشایر باشد تا با فرهنگ، آداب و رسومشان آشنا باشد، با آنها کوچ بکند و به دانشآموزان آموزش دهد در حین اینکه با آنها زیست میکند. محمد بهمن بیگی در سال 1336 توانست اجازه تاسیس دانشسرای عشایری را دریافت کند. در حال حاضر تعداد دانشآموزان عشایری در کشور به 210 هزار رسیده است؛ از سال قبل که 185 هزار بود امسال این آمار رشد خوبی داشته است و باعث شده است که تعداد دانشآموزانی که تحت پوشش تعلیمات عشایری قرار میگیرند بالا برود.»
ترک تحصیل 50 درصد از دانشآموزان عشایر بعد از اتمام دوران دبستان
وی در ادامه تصریح کرد:« بر اساس قانون برای توجه بیشتر به این مدارس، سرانه دانشآموزی مدارس عشایری 3 برابر مدارس عادی است.این یکی از مسائل تشویقی است که دانشآموزان دوست دارند در مدارس عشایری درس بخوانند.48 درصد از 210 هزار دانشآموز را دانشآموزان دختر تشکیل میدهند. از سال 92 تا الان 25 درصد تعداد دانشآموزان دختر افزایش پیدا کرده است. البته این نکته را نباید فراموش کرد که با بررسی سایر آمارها متوجه میشویم که مدارس متوسطه ما فقط 20 درصد از 6هزار 500 مدرسه را شامل میشود. این بدین معناست که 50 درصد دانشآموزان خصوصا دانشآموزان دختر بعد از پایان دوران دبستان ترک تحصیل میکنند. ما تلاش میکنیم با جذب بازماندگان از تحصیل میزان صدمات این اتفاق را کمتر کنیم ولی نهایتا این یک واقعیت است و دلیلهای متفاوتی دارد.موضوعی که باعث میشود ما نسبت به دانشآموزان عشایری توجه بیشتری داشته باشیم، محرومیت آنها است. این دانشآموزان در مناطق دوزبانه حضور دارند و در عین حال مرز نشین هستند و در محرومیت اقتصادی شدید به سر میبرند و همچنین به دلیل نوع تحصیل این دانشآموزان مجبور هستند در سال به فرض در دو منطقه مبدا و مقصد درس بخوانند. »
>انواع مدارس عشایری
وی افزود:«مدرسه عشایری مدرسهای است که 50 درصد دانشآموز آن عشایر باشند و به دلیل بافتی که دارد به سیار، نیمه سیار و ثابت تقسیم میشود. مدرسه سیار برای دانشآموزانی است که در طول سال تحصیلی به همراه پدر و مادر و ایلشان کوچ میکنند.نیمه سیار مدرسهای است که پدر و مادر همراه ایل کوچ میکند اما دانشآموز یا پیش اقوام خود میماند یا از خوابگاه و مدرسه شبانه روزی استفاده میکند و بعد از ادامه تحصیل کوچ میکند. در آخر مدارس ثابت هم مدارسی است که در محل اسکان عشایر وجود دارد و برای عشایر یکجانشین است.به دلیل خشکسالی و ترسالی مسیرهای کوچ عشایر تغییر پیدا میکند و این باعث روی آوردن عشایر به زندگی روستایی یا زندگی در حاشیه شهرها میشود و این یکی از مصیبتهای کشور است. زیرا عشایر جدا از موضوع اقتصادی که در ابتدا به آن اشاره شد، حافظ فرهنگ، رسوم و آداب هستند. عشایر در شرایط خاصی در مناطق سخت گذر و کوهستانی قرار گرفته اند.»
>فضا و تجهیزات آموزش عشایر
مدیرکل دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر وزارت آموزش و پرورش در ادامه گفت:« ما در دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر تصمیم گرفتیم که گامهای بزرگ برنداریم مثلا از سه سال قبل کاری که انجام دادیم این بود که با فرهنگسازی، بازدیدهای میدانی و استفاده از ظرفیت معتمدین ایل، قبیله و... حدود 3 درصد میزان اشتغال به تحصیل دختران دانشآموزان را افزایش دهیم. در عین حال کاری که انجام دادیم این بود که برای اینکه دانشآموزان بتوانند درس بخوانند باید فضا و تجهیزات برای آنها فراهم شود.درحال حاضر 6500 مدرسه وجود دارد از این تعداد 2003 مدرسه سیار هستند که به مدارس کپری،چادری و کانکسی تقسیم میشوند. 15000کلاس درس وجود دارد و از این تعداد 102 مدرسه وجود دارد که تنها یک کلاس یک دانشآموز و یک معلم دارد. 7130 کلاس چندپایه نیز وجود دارد.تعداد مدارس چادری 758، مدارس کپری 39 و مدارس کانکسی 1327 است. در حال حاضر 424 چادر نیاز به تعمیر دارد زیرا از بین رفتهاند و چادرهای آموزشی تاریخ مصرف دارند. تعداد کانکس مورد نیاز ما 566 عدد است. نگاه ما این است که کانتینر صاعقه گیر، مجهز به پنل خورشیدی، دارای
آب گرم کن، اتاق مجزا برای استراحت معلم،دارای سرویس بهداشتی، آبخوری مورد نیاز است و این کانکسها باید قابلیت جا به جایی نیز داشته باشند. این کانکسها بیشتر از ساختمانهای آموزشی
مورد نیاز عشایر است زیرا اگر ما برای عشایر ساختمان بسازیم به خاطر ترسالی و خشکسالی مسیر کوچ آنها تغییر پیدا میکند و ممکن است سال بعد ساختمان مدرسه بدون دانشآموز باقی بماند. در بخی از استانهای ما به دلیل مکان سنجی نامناسب این اتفاق رخ داده است.مثلا چندین مدرسه کنار هم ساخته شده است که این مدارس بدون دانشآموز باقی مانده است. بنابراین نگاه ما این است که یک مدرسه کانتینری که پذیرای یک معلم و حداکثر ده دانشآموز در پایههای مختلف باشد بهتر از ساختمان است. زیرا به وسیله پنل خورشیدی مثلا برق در دسترس دانشآموزان قرار میگیرد و امکان آموزش هوشمند فراهم میشود. این بسیار برای کشور نازیبنده است که بیش از 1000 مدرسه عشایری سرویس بهداشتی ندارند یا 1200 مدرسه فاقد آبخوری هستند.توقع ما این است که به ما کمک کنند زیرا ما مشکل قانونی نداریم. »
>اساسنامهای که اجرا نشد
وی ادامه داد: «یک اساسنامهای سال 93 توسط حسن روحانی امضا و در شورای عالی آموزش و پرورش تصویب شد. این اساسنامه که دارای 17 بند است و برای ارتقا کیفیت آموزش دانشآموزان عشایری، موضوعات مختلفی را مطرح کرده است و مطالباتی را از دستگاههای درونی و بیرونی وزارت آموزش و پرورش درخواست کرده است. بر اساس این اساسنامه برای اینکه بتوانیم معلمین خوب را به مناطق سخت گذر برای تدریس دانشآموزان محروم بفرستیم، باید موضوعات شوق انگیز و تشویقی برای او در نظر بگیریم.مثلا حق کوچ و آمد و شد را به او بدهیم. ما مجبور هستیم معلم را برای برخی از مناطق با هلی کوپتر جا به جا کنیم. اساسنامه در این خصوص میگوید برای آنکه بتوان معلمان را برای رفتن به آن مناطق قانع کرد باید به آنها حقوق بیشتری داد تا آنها تشویق بشوند. یا در این اساسنامه ذکر شده است که سرانه اعتباری دانشآموزان این مدارس باید به صورت ویژه و سه برابر مدارس عادی پرداخت شود. در سوی یکی از عواملی اصلا باعث ترک تحصیل دانشآموزان در مناطق عشایری میشود این است که برنامه درسی و متون آموزشی و تربیتی که برای این دانشآموزان در نظر گرفته شده است با اینکه قانون تصویب کرده است که در چارچوب درسی و ملی و باتوجه به شرایط و ویژگیهای زندگی عشایری باید کتاب جدید و برنامه درسی متناسبسازی شود، اما این اتفاق رخ نداده است.برای مثال شاید در متن درسی که مدرسهای در شمال شهر تهران تصویر یک حیوان خانگی را نشان دهد و بگوید این تصویر گاو است اما برای دانشآموز عشایری که صبح به صبح شیر میدوشد این مطلب مفهومی ندارد.پس باید متنهای آموزشی عشایر تغییر یابد. بعد ازا این همه نامه نگاری و قانون هنوز متناسبسازی انجام نشده است همانگونه که اساسنامه اجرا نشد و بسیاری از بندهای آن مغفول ماند.مثلا در این اساسنامه گفته شده است که برای تربیت و تعلیم معلمان واجد صلاحیت بومی مورد نیاز مدارس باید سهمیه ویژهای در دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی برای عشایر صورت بگیرد که این مورد هم اتفاق نیفتاده است. مهمترین چالش ما این است که اساسنامه مدارس عشایری با امضای آقای رئیس جمهور ابلاغ شده اما اجرا نشده است. »
>در اختیار نداشتن نیروی انسانی متخصص و ورزیده و استفاده از سرباز معلم
وی درباره چالشهای این نوع مدارس گفت: «وجود مدارس عشایری بدون سرویس بهداشتی اصلا زیبنده نیست.یا اینکه توقف و کاهش ادامه تحصیل دختران عشایری که به آن اشاره کردم باید مشخص شود. قانون گفته است برای اینکه اینها ترک تحصیل نکنند باید وسیله آمد و شد در اختیارشان قرار گیرد یا مدارس شبانه روزی و خوابگاه مرکزی تاسیس شود ولی به درستی این موارد هم اجرا نشده است.ما برای اینکه در گناه ترک تحصیل دختران عشایری شریک نشویم گامهایی برداشتهایم مثلا 36 درصد تعداد مدارس عشایری از 4 سال قبل بیشتر شده است و تعداد 175 مدارس شبانه روزی را در این 4 سال به 235 مدرسه رسانده ایم. یکی از درمانهای این موضوع ایجاد و تاسیس مدارس و خوابگاههای شبانه روزی است. در اختیار نداشتن نیروی انسانی متخصص و ورزیده و استفاده از
سرباز معلم یکی دیگر از چالشهای اساسی مدارس عشایری است.
من کلا مخالف به کارگیری سرباز معلم برای مدارس عشایری هستم. سه سال است که من مدام این موضوع را مطرح میکنم و توجهای به آن نمیشود. مهمترین عامل در عوامل نهگانه یادگیری نیروی انسانی است. نیروی انسانی یعنی معلم کاربلد.معلم کاربلد برای دانشآموز عشایری از نان شب و کتاب هم واجبتر است. برای اجرای عدالت آموزشی در کشور در مراحل اول تمام دانشآموزان را تحت پوشش قرار میدهیم. اما نکته مهم این است که کشورهای پیشرفته در سطح آموزشی جهان به این موضوع بیشتر توجه میکنند که عدالت آموزشی زمانی محقق میشود که ما به صورت یکسان و برابر تمام امکانات را پخش کنیم و دانشآموزی در دورترین نقطه کشور به همان میزان از نصیب آموزشی بهره مند شود که دانشآموزی در فلان نقطه شهر میتواند از این نصیب بهره مند شود. ما برای این مناطق محروم سرباز معلمان را میفرستیم تا به دانشآموزان درس بدهند اما سرباز معلم نه دوره دیده است و نه توانمند است.یک دانشآموز شمال شهر تهران از امکانات و بستههای فرهنگی مثل فرهنگسرا،سینما، تلویزیون، کتابخانه و... بهره مند میشود اما یک دانشآموز عشایری در کوههای مناطق سخت گذر هیچ بسته و امکانات فرهنگی ندارد. پس ما باید یک معلم توانمند را برای آن جا در نظر بگیریم تا این کسریها را جبران بکند اما ما بدتر عمل کرده ایم. همچنین پدر و مادر دانشآموزان شهری عموما باسواد هستند و میتوانند به فرزندشان کمک کنند اما در مناطق عشایری پدر و مادر هم بیسواد هستند و نمیتوانند به دانشآموز کمک کنند. ما برای اینکه فقر یادگیری را عمیقتر بکنیم به جای در نظر گرفتن معلم توانمد برای این مناطق، یک سرباز معلم دوره ندیده را برای این مناطق در نظر میگیریم و در شهری مانند تهران معلم توانمد را سوار آمبولانس میکنیم که از ترافیک تهران رهایی پیدا بکند و در فلان موسسه بالا شهر به موقع در کلاس حاضر شود. »
>معلم چند مهارتی
مدیرکل دفتر توسعه عدالت آموزشی ادامه داد: «یکی از موضوعات مورد چالش این است که شما چرا نیروی توانمند را به این مناطق نمیفرستید؟ ما طرح معلم چند پیشه یا چندمهارتی را سال هاست که ارائه کرده ایم.معلم باید در منطقه محروم به عنوان محورد و مرجع قرار بگیرد؛کسی باشد که هم نجاری بلد است،هم از کامیپیوتر سر در میآورد، از مسائل بهداشتی درمانی حداقل تزریق آمپول بلد است و در کشاورزی هم میتواند کمک رسان باشد.تربیت معلمان چند پیشه و چندمهارتی لازمه کشور ما است تا در مناطق محروم مقداری از کسریها را جبران کنند.سال گذشته ما کاری را شروع کردیم تحت عنوان نهضت نصیب آموزشی یکسان که این مورد البته مربوط به تمام دانشآموزان کشور است و از هر استان دو منطق شناسایی شد و 64 منطقه مشخص شد که بیشترین مشکلات را دارند. در گام اول مشکلات را شناسایی کردیم و از آن مناطق برنامه عملیاتی خودشان را درخواست کردیم و همه از توزیع نامناسب نیروی انسانی و عدم به کارگیری معلم توانمد در دوره تحصیلی خصوصا در مناطق محروم خبر دادند. یعنی مشکل عظیم نیروی انسانی بود و مشکل بعدی هم فضا و تجهیزات بود.خوشبختانه سال قبل حدود 10 میلیارد تومان به این مناطق تقدیم شد و در همین ماه هم حدود 10 میلیارد تومان دیگر هم داده میشود تا بتوانند یکسری از مشکلات خود را حل کنند. تعداد مدارس شبانه روزی ما در سال 92، 172 مدرسه بود در سال جاری به 235 مدرسه افزایش پیدا کرد که 36 درصد رشد داشته است این آمار خوب است اما کافی نیست. ما در محرومیت کامل به سر میبریم و از طرفی هیچ مشکلی در زمینههای قانونی وجود ندارد. من امیدوارم دولت جدید نگاه ویژهای به این مسئله داشته باشد. به هرحال توسعه کشور فقط زمانی اتفاق میافتد که آموزش و پرورش آن کشور توسعه پیدا کند. رسانهها باید کمک کنند اهمیت این موضوع برای تیم جدید ریاست جمهوری مشخص شود. »
سایر اخبار این روزنامه
آیا تا آخر تیرماه واکسیناسیون معلمان انجام میشود؟
علی بیگدلی: فراموش نکنیم روسها بسیار زیرک هستند!
مصائب روسها برای ایران
مثلث برمودای اصلاحطلبان حسن روحانی- کلاب هاوس - کارگزاران سازندگی
50درصد دانشآموزان دختر عشایر پس از دبستان ترک تحصیل میکنند!
مبارزه با فساد اولویت نخست کشور
توجه به حقوق شهروندی اولویت دولت جدید باشد
لغو تحریمها یا اقرار به نقض حقوق بنیادین بشر و جنایت علیه بشریت؟
ابزاری برای حمایت شهروندان در برابر آثار منفی رسانهها
اختلال شخصیت اجتنابی یا دوری گزین