روزنامه آفتاب یزد
1400/04/02
انصرافیهای طلبکار!
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: انتخابات 28 خرداد، با تمامی چالشها و حواشی ـ آرام ـ برگزار و در نهایت پیروز آن مشخص شد. سید ابراهیم رئیسی، همانطور که انتظار میرفت؛ با کسب آرائی قابل تامل، خود را به عنوان هشتمین رئیس جمهوری اسلامی ایران که باید سیزدهمین دولت را تشکیل دهد به ایران و جهان معرفی کرد و اما برخی همچنان روی دو مسئله، چمباتمه زده اند:
ـ چرایی کاهش مشارکت
ـ میزان بالای آراء باطله
برای هردوی این موارد پاسخهایی نه «شاذ» که تحلیلی و منطقی وجود دارد اما در سایه ی این جنگهای قومی ـ قبیلهای و بینتیجه، آن چه مورد غفلت قرار گرفته، «طلبکارانه» رفتار کردنِ «نامزدهای انصرافی» است. در بسیاری از تحلیلها به چند مسئله ی بسیار مهم توجه نشان داده شده است:
ـ بودن و نبودن چهرههای مشهور ـ جهانگیری، پزشکیان و لاریجانی، نقشی در بالاتر رفتن مشارکت به میزانی که
شگفتی آفرینی کند نداشته است به تعبیری دیگر، برای آن دستهای که تصمیم گرفته بودند نیایند، بودن یا نبودن
چهره ها، درصد بسیار اندکی میتواند تاثیر داشته باشد.
ـ حضور و عدمِ حضورِ چهرههای مشهور ـ جهانگیری، پزشکیان و لاریجانی، و نیز باقی ماندن یا نماندنِ هر هفت نفرِ احراز صلاحیت شده منهای «سید ابراهیم رئیسی» خللی در رئیس جمهور شدنِ «رئیسی » ایجاد نمیکرد.
ـ انصراف و عدم انصراف شش نامزد از دو جناح با عدد و رقم قابل اثبات است که روی سبد رای رئیسی، تاثیری کمتر از یکی ـ دو درصد داشت به تعبیری دقیق تر، آن رسانهای که نوشت«مردم نیامدند چون از رئیس جمهور شدنِ «رئیسی» مطمئن بودند» اگرچه اندکی ثقیل است اما از واقعیت حاکم بر انتخابات بسیار دور نیست. این حرف یک تحلیل خاصتری نیز دارد یعنی با بررسی سبدآرایی که رئیسی را پاستور نشین کردند میتوان به این نتیجه رسید که حامیان رئیسی اگر از جانب رقبا«احساس خطر» میکردند قطعاً با آراء مناسبتری وی را پاستور نشین میکردند اما در کنار انتخاب رئیسی، خواهان انتقال یک پیام گلایه آمیز و حاوی اعتراض نیز بودند.
ـ در بحثِ آراء باطله، نباید این موضوع را از نظر دور داشت که درصد بالایی از این آراء باطله، توسط کسانی به صندوقها ریخته شد که هرگز عدم حضور در انتخابات، گزینه ی
پیش روی آنها نبوده است یعنی به گواه اعداد و ارقام، بسیاری از متدینین و علاقه مندان به نظام و انقلاب که به شدت گلایه مند وضعیت موجود بودند چارهای جز انتخاب گزینه ی «آراء باطله» برای شان نمانده بود اما همین عده نیز اگر شرایط انتخابات را به گونهای میدیدند که نامزد مورد علاقه ی آنها یعنی ابراهیم رئیسی در معرض انتخاب نشدن بود قطعاً به گونهای دیگر رفتار میکردند.
>تکلیف «محسن مهرعلیزاده» مشخص است
اعلام احراز صلاحیتِ مهرعلیزاده برای خودِ وی نیز اندکی تعجبآور بود و این یعنی بدون هرگونه آمادگی و انتظاری قدم در عرصه گذاشت، حمله به «نامزد خاص» ـ به تعبیر همتی و مهرعلیزاده ـ تنها استراتژی آنها بود که عملاً جامعه را دچار هیچگونه شوک و چالشی نکرد!
مهرعلیزاده میماند با آراء 300-200هزارتایی از صحنه ی سیاسی حذف میشد انصراف میداد نیز حذف میشد پس تکلیف محسن مهرعلیزاده کاملا مشخص است. او پایان حیات سیاسی خود را پذیرفت و زین پس نیز دیگر از وی نامی در هیچ محفل و رسانهای نخواهیم شنید کما اینکه گروههای اصلاحطلبی نیز حاضر نشدند برای وی ذرهای از اعتبار
خدشه دار شده ی خود را خرج کنند و این یعنی حضور در انتخابات به عنوان نامزد احراز صلاحیت شده به مثابه ی یک نوع قدردانی از وی برای سالها حضور در عرصه ی سیاسی بود و...تمام
> محسن رضایی؛ نامزد موردعلاقه ی آراء سرگردان!
محسن رضایی 5 بار در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس ثبت نام و 4 بار حضور پیدا کرده است؛
ـ 1378 که 540 هزار رای آورد(انتخابات مجلس)
ـ 1384 که انصراف داد(انتخابات ریاست جمهوری)
ـ 1388 که 680 هزار رای آورد(انتخابات ریاست جمهوری)
ـ 1392 که 3 میلیون و 900 هزار رای آورد(انتخابات ریاست جمهوری)
ـ 1400 که 3 میلیون و 400 هزار رای آورد(انتخابات ریاست جمهوری)
منهای 88 که انتخابات در یک فضای دو قطبی کامل برگزار شد سبد آراء محسن رضایی روی عدد خاصی دور میزند که بخشی، مربوط به آراء قومی است و بیشتر که مربوط به آراء سرگردان میشود.
محسن رضایی اگر انصراف میداد هم به رئیسی کمک یکی ـ دو میلیونی میکرد هم آمار آراء باطله را بالا میبرد و این ماندن و نماندن وی در نتیجه ی نهایی تاثیر آن چنان نداشت و صدالبته که از چهرههایی است که عملاً بعدِ انتخابات کمتر به دنبال سهم خواهیهای خاص است!
> قاضی زاده ی هاشمی، آراء مجلس و آراء فانتزی!
سیدامیرحسین قاضی زاده برای آن که بتواند در ادامه در عرصه ی سیاسی بماند، باقی ماندن در انتخابات را برگزید، سبد رای او متشکل بود از آرائی که در مجلس آورد و آراء فانتزی یعنی شرکت کنندههایی که به نامزدی رای میدهند که فکر میکنند متفاوت از بقیه است. قاضی زاده دقیقاً یک/چهارم آرا را مال خود کرد!
همتی؛ آراء بخشی از اصلاحطلبان!
همتی در این انتخابات در جایگاه نماینده ی اصلاحطلبان حضور داشت اما هیچ حمایتی از وی نشد که اگر میشد نیز قرار نبود «شق القمر» کند پیشتر در باره ی سبد آراء اصلاحطلبی نوشته ایم.
> انصرافیهای طلبکار!
انتخابات ریاست جمهوری 1400 دو نامزد انصرافی داشت؛ علیرضا زاکانی و سعید جلیلی. زاکانی به عنوان نامزد«آزاررسان» تلاش میکرد حملات صورت پذیرفته به رئیسی را کم اثر کند، جلیلی نیز در تلاش بود تا ادعاهای هشت سالهاش در مورد دولت روحانی را اثبات کند آن هم ادعاهایی که در سایه ی فعالیت «دولت در سایه» بارها و بارها از تریبونهای مختلف اعلام کرده بود.
نوع مواجهه ی زاکانی و جلیلی با دیگر نامزدها به ویژه دو چهره نزدیک به اصلاحطلبان حتی به مذاق «رئیسی» نیز خوش نیامد زیرا در جامعه به عینه میدید که پالسهای منفی، بسیار بیشتر از تاثیرگذاری مثبت است.
دیگر این که اساساً فضای انتخابات به گونهای نبود که رئیسی برای دفاع از خود، اقدامات، برنامه ها، شعارها و دفع حملات نیازی به کمکیها و پوششیها نداشت که رقبای او به قدری دستِ خالی بودند که سکوتِ رئیسی نیز برای بر هم زدنِ بازی آنها کافی به نظر میرسید.جمیعِ این شرایط زاکانی و جلیلی را مجاب کرد تا در سایه ی پروپاگاندای رسانهای ایجاد شده مبنی بر انصراف برای حمایت از رئیسی، از صحنه بیرون رفتند از صحنه بیرون رفتنی که بیشتر از نفعرسانی به رئیسی، خودشان را از مواجه شدن با آراء چندصدهزارتایی و حذف شدن نجات داد.بسیاری از تحلیلگران معتقدند سعید جلیلی در شرایطی مشابهِ مهرعلیزاده صحنه ی رقابتهای انتخاباتی را ترک کرد و این ترک کردن مُهرِ خاتمه بر حیات سیاسیِ وی نیز به شمار آمد گو این که اگر نبودند رسانههای تا بن دندان مسلحی که حامی وی هستند، از بعدِ 28 خرداد 1400، ما دیگر نامی و نشانی از سعید جلیلی نمیدیدیم و نمیشنیدیم!زاکانی اگرچه انصراف داد اما تمام نشد، فقط از اذهان حذف شد او همچنان نماینده ی مجلس است و تریبون برای عرض اندام در اختیار دارد.
> زاکانی و جلیلی چند رای داشتند؟!
پاسخ به این سوال با توجه به تحلیلها و بررسیهای آماری کاملاً مشخص است زیرا بعید به نظر میرسد جمع آراء این دو نفر به یک میلیون رای میرسید آن هم با کاستن از آراء رضایی و قاضی زاده ی هاشمی!حال جای پرسش و تذکر جدی است، چرا باید دو نامزدی که سبد رای آنان از برخی نامزدهای شورای شهر تهران خالیتر بوده، این گونه طلبکارانه به مراکز قدرت و صندلیهای کابینه هجوم ببرند؟ این گونه مواجهه با انتخابات ریاست جمهوری با نامزدی که پیروزی او مسجل بوده است چه معنا و مفهومی دارد؟ ادامه ی سهم خواهی و برخورد طلبکارانه با دولت سیزدهم روی پایگاه اجتماعی ریاست جمهوری منتخب چه اثرات منفیای خواهد گذاشت؟
>اگر رای و اثر داشتند میماندند!
هفت چهرهای که در انتخابات ریاست جمهوری 1400 شرکت کردند قطعاً برای تفریح و سرگرمی نبوده، هرکدام با نیت و مقصودی آمدهاند اما این روزها، تصاویری در فضای مجازی دست به دست میشود که میخواهد از زاکانی و جلیلی « قهرمانان بالقوه»ی انتخابات بسازد، نامزدهایی که اگر میماندند لابد رئیس جمهوری شدن رئیسی را با خطر رو در رو میکردند اما در واقع باقی نماندن آنها تنها و تنها به نفع خود آنها شد!
>روحیه و مرام رئیسی را میشناسیم!
این لیستهایی که در قالب گمانه زنی منتشر میشود عموماً منشا جبهه پایداری دارد وگرنه کیست که نداند رئیسی اهل این بازیها نیست!؟ نکته ی مهمتر شعارها، عهدها و قرارها با مردم است که قرار بر این شده تا شایسته سالاری و پرهیز از سیاست زدگی و حزب و جبهه بازی سرلوحه قرار گیرد پس با یک بررسی کوتاه میتوان به منشا گمانه بازیهای سیاسی پی برد تا رسید به زاکانی، جلیلی و کسانی که اینها را در پیشانی حمله به دولت سیزدهم قرار داده اند. رئیسی را مردم با اعتقاد و شناخت برگزیدند پس باید ارج نهاد و از این اعتماد در این وضعیت بحرانی صیانت کرد. رئیسی حتماً میداند برخیهایی که این روزها با ظرافت بین گمانه زنیها گنجانده میشوند از چه آبشخوری بهره مند هستند و متعلق به کدام مشارب فکری و سیاسی و لابد رئیسی میداند انصرافیهای طلبکار، اگر دلسوز او و نگران وضعیت مردم و معیشت مردم بودند سهم خواهانه مشغول بازیهای رسانهای برای ایجاد فشار و بالابردن هزینه ی بودن و نبودن خود نبودند!
این روزها مردم تا میخواهند خوشحالی کنند با یک لیست از همین انصرافیهای طلبکار مواجه میشوند و عملا به جای شادی دچار استرس میشوند این روزها یک برخورد و موضعگیری انقلابی میتواند آرامش را تا 13 مرداد 1400 و نیز تا خرداد 1404 به جامعه پمپاژ کند. ای کاش «انصرافیهای طلبکار» در عرصه باقی مانده بودند تا همگان متوجه شوند با سر و صدا نمیشود وزیر و معاون رئیس
جمهور شد!
بلبشوی واقعی
ادامه از صفحه اول:
این هشدارها بدین معنی بود که در حوزه کرونا،واکسن و واکسیناسیون دولت و مقامات مسئول وظیفه سنگینی بر عهده دارند.اما سوگمندانه همانطور که عرض شد طی یک ماه گذشته اتفاق های خوبی در این حوزه ها رخ نداده است. از آنجا که آگاهی مردم بالا رفته هیچ توجیهی هم در این زمینه قابل بیان نیست.مردم می دانند برخلاف کشورمان در کشورهای توسعه یافته و حتی همین همسایه غربی(ترکیه) بخش اعظم مردم واکسینه شدند و کم کم محدودیت کرونایی در حال لغو است.برای مثال نگاهی به بازی های یورو 20 20 بیندازید.گویی بازی ها زنده پخش نمی شود و برای چندین سال قبل است.زیر المانی و نشانی از کرونا میان تماشاگران این فوتبال ها نمی بینید.در شادی های مردم خارج از ورزشگاه ها نیز چنین است. خب طبعا برای مردم ما این سوال مطرح می شود چرا ما نه ؟و چرا ایران نه ؟واقعا تا کی شعار و پنهان کردن سوء مدیریت ها پشت این شعارها؟!
سایر اخبار این روزنامه
چرا 33 درصد از جوانان تمایلی به ازدواج ندارند؟
جزئیات دریافت کارت اعتباری ۷ میلیونی
خاموشیهای بیشتری در راه است
پیک پنجم کرونا درکمین است
عدم مدیریت درست در روند واکسیناسیون در کشور
قیمت واکسن ایرانی چقدر است؟
وضعیت افغانستان حتی برای یک ساعت دیگر هم قابل پیشبینی نیست
قاچاق سوخت دلیل اصلی آتشسوزیهای عمدی
بلبشوی واقعی
انصرافیهای طلبکار!
قاچاق سوخت دلیل اصلی آتشسوزیهای عمدی
انصرافیهای طلبکار!