روزنامه جوان
1400/04/08
المپیک و المپیکی سیری چند؟!
آنهایی که طی یکی، دو سال گذشته به محل تمزینات تیمها و ورزشکاران المپیکی کشورمان رفتهاند خوب درک میکنند که چرا در آستانه المپیک توکیو تنها دوچرخهسوار ایران میگوید که خجالت میکشد با دوچرخهاش در خط استارت المپیک قرار بگیرد.آنهایی که تمرینات بچههای المپیکی را دیدهاند خوب میدانند که بچههای شمشیربازی با چه لباسهایی تمرین میکنند و چه سختیهایی میکشند و آنهایی که سری به خانه کشتی زدهاند هم خوب میدانند که بروبچههای دو تیم کشتی فرنگی و آزاد که اتفاقاً بار اصلی مدالآوری کاروان ایران را هم بدوش میکشند در چه شرایطی تمرین میکنند و البته این در روزهایی است که فدراسیون برای رسیدگی به کشتیگیران سنگتمام گذاشته است.
داستان المپیکیهای ایران میتواند دستمایه یک رمان دراماتیک غمبار باشد. داستانی که پایان آن شاید با قهرمانی شخصیت اول تمام شود، اما بهطور حتم با بایکوت و انزوای او ادامه خواهد یافت. ماجرایی که حتماً از دید همه پنهان میماند و دیگر کسی سراغی از آن نمیگیرد. اما در حال حاضر بحث، بحث آمادگی برای المپیک است. این روزها انتقادها در حالی بالا گرفته که مسئولان ورزش کشور چه آنها که در وزارت نشستهاند و چه آنها که در کمیته ملی المپیک حضور دارند مدعی هستند که بیشترین و بهترین امکانات را برای ورزشکاران المپیکی کشور تهیه کردهاند. اما درست در مقابل این ادعا وقتی پای درددل قهرمانان و بچههای المپیکی ورزش مینشینید متوجه میشوید که اوضاع اینقدر وخیم است که نباید زیاد توقع داشت و صرفاً باید به غیرت و تعصب ورزشکاران المپیکی برای کسب موفقیت و مدال دلخوش کرد. این روزها وقتی پای درددلها مینشینید از خود میپرسید راستی المپیک سیری چند است، وقتی آقایان اصلاً توجهی به آن ندارند.
داستان کمبود امکانات برای رشتههای ورزشی داستان دیروز و امروز نیست. اینقدر در این خصوص مطلب نوشته شده و حرف زده شده که از شمارش خارج است، اما وقتی هنوز هم ورزشکار ایرانی از لحاظ امکانات با ورزشکار سایر کشورها مقایسه میشود این حقیقت تلخ خودنمایی میکند که آقایان مسئول هیچ قدمی برای ورزشکار برنداشتهاند و اگر هم کاری کردهاند صرفاً مقطعی بوده و برای خواباندن سروصداها و اعتراض ها. همین دیروز بود که قهرمان المپیک از شنیده نشدن حرفهایش گفت و حالا هم دیگری از خجالتی که بابت دوچرخهاش در المپیک خواهد کشید. این حقیقت تلخی است که ورزش کشور خلاصه شده در یک یا دو رشتهای که آقایان بیشتر آنها را میپسندند و درست همین نگاه است که باعث شده بقیه را به امان خدا رها کنند.
واقعیت این است که موفقیت در المپیک و توقع کسب مدال در آن محتاج تهیه امکانات و توجه به قهرمانان و مدالآوران است و اینگونه نیست که همیشه بدون توجه و صرفاً با شعار حمایت، موفقیتی کسب کرد. با نیمنگاهی به ورزش کشورهای دیگر به خوبی درمییابیم که قهرمانان و المپیکیهای آنها هیچگاه دغدغه امکانات و شرایط تمرین را برای آماده شده برای حضور در میدان بزرگی، چون المپیک را نداشتهاند و در عوض اینجا ورزشکار ما حتی باید غصه پیراهن تمرین را داشته باشد، چه برسد به امکاناتی آبرومند برای حضور در بزرگترین آوردگاه ورزش جهان. امروز اگر دوچرخهسوار المپیکی ما بابت داشتن یک دوچرخه از رده خارج خجالت میکشد باید علتش را در جای دیگر جستوجو کند. آنجا که المپیک و المپیکی کوچکترین ارزش و اعتباری برای مسئولان ورزش کشور ندارند و تا این نگاه اصلاح نشود نباید جز این هم توقع داشت.
سایر اخبار این روزنامه
آقای رئیسی اعتماد مردم را زنده کرد
آقای روحانی از کدام توافق سخن میگوید
تلسکوپ ایرانی، فخر ملی پروژههای علمی کشور
جلسه فوری برای مدیریت صفهای طولانی واکسیناسیون سالمندان
جلسهای برای پایان خوش
حشدالشعبی: از امریکا انتقام میگیریم
نگاه بایدن: برجام بدون لغو تحریم!
المپیک و المپیکی سیری چند؟!
یکی از سران ساواک درباره او میگفت این جوان ۲ مغز دارد!
سهمخواهی یا مشورت چالش دولت سیزدهم مقابل مشتاقان خدمت!
داستان حیرتآور فقر و تباهی در «قتل بهخاطر فلاسک چای»!