تاملی بر یک دروغ و بداخلاقی

دکتر حسین میرمحمدصادقی ‪-‬ دکتر حسین میر محمد صادقی استاد دانشگاه و نویسنده کتاب‌های جرایم علیه اشخاص و جرائم علیه اموال و مالکیت و... که این دو کتاب ارزشمند در علم حقوق سالهاست منبع اصلی حقوق جزا در آزمون ها، به ویژه آزمون وکالت قرار گرفته و بسیاری از اساتید حقوق جزا دردانشگاه از کتب این استاد علم حقوق بعنوان منبع برای تدریس در مقاطع لیسانس تا دکترا بهره میبرند و حتی این منابع کمک‌کننده به قضات در صدور احکام نیز میباشد، به یک بداخلاقی رسانه‌ای پاسخ گفت:
وی که اخیراً با حضور در همایش علمی کارآموزان وکالت، مرکز وکلای قوه قضائیه طی بیاناتی گفته بود: «... در وکالت بحث احقاق حق است، بحث این نیست که من حتی اگر می‌دانم موکلم مقصر است از او دفاع بکنم. شماممکن است بگوئید کسی که مقصر است حق دفاع و وکیل ندارد؟ نه بحث من این نیست حق وکیل، یعنی که وکیل نمی‌تواند در باب بی‌گناهی او حرف بزند این معلوم است اعانه بر اثم عدوان است. من که میدانم موکلم مثلابدهکار است برای چی کمک او بکنم و رای به نفع او و به ضرر طلبکار بگیرم یا کسی که آدم کشته حق ندارم از او دفاع کنم که آدم نکشته است در ده‌ها مورد دیگر می‌توانم از او دفاع کنم مثلاً عنصر روانی لازم را نداشته ویا سوءنیت نبوده ومی تواند از کیفیات مخففه بهره ببردویا وضع زندگی و خانوادگی‌اش آنچنانی بوده است
ویا تحریک شده یا در بحث بدهکاری بدهی‌اش تقسیط شود ویا معسر است از چیزی که باطل است قطعا نمی‌شود از اودفاع بکنی. وکالت آداب، اصول، قواعد و مقرراتی دارد. یا انسان باید خودش راشایسته انجام آن بداندیا بهتر است وارد این حرفه نشود...» ولی متاسفانه برخی از رسانه نماهای خبر پراکن با تقطیع سخنان این حقوقدان و نویسنده کتب حقوقی با برداشت غلط از سخنان این استاد مسلم علم حقوق خواستند تا به منافع و اهداف مغرضانه خود برسند ولی استاد حسین میرمحمد صادقی جهت تنویر افکار عمومی یادداشتی را به عصر قانون داده است که عیناً به شرح ذیل می‌آید:
برای این حقیر از قبل مسلم شده بود که حتی اگر در جلسه روز سه شنبه ۲۵ خرداد فقط آیات قرآن را می‌خواندم هم باز عده قلیلی (با کمک یک رسانه تخصصی!) بنا را بر جوسازی به هر دلیل و بهانه‌ای گذاشته بودند. اینک، صرفاً بنا به اصرار برخی از دوستان و به خاطر حرمت گذاشتن به پیشنهاد آن‌ها، برخلاف شیوه معمول خودم که معمولاً بی‌اعتنایی نسبت به این نوع بداخلاقی‌ها بوده است، این چند سطر را برای کسانی که واقعاً به دنبال حقیقتند، قلمی می‌کنم؛ هرچند مطمئنم غوغاسالاران از این هم بهانه‌ای برای فعال کردن آتش توپخانه خود خواهند یافت!


دنیای عجیب و شگفتی است. آن کس که با تاکید چندباره بر این نکته که حضور وکیل در یک پرونده به صدور رای عادلانه و قانونی کمک خواهد کرد، و حضور وکیل در هر دعوایی برای کمک به قاضی در احقاق حق است و نه یاری رساندن به موکل در آنچه که می‌داند باطل است و وی مستحق آن نیست، و با این سخن خود سعی در ارتقای شان و منزلت وکلا در ذهن جامعه و اثبات بال دوم فرشته عدالت بودن آن‌ها دارد به ضدیت با وکیل و نهاد وکالت متهم می‌شود؛ و آن کس که با ردّ این سخن در واقع مفهوم مخالف سخنش این می‌شود که وکلا حتی در آنچه که مسلّم می‌دانند ناحق است هم به موکل خود کمک می‌کنند، و با این حرف خود، شان و منزلتی برای وکیل در اذهان جامعه و قضات باقی نمی‌گذارد، طرفدار وکیل و نهاد وکالت قلمداد می‌شود! جل الخالق! سفسطه بعضی و زودباوری برخی دیگر
تا کجا؟!
در مورد آن چند نفر معدودی که نیم نامی در دنیای وکالت دارند؛ ولی بدون بررسی و تحقیق و مشاهده قبل و بعد یک جمله، بی‌توجه به اینکه معمولاً خبرنگاران -که الزاماً دانش حقوقی ندارند- در انعکاس خبر جملات را کوتاه و ساده می‌کنند، و با تفکیک قائل نشدن بین دو مفهوم متفاوتِ «حق همه افراد برای داشتن وکیل» (که امر مقبولی است) و «حق دفاع وکیل از آنچه خود می‌داند ناحق است» (که امر مذمومی است) با شتابزدگی دست و قلم رنجه کردند و احتمالاً درصدد استفاده از موجی که به راه افتاده است برآمدند تا شاید نام خود بر سر زبان‌ها اندازند، باید بگویم که بیش از خود آن‌ها به حال موکلانشان با این میزان سطحی نگری، بی‌دقتی و شتابزدگی در قضاوت متاسفم. اما برای دسته‌ای دیگر که زبان و قلم به هتاکی، فحاشی و دروغ آلوده کرده و به جای نقد عالمانه یک سخن (هر چند سخن کاملاً درستی است) سعی بیهوده در منکوب کردن شخصیت گوینده آن سخن کردند، به پیروی از کلام خداوند پیامی جز «سلام» ندارم، و البته خرده‌ای هم بر آنان نمی‌گیرم، چون: از کوزه همان برون تراود که دراوست. والسلام.