وقاحت در برابر چشم مردم

1- جوانی گوزنی را شکار کرده و با آن عکس یادگاری هم گرفته است، آن هم درست زیر تابلوی شکار ممنوع حفاظت محیط زیست! یعنی نه تنها از کار خلاف قانونش نمی‌ترسد، بلکه برای محیط بانان و مردم و کشور رجزخوانی هم می‌کند! این رویه خطرناکی است که بین خلافکاران و قانون گریزان مد شده است، درست مثل گنده لات‌های شهرهای شمالی و تهران که با قمه و شمشیر از خودشان فیلم می‌گیرند، تهدید می‌کنند و فیلم را هم منتشر می‌کنند. واقعاً چه اتفاقی افتاده است که خلافکاران خودشان از خودشان فیلم و عکس منتشر می‌کنند و وقیحانه توی صورت قانون زل می‌زنند!؟
2- یک بازیگر درجه شش و هفت که در یکی دو فیلم و سریال بازی کرده است در صفحه مجازیش از خودش و همسرش فیلم‌ها و عکس‌هایی می‌گذارد که اگر کس دیگری این کار را کرده بود حتماً به جرم انتشار عکس و فیلم خصوصی و نقض حریم شخصی از او شکایت می‌کرد! این بازیگر نادان که البته با همین کارها برای همیشه حرفه بازیگری را هم از دست می‌دهد پا را فراتر گذاشته و حتّی فیلمی از خودش پخش می‌کند که اسلحه در دست دارد و در حال رانندگی است. پلیس البته خیلی زود او را بازداشت کرده و کارش به زندان ختم می‌شود. بعد از زندان، برای جذب فالوورهایش دست به افشاگری در خصوص گردانندگان سایت‌های شرط‌بندی و قمار می‌زند و بعضی شوهای اینترنتی هم به او بیشتر پر و بال می‌دهند و با او مصاحبه هم می‌کنند. بعضی از این شوهای اینترنتی که باید آن‌ها را شوهای زرد نامید به هر قیمتی می‌خواهند دیده شوند. پول، شهرت، پول: فرمول این روزهای جامعه سلبریتی‌های کم ظرفیت و بی‌جنبه.
3- مجری یک برنامه حوزه موسیقی برای مرحوم پرویز مشکاتیان آرزوی سلامتی می‌کند!؟ وقتی بعداً متوجه گاف عجیب خود می‌شود به جای عذرخواهی ساده و صمیمانه از مردم، به توجیه اشتباهش می‌پردازد و می‌گوید منظورش آرزوی سلامتی برای فرزند مشکاتیان بوده و البته این بار ساز تخصصی فرزند مرحوم مشکاتیان را اشتباه می‌گوید! تازگی هم گاف دیگری داده و کیهان کلهر موسیقیدان کرد کشور را اهل لرستان معرفی کرده است! اینکه کسی که در حوزه موسیقی اطلاعات اولیه مثل شناخت اهالی موسیقی را هم ندارد چرا مجری چنین برنامه‌ای است یک سوال است امّا اینکه چرا امثال این مجری مردم را احمق فرض می‌کنند و به جای عذرخواهی به مخاطب زل می‌زنند و وقیحانه دروغ می‌گویند سوال مهم‌تری است که نشانه‌های بدی از وضعیت نابسامان کدهای اخلاقی جامعه ایرانی به دست می‌دهد.
4- مهمان یکی از برنامه‌های تلویزیونی خیلی راحت از یکی از «دوست دخترهایش» سخنی نقل می‌کند و وقتی این گاف بزرگ او در رسانه‌های مجازی بازتاب می‌یابد به دروغ می‌گوید چون خنده‌اش گرفته مردم تصور کرده‌اند این عبارت از دهان او خارج شده است! فیلم خیلی واضح است. او اول از دوست دخترش می‌گوید و بعد که می‌فهمد چه خطایی کرده خنده‌اش می‌گیرد. اینکه معیار صدا و سیما برای دعوت از مهمانان برنامه‌هایش چیست و چرا بعضی آدم‌ها مرتب به برنامه‌های تلویزیونی دعوت می‌شوند و بعضی افراد متخصص و سرشناس در حوزه کاری خود مورد بی‌توجهی هستند یک نکته است. نکته دوم ماجرا وقاحتی است که بعضی افراد دارند و با وجود مستندات عینی از خطاهایشان وقیحانه دروغ می‌گویند و توجیه می‌کنند.


این مثال‌ها نمونه‌های بارزی از تغییرات عظیم در فرهنگ ایرانی است که طی سال‌های اخیر شدّت هم گرفته است. دروغ و دروغگویی امری عادی در جامعه شده است و دروغ گفتن مردم و مسئولین از طرف مسئولین بالادست و حتّی خبرنگاران با برخورد جدّی مواجه نمی‌شود. در کشورهای پیشرفته مثل ژاپن یا سوئد گفتن یک دروغ کوچک با نفرت شدید عمومی مواجه شده و کمترین اتفاق استعفای فرد دروغگو است امّا در ایران دروغ عادی شده است و این خطرناک‌ترین اتفاق ممکن است. در مجلس کشور یک رئیس جمهور سابق برادر رئیس مجلس سابق را متهم به رشوه‌گیری می‌کند و حتّی فیلمی هم پخش می‌کند! همه مردم این را می‌بینند و هیچ اتفاقی هم نمی‌افتد!؟ جالب اینکه خبرنگاران و اهالی رسانه هم خیلی زود از پیگیری موضوع دست می‌کشند، پیگیری اتفاقی که اگر در هر جای دیگر در جهان اتفاق می‌افتاد منجر به بروز یک بحران سیاسی شدید می‌شد! اگر آن رئیس جمهور راست می‌گوید برادر رئیس مجلس باید الآن در زندان باشد و اگر دروغ گفته خودش باید دادگاهی می‌شد! برنامه تعطیل شده نود یکی از سیاهترین کارنامه‌ها را در این خصوص دارد. در این برنامه فردوسی پور دو نفر را روبروی هم قرار می‌داد، هر کدام حرفی متضاد با نفر مقابل به زبان می‌آورد و در آخر هم بحث نیمه تمام می‌ماند و معلوم نمی‌شد حق با چه کسی بوده است و چه کسی دروغ گفته است. به هر حال وقتی دو نفر دو حرف کاملاً متضاد می‌زنند نمی‌شود حق با هر دو باشد. اینکه فردوسی پور با ایجاد جنجال قصد ایجاد جاذبه برای برنامه‌اش را داشت کاملاً مشخص بود. تقریباً اکثر بحث‌ها در برنامه او به نتیجه‌ای نمی‌رسید.
این عریانی دروغ و دروغگویی و وقاحت و عدم مجازات دروغگو در صحنه‌های مختلف و به خصوص صفحه صدا و سیما پیام‌های بسیار بدی برای مردم و مسئولین دیگر مخابره می‌کند. همین هم هست که دروغ و دروغگویی در جامعه بیشتر شده و بعضی‌ها آنقدر جسور شده‌اند که وقاحت خود را روی مخاطب بالا می‌آورند. خودخواهی خانواده‌ها و عدم تربیت صحیح بچه‌ها، آموزش‌های سطحی اخلاقی آموزش و پرورش، ضعف صدا و سیما در ایفای نقش اجتماعی خود، و عدم پیگیری خبرنگاران و رسانه‌های مجازی و غیر مجازی تا رسیدن به نتیجه، همه و همه به شیوع این اخلاق ناپسند کمک کرده اند. در کنار اینها عدم برخورد محکم و سریع با کسانی که هنجارشکنی می‌کنند یا حداقل عدم اطلاع‌رسانی مناسب از نتیجه برخورد با هنجارشکنها و نداشتن عواقب برای دروغگویی به ترویج این وقاحت کمک می‌کند.