غزل گوش شنوا دارد
ملیحه محمودخواه- اینجا سرای غزل است، جایی برای زنانی که از همه جا رانده شدهاند. از خانه، پدر و مادر و شوهر. خیلیها بچه دارند، خیلیها امید دارند به اینکه شرایط برایشان بهتر شود. تنها مأمنی میخواهند برای دلخستگیهایشان. گوشی را میخواهند که آنها را بدون قضاوت بشنود.
آنها که دلشان از بیتوجهیها به تنگ آمده است، مهر دیگران را فراموش کردهاند. حالا دیگر سرای غزل را میشناسند. این خانه در دل یکی از قدیمیترین محلههای شهر سر برآروده که حامی باشد. پشت آدمهایی باشد که جز خدا کسی را ندارند. برای زنانی که از زندان رها شدهاند اما از هولای شهر میترسند. نه چشمی منتظر آنهاست و نه دلی شورشان را میزند. اینها که اگر رها شوند، فردا کنار ترمینال و گوشه خیابان و ته دروازه غار باید پیدایشان کنی. تنها یک دست حمایتگر میخواهند که آنها را از دامهایی که خیابان برای آنها گسترانده، بالا بکشد. حالا خانه غزل شده همان دست. دستی که به به یاد دختری از جنس باد غزل نامگذاری شده است.
غزل چند وقتی است که آسمانی شده است و با وجود آنکه سرطان داشت، تلاش کرد وگوش شنوای زنانی شد که بارها مورد قضاوت قرار میگرفتند چون خودش قضاوت میشد، همین هم شد که او در تمام مدتی که با سرطان دستوپنجه نرم میکرد، تنها بود، بدون حمایت خانواده. سنگ صبور و یاور زنان آسیبدیده بود. شاید دل دریاییاش دیگر گنجایش تحمل این همه حرف ناگفته را نداشت. بیماری تا مغز استخوانش نفوذ کرد و کار به جایی رسید که برای غزل که حلال مشکلات همه شده بود، هیچکس چارهای نداشت. غزل رفت اما سرای غزل باز شد تا گوشهای شنوا باز هم روایت زنان خستهای را بشنوند که از جفای روزگار به تنگ آمدهاند.
رها یکی از یاورانی است که در این سرا کار میکند، البته خودش میگوید هنوز اول کار هستند و زمان زیادی نیاز است که زنان آسیبدیده آنها را بشناسند. او تأکید میکند که این خانه تشکیل شده تا قبل از اینکه زنی از همه جا مستأصل شود و راهش به کارتنخوابی و روسپیگری باز شود، مانعی برای او تشکیل شود.
زنان آسیبدیده جامعه هدفسرای غزلاو میگوید جامعه هدف این سرا که در دل محل کمیل واقع شده است،زنان زندانی، زنان روسپی و زنانی است که محیطی که در آن قرار دارند، برای قابل تحمل نیست و برای همین به ما مراجعه میکنند تا آنها را مشاوره و راهنمایی کنیم. رها به این نکته نیز اشاره میکند که مهمترین کاری که در این مرکز انجام میشود، مشاوره است و اگر زنی آسیب دیده به این مراکز بیاید بسته به نیاز و تقاضایی که او دارد، به مراکز مخالف انجمن طلوع بینشانها معرفی میشود. یعنی اگر اعتیاد داشته باشد، شرایط ترک او به صورت رایگان مهیا میشود. اگر کودک مدرسهای داشته باشد، تمام شرایط برای دانشآموز او فراهم میشود که او درس بخواند و اگر نیاز به شغل داشته باشد، به یکی از مراکز اشتغال این موسسه معرفی میشود تا با حمایت آنها بتواند دست به زانو بزند و از جا بلند شود.
رها میگوید هدف این است که اگر یک زن آسیبدیده است، تلاش کنیم که آسیب و مشکلاتش بیشتر نشود آن هم بدون قضاوت و با راهنمایی. اگر کودکی دارد، او را به مراکز زیرمجموعه انجمن طلوع بینشانها معرفی کنیم و کودکان و نوجوانانش را به مراکزی مانند خانه مادری و سرای فرشتهها و سرای نور معرفی کنیم تا اگر یک آسیب آنها را اذیت کرده، این آسیبها تکرار نشود و اجازه ندهیم شرایط از آنچه که هست، برای او بدتر شود.
یازدهمین مرکز جمعیت طلوع بینشانهااکبر رجبی، مدیرعامل «جمعیت طلوع بینشانها» نیز در در آیین افتتاح مرکز راه نوین (سرای غزل) توضیح داد که این مرکز یازدهمین مرکز تأسیسشده توسط این جمعیت است و در واقع هدف آن ایجاد مکانی برای نگهداری زنان آسیبدیده اجتماعی و ایجاد اشتغال برای آنان در این مراکز است.
او نگران زنان و دخترانی است که زندگیشان تحت تأثیر این شرایط قرار دارد و معتقد است اگر زنی در خانوادهای محکم و استوار باشد، پایههای آن خانه محکمتر است؛ زیرا او به دفعات دیده که مردان زیادی تنها به دلیل وجود همسری مقتدر و محکم دوباره اعتیاد را رها کردهاند و به خانواده برگشتهاند. او توضیح میدهد که زنان آسیبدیده در این مرکز آموزش میبینند تا بتوانند با کارهایی مثل خیاطی، گلدوزی و کارهای مشابه صاحب درآمد و زندگی بهتر شوند و به این ترتیب از کارتنخوابشدن آنها جلوگیری میشود.
رجبی از ارایه کار به زنان کارتنخواب بعد از چهل روز جذب در در این مرکز خبر داده و ادامه میدهد: «بسیاری از زنان بهبودیافته اکنون نهتنها به خود متکی هستند، بلکه حامی دیگر زنان آسیبدیده نیز هستند.»
هزاران سمن داریم اما اینها کافی نیستمراسم افتتاخ خانه غزل یک میهمان هم داشت و آن هم سخنگوی دولت بود که به گفته عمواکبر ید طولانی در کمک به این انجمن داشته است.
او معتقد است که وجود آسیبها در جامعه قابل کتمان نیست اما دولتها به خاطر درگیریهای سیاسی-اقتصادی نمیتوانند تکافوی مسائل اجتماعی را داشته باشند و سیاستگذاری اجتماعی مغفول بزرگ سیاستگذاریهای ماست. از سیاستگذاری اجتماعی چیزهایی یاد گرفتهایم که با واقعیت امروز جامعه تناسبی ندارد و دیدگاههای موجود در مجموعههای کلان سیاستگذاری با تغییرات ارزشی و فرهنگی و هنجاری خانوادهها همخوانی ندارد. فقط عکسهایی را از مسائل اجتماعی گرفتهاند، بدون اینکه روندها را دیده باشند.
او به این نکته اشاره میکند که اتکا به نهادهای مدنی و سمنها در سیاستگذاری اجتماعی بسیار مهم است. هزاران سمن داریم اما اینها کافی نیست و نیاز به سمنهای تخصصی و محلهای داریم که مسائل محلی را به صورت تخصصی رصد و حل کنند.
او آماری هم از میزان سمنها میدهد و تأکید میکند: «در سال ۱۳۹۳، تنها حدود چهارهزار و ۵۰۰ سمن زیرنظر بهزیستی داشتیم اما این تعداد در سال ۱۳۹۷ به بیش از ۹ هزار و ۶۰۰ سمن رسید و مجموع سمنها به ۲۲هزار سمن ارتقا پیدا کرد و این نشان میدهد که دولت به این بخش اهتمام داشته است.»
به سمنها نگاه امنیتی وجود داردادامه میدهد که یک نگرانی همیشگی ما در دولت، نگاه امنیتی به سازمانهای مردمنهاد بود و معمولا در مورد سازمان های مردمنهاد، سوءتفاهم وجود دارد و متأسفانه درحوزه محیطزیست و جمعیتهای مختلف شاهد این موضوع بودیم و دولت موافق نگاه امنیتی نبود. نهادهایی که در حوزه جامعه کار میکنند، ممکن است به نوعی حرف دیگر هم داشته باشند و باید اینها تحمل شود.
ربیعی با بیان اینکه هیچ جامعهای بدون زنان توانمند و مبتکر، موفق نمیشود و اگر زنان آسیب ببینند، به کودکان تسری میدهند و کل جامعه آسیب میبیند، گفت: «زنان باید در کانون فعالیت ما باشند و از آسیبدیدن آنها پیشگیری کنیم. نباید به زنها نگاه قهری داشته باشیم. ما نیاز به سیاستگذاری معطوف به جنسیت داریم اما متأسفانه دانش آن را نداریم و بدبینی به مراکز مطالعات در این حوزه مانع از رشد آنها شده است.»
سخنگوی دولت تأکید میکند که متأسفانه برخی به جای اینکه پدیدههایی مثل کارتنخوابی زنان را یک بیماری تلقی کنند، آنها را نوعی ناهنجاری لذتجویانه میدیدند، درحالی که این پدیده علتهای مختلفی دارد. مطالعات ما در اعتیاد زنان نشان داد که ناامنی روانی و فقدان امنیت اجتماعی و تحت سلطهبودن بدون حمایتهای قانونی یکی از دلایل اعتیاد زنان است. هرچند فقر هم در موضوع اعتیاد موثر است اما نباید عوامل اجتماعی را نادیده بگیریم.
او تصریح میکند: «وقتی خودباوری فردی کم میشود و افراد به خودشان و نظام سیاسی بیاعتماد شده و به سمت آسیبهای اجتماعی میروند. ایجاد خودباوری در زنان یکی از مسائلی است که باید مورد توجه قرار گیرد.»