تحول ژئوپليتيك در شرق ايران

در هفته‌هاي اخير شاهد وقايعي در افغانستان بوده‌ايم كه اگر مطابق ميل طالبان و دوستان منطقه‌اي آنها به سرانجام برسد، دگرگوني بزرگي را در نقشه ژئوپليتيك جنوب و غرب آسيا موجب خواهد شد. در توافق دوحه بين امريكا و طالبان در آوريل 2020 قرار شد نيروهاي خارجي افغانستان را ترك كنند و طي مذاكراتي بين طالبان و دولت افغانستان آتش‌بس كامل برقرار شود. سند توافق حكايت از تاكيد طالبان بر «امارت اسلامي افغانستان» به عنوان نظام سياسي آينده آن كشور داشت. در توافق 16 بار از «امارت اسلامي افغانستان» سخن رفته، هر چند كه هر بار در پي آن تاكيد شده كه چنين موجوديتي مورد شناسايي امريكا نيست. اما صرف تاكيد طالبان بر چنين مضموني از ابتدا حكايت از برنامه و دستور كار طالبان داشت. خودداري طالبان از مذاكره جدي با دولت افغانستان نيز نشان داد كه آنها هيچ‌گاه به چيزي جز احياي «امارت اسلامي» خود فكر نمي‌كرده‌اند. واقعيت اين است كه منازعات در افغانستان از بعد از خروج نيروهاي شوروي از آن كشور در 1989، همواره يك بعد قومي نيرومند نيز داشته است. طالبان تنها مشتي تندرو سني و دنباله‌رو نگرش بريليوي و تحت تاثير وهابيت حاكم در عربستان نبوده‌اند، بلكه صفوف آنها را به تمامي پشتون‌هاي غيرشهري و داراي تعصبات قومي نيز پر كرده است. در منازعاتي كه قبل و بعد از تصرف كابل و شهرهاي بزرگ توسط طالبان در 1996 در جريان بود، ديگر اقوام افغانستان به شمول تاجيك‌ها، ازبك‌ها، هزاره‌ها و ديگر اقوام كوچك‌تر عمدتا در يك صف در برابر طالبان قرار داشتند. تحولات يك سال گذشته نشان داد كه فاكتور قوميت همچنان بسيار سياسي است. اين تحولات به شمول مذاكرات بين‌الافغاني نشان داد كه طالبان تنوع قومي و زباني و مذهبي در افغانستان را همچنان يك تهديد جدي عليه خود به‌شمار مي‌آورند و همچنان در پي سركوب اقوام هستند. 
در جامعه‌اي كه تنها حدود 40درصد جمعيت آن پشتون است و 60درصد بقيه را رنگين‌كماني از اقوام و گروه‌هاي زباني و فرهنگي متفاوت به وجود آورده است، انحصارطلبي قومي و مذهبي به نحوي كه طالبان در دوره قبل نشان دادند، مشكل مي‌تواند زمينه‌ساز صلح با دوام در كشور شود. 
شكل‌گيري و تقويت جامعه مدني در شهرهاي افغانستان طي 20 سال گذشته پديده مهم ديگري است كه جامعه افغانستان را براي هميشه دچار تحول كرده است. طالبان و ديگر شركاي افراطي آن طي يك سال گذشته نشان داده‌اند كه به‌ شدت از اين ناحيه بيمناكند و به هر قيمت مصمم به سركوب و نابودي آن هستند. طي يك سال گذشته شمار زيادي از فعالان رسانه‌اي و مدني و حقوق بشري كه غالبا زن بودند، به نحوي سبعانه ترور شده‌اند؛ بدون آنكه كسي يا گروهي مسووليت اين قتل‌هاي فجيع را برعهده بگيرد. اين قتل‌ها اختلال‌هايي را در كاركرد نهادهاي مدني و رسانه‌اي افغانستان موجب شده و شماري از فعالان از بيم جان خانه‌نشين شده يا تن به مهاجرت داده‌اند. قتل سه پرستار زن در جلال‌آباد در فروردين گذشته كه براي واكسيناسيون عليه فلج‌اطفال به خانه‌هاي مردم مراجعه مي‌كردند، وجه ديگري از بحران در حال گسترش در افغانستان را نماياند. 
در شرايطي كه طالبان حقوقي براي ديگر اقوام قائل نيستند، صلح با دوام در كشور ممكن نخواهد بود. خوش‌باوري برخي در كشور ما و در برخي از ديگر كشورها مبني بر اينكه طالبان امروز متفاوت با طالبان ديروز‌ند، كاملا بي‌پايه است. آنان كه خودداري طالبان از قتل‌عام اهالي شهرهاي فتح شده طي هفته‌هاي اخير را دليل سر به راه شدن آنها مي‌دانند و به نيكي از آن ياد مي‌كنند، متاسفانه دچار توهمند؛ هر چند كياست طالبان در مذاكره با امريكا و نماياندن ظاهري ديپلماتيك كه بسياري را فريفت، قابل تحسين است. طالبان هيچ‌گاه چون داعش در پي قتل‌هاي كور و بي‌هدف نبوده، اما هميشه تبعيت و انقياد بي‌چون و چراي ديگر اقوام و مذاهب را مطالبه كرده و هيچ حقي براي آنها در «امارت اسلامي» خود قائل نبوده است. در دهه 1990، اقوام غيرپشتون افغانستان با ايجاد «ائتلاف شمال» عليه طالبان متحد شدند و از حمايت ايران و روسيه و هند و تاجيكستان سود بردند. اكنون سوال اين است كه آيا مجددا چنين اتحادي عليه طالبان شكل خواهد گرفت يا اقوام مخالف طالبان تسليم خواهند شد. 
در سطح منطقه نيز غلبه طالبان عواقبي سنگين و ديرپا خواهد داشت. آنها به سرعت به گرانيگاه همه جريان‌هاي افراطي در آسياي ميانه و آسياي جنوبي تبديل خواهند شد و تحولات در مناطق وسيع‌تري را تحت‌تاثير قرار خواهند داد. ممكن است اين‌بار طالبان از بيم مداخله مجدد امريكا به قول خود مبني بر عدم حمله به امريكا از مبدا افغانستان پايبند بمانند، اما آيا كشورهاي منطقه نيز از شر طالبان در امان خواهند بود؟ مقامات ايراني متاسفانه طي بخش عمده‌اي از 20 سال گذشته، خطر بازگشت طالبان را ناديده گرفتند و ترجيح دادند بيشتر نگران خطر غرب از ناحيه افغانستان باشند. اكنون سوال اين است كه در برابر دورنمايي غلبه طالبان در افغانستان، جنگ‌هاي جديد در آن كشور، جبهه جديد افراطي‌گري در شرق كشور و احتمالا موج جديد مهاجران از افغانستان چه مي‌توان كرد.