تغییر تاریخ؟! یا پایان داستان ممنوعیت‌ها و محرومیت‌ها؟!

در روزهایی که موضوع بازگشت هنرمندان دور از وطن یک بار دیگر داغ شده و همه‌روزه شاهد درخواست جدیدی از هنرمندان داخلی برای بازگشت اسطوره‌های هنری دور از سرزمین مادری هستیم، صحبت‌ها و ادعاهای معماران سینمای بعد از انقلاب ایران درباره سینما و سینماگران شاخص پیش از انقلاب جنجالی شده و عکس‌العمل‌های زیادی به وجود آورده است.
صحبت‌ها و ادعاهای معماران سینمای بعد از انقلاب ایران -به‌خصوص یکی از آنها در گفت‌وگو با ماهنامه سینمایی فیلم امروز- درباره سینما و سینماگران شاخص پیش از انقلاب جنجالی شده است.
سیدمحمد بهشتی و فخرالدین انوار که ازشان به عنوان معماران و تصمیم‌گیران اصلی سینمای بعد از انقلاب و البته یکی از بانیان ممنوع‌الفعالیتی سینماگران در دهه 1360 تا کنون یاد می‌شود، در صحبت‌هایی که رسانه‌ها و کاربران فضای مجازی به «زدن زیر همه چیز» تعبیر کرده‌اند، بخش مهمی از تاریخ چند دهه اخیر را انکار و ادعا کرده‌اند که عدم حضور شماری از ستارگان سال‌های قبل از انقلاب در سینمای جدید ایران تصمیم شخصی آنها در جهت حفاظت از ادامه حیات سینمای ایران بوده و ممنوع‌الفعالیتی به آن معنای عام وجود نداشته است.

چه گفته‌اند؟!
به گزارش سینمادیلی به نقل از فیلم امروز؛ سیدمحمد بهشتی، مدیر سابق بنیاد فارابی و جشنواره فجر ادعا کرده:



 محمدعلی فردین خودش تصمیم گرفته که به‌ خاطر حفظ سینما کار نکند: «در آن زمان بعضی‌ها جایگاه نمادین سینمای قبل انقلاب را داشتند؛ مثل مرحوم فردین. من مرحوم فردین را می‌شناختم؛ هم‌محله‌ای ما بود. بسیار آدم شریف، محترم، جوانمرد و عالی بود؛ اما متأسفانه شخصیت سینمایی‌اش سینمای قبل انقلاب را تداعی می‌کرد. یک بار فردین آمد پیش من و برایش گفتم که با این شرایط ترجیح می‌دهی خودت حضور داشته باشی یا سینما حفظ بشود؟ گفت مسلما سینما از من مهم‌تر است و صبر می‌کنم. من هم به فردین گفتم این ممنوع‌الفعالیتی موقت است تا این نهال جان بگیرد. بعد از آن همه می‌توانید حضور داشته باشید»!
 در مورد نصرت کریمی هم تصمیم شخصی‌اش بوده که سینما را کنار بگذارد: «با مرحوم نصرت کریمی هم همین جلسه را داشتیم که او از همه زبان تیزتری داشت اما درنهایت پذیرفت»!
 ایرج قادری هم ممنوع‌الفعالیت نبوده و دیدیم که بعدها شرایط کارکردن برایش فراهم شده است!
 مشکل ناصر ملک‌مطیعی هم ممنوع‌الفعالیتی نبوده بلکه این بوده که کسی سراغش نمی‌رفته: «بعضی هم خب برای بازی سراغ‌شان نرفتند. هنرپیشه مثل دختری است که خواستگاری‌اش می‌روند، خودش که نمی‌تواند ابتکار عمل داشته باشد. باید سراغ مرحوم ملک‌مطیعی می‌رفتند. اگر می‌رفتند ما هم خیلی ایراد نمی‌گرفتیم»!
معمار سینمای بعد از انقلاب همچنین گفته این کارها برای این انجام شده که برخی از مذهبی‌ها قبل از انقلاب سینما را نجس می‌دانستند و برای تغییر این افکار این اقدامات به عمل آمده‌اند: «قبل از انقلاب یک نهضتی بین نهادهای دینی بود که پول جمع کنند سالن‌های سینما را بخرند و تبدیل به مسجد و حسینیه کنند؛ چون سینما امر نجسی محسوب می‌شد و بخش قابل توجهی از جامعه ایران سینما را حرام می‌شمرد و سینمارفتن به مثابه کاباره‌رفتن بود. ما چنین سینمایی را تحویل گرفتیم.  بعد از انقلاب این نجاست پاک نشد تا سال ۶۲. در این سال هیچ‌ کس دیگر صحبت از حرام‌بودن سینما نمی‌کند و حضور در پشت صحنه سینما امر مذمومی نیست. باید چنین فضای پاستوریزه‌ای ایجاد می‌شد تا سینما رشد کند. در آن فضا کافی بود یک خطا بکنید».
بهشتی در جای دیگری از گفت‌وگویش نیز گفته که «ما مجبور بودیم سینما را در فضای گلخانه‌ای اداره کنیم و از خیلی کارهایمان خودمان خنده‌مان می‌گرفت؛ اما چاره‌ای نبود. از ملزومات این دوره این بود که هیچ چیزی نباید شرایط قبل را تداعی کند.»

سیل واکنش‌ها
صحبت‌های سیدمحمد بهشتی در چند روزی که از انتشارشان می‌گذرد، جنجالی و باعث ایجاد عکس‌العمل‌های پرشماری شده‌ است. واکنش‌هایی که طیف متنوعی را شامل می‌شوند: از بازیگران و سینماگرانی که در مقام هواداران این «ستارگان دور مانده از بازی» جای هنوز خالی‌شان را یادآوری می‌کنند تا تهیه‌کننده‌ای مانند حسین فرح‌بخش که ماجرای ممنوع‌الفعالیتی این ستارگان را به عنوان یک اشتباه جناحی- حزبی نگریسته و ادعا می‌کند که نظام مخالف حضور این بازیگران در سینما نبوده و البته کاربران فضای مجازی که صحبت‌های معماران سینمای بعد از انقلاب را تحریف تاریخ عنوان می‌کنند و مثلا ماجراهای نمایش فیلم برزخی‌ها را مثال می‌آورند که منجر به چه جنجال‌ها و صف‌کشی‌هایی که نشد و درنهایت به توقیف این فیلم ختم شد.
عده‌ای نیز در این میان ماجرای ممنوع‌الفعالیتی این چند ستاره بزرگ را بخش بیرون از آب کوه یخی ممنوعیت‌ها و فشارهای سال‌های آغازین دهه پرماجرای شصت می‌دانند و می‌گویند که اصل ماجرا بسیار بزرگ‌تر از این حدی است که درباره‌اش صحبت می‌شود. از نظر این عده همین که فقط در مورد ممنوع‌الفعالیتی فردین، بهروز وثوقی و ناصر ملک‌مطیعی صحبت می‌شود و سرنوشت بسیاری دیگر ازجمله بازیگران زن شناخته‌شده آن سال‌ها مورد اشاره قرار نمی‌گیرد، جلوه‌ای دیگر از بی‌عدالتی و نابرابری‌هایی است که شمار زیادی از اهالی سینما را آزار می‌دهد.

یادگار ناصرخان
اما در شرایطی که نزدیکان و خود بهروز وثوقی و البته بازماندگان فردین و ایرج قادری و داود رشیدی به هر دلیل تا کنون واکنشی به صحبت‌های سیدمحمد بهشتی نشان نداده‌اند، امیرعلی، فرزند ناصر ملک‌مطیعی، اما، به ادعاهای سیدمحمد بهشتی
پاسخ می‌دهد.
امیرعلی ملک‌مطیعی با اشاره به فهرستی از نقش‌هایی که در همین اواخر به ناصر ملک‌مطیعی پیشنهاد شده و با مخالفت وزارت ارشاد روبه‌رو شده، ادعاهای بهشتی را حداقل درباره پدرش زیر سوال می‌برد.
امیرعلی ملک‌مطیعی با اشاره به اینکه «صحبت از ممنوع‌الفعالیتی ناصر ملک‌مطیعی و دیگرانی چون بهروز وثوقی و زنده‌نام فردین بسیار است که باید در زمان مناسب گفته شود» با نام‌بردن از فخرالدین انوار، معاون سینمایی وزارت ارشاد و سیدمحمد بهشتی، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در دهه شصت به عنوان مسئولان مستقیم ممنوع‌الفعالیتی بسیاری از بازیگران قبل از انقلاب می‌نویسد «اینکه این مقامات سابق گفته‌اند که ما مجبور بودیم نمادهای سینمای قبل از انقلاب که مردم را به یاد گذشته می‌انداختند، موقتا ممنوع‌الفعالیت کنیم، مثل این است که بگوییم برویم تالار رودکی یا تئاتر شهر را خراب کنیم یا ساختمان این بناهای قدیمی را با پارچه و برزنت بپوشانیم که مردم یاد برنامه‌هایی که در این تالارها برگزار می‌شده، نیفتند».
امیرعلی ملک‌مطیعی در ادامه به ادعای بهشتی مبنی بر اینکه این بازیگران خواستار و طرفدار نداشت، پاسخ می‌دهد: «بازیگری را ممنوع‌الچهره کردید، ممنوع‌الفعالیت کردید، آخرین فیلمش را در اوج استقبال تماشاگران از روی پرده پایین کشیدید، بهترین سال‌های زندگی‌اش را از او گرفتید، چند دهه خانه‌نشین‌اش کردید تا لحظه مرگ حسرت به دلش گذاشتید و حالا آمده‌اید و مدعی هستید که خواستار نداشت؟! وقتی شما بازیگری را ممنوع‌الفعالیت کردید، چگونه باید خواستارش شوند؟»
فرزند ناصر ملک‌مطیعی در ادامه به شماری از پیشنهادهای پدرش در همین سال‌های آخر اشاره می‌کند: «ناصر ملک‌مطیعی همیشه خواستار داشت، حتی در دهه هشتم زندگی که عصا به‌دست بود و به سختی راه می‌رفت! سال ۱۳۹۲ آقای حمید نعمت‌الله برای بازی در فیلم آرایش غلیظ از ناصر ملک‌مطیعی دعوت کرد که پس از چند روز اعلام شد که ایشان ممنوع‌الفعالیت است! پس از این فیلم حسن فتحی برای سریال شهرزاد و نقش بزرگ‌آقا از ایشان دعوت کرد که باز هم اعلام شد که ناصر ملک‌مطیعی ممنوع‌الفعالیت است!
عزیزان بسیاری در سال‌های آخر عمر پدر خواستار حضورش در فیلم‌هایشان بودند، مثل جناب مسعود کیمیایی و پسرشان پولاد کیمیایی برای فیلم معکوس که باز هم مجوز داده نشد و حتی تلاش پرویز پرستویی هم نتیجه نداد و نشد! آقایان امیرشهاب رضویان، حسین فرحبخش، سعید سهیلی و بسیاری دیگر نیز خواستار حضور پدر در فیلم‌هایشان بودند اما نشد! چون شما و دوستان‌تان مهر ممنوع‌الفعالیتی را بر پرونده زده بودید.»
در سطور پایانی نیز می‌خوانیم: «فقط خواستم بدانید که پدر من، بهروز وثوقی، محمدعلی فردین و خیلی‌های دیگر در سینمای بعد از انقلاب هم خواستار داشتند، اما شما نگذاشتید و با اینکه گله‌ای ندارم، چون پدرم نداشت؛ اما اشک‌های پدرم را هیچ وقت فراموش نخواهم کرد.»

دیگر واکنش‌ها
شماری دیگر از بازیگران و سینماگران نیز در یکی، دو روز اخیر به صحبت‌ها و ادعاهای مدیران سینمایی دهه شصت پاسخ داده‌اند؛ ازجمله بازیگری که گفته «بی‌قراری و اشک چند تن از همین ممنوع‌الفعالیت‌های موقت رو دیده باشم خوبه؟!»؛ یا کسی که گفته «نشتر به دمل‌های چرکی سینمای گلخانه‌ای و دولتی و ممنوع‌الفعالیتی‌ها نزنید که چرک و خونش به صورت خودتون پاشیده می‌شه».
کافه سینما از ادامه انتقادات به‌ادعاهای محمد بهشتی درباره فردین و ناصر ملک‌مطیعی و… نوشته و از پرستو صالحی نقل می‌کند که نوشته: «کاش سکوت کنین و هیچی نگین و روی این زخم‌ها نمک نپاشید و قلب خانواده‌های این عزیزان رو نشکنید. نشتر به این دمل‌های چرکی نزنید».
در سطور بعدی می‌خوانیم: «ممنوع‌الفعالیتی موقت؟ موقت؟ حداقل حرمت اشک‌هایی که پیرمرد بارها قبل رفتن ریخت رو نگه دارید، من بی‌قراری و اشک چند تن از همین‌ها رو دیده باشم خوبه؟ موقت؟ این موقت اندازه همون پیشنهاد صیغه موقت که برای یک زن درد داره،
درد داشت.»
یا «خلاصه این حول حالنا و فراموشی و ادا و ادعای روشنفکری جناب سیدمحمد بهشتی و فخرالدین انوار که بارها در محسن مخملباف هم دیده شده، شگفت‌انگیزه. آقایان حداقل این آخر عمری برای خودتون خدا بیامرزی می‌خریدید، با طلب بخشش بابت رفتارهای سیاست‌زده و سلیقه‌ای اون سال‌ها، بد نبود. گاهی سکوت و حتی گاهی طلب بخشش برای برخی جز واجبات است.»

پایان یک داستان
اما درست در متن این جنجال خبری اعلام می‌شود که می‌تواند به معنای پایان این داستان بعد از چند دهه باشد. آن هم در شرایطی که در روزهای اخیر موضوع حضور هنرمندان قدیمی در ایران یک بار دیگر داغ شده و رسانه‌ها مثلا از قول بهرنگ علوی خواهان بازگشت بهروز وثوقی، از زبان محمد معتمدی خواهان بازگشت شهرام شب‌پره و از قول افسانه بایگان خواستار بازگشت بهرام بیضایی شده‌اند که حالا اینکه آیا این هنرمندان در این وضعیت قصد بازگشت دارند یا نه، حکایتی دیگر است!
اما خبری که می‌تواند این داستان را تمام کند این است که خبرگزاری صبا از قول سیدمجید حلاج‌زاده، رئیس مرکز خدمات مشاوره ایرانیان خارج از کشور، نوشته که «هنرمندان، خوانندگان و ورزشکاران خارج از کشور ازجمله بهروز وثوقی برای آمدن و ماندن در ایران هیچ مانعی ندارند».
این خبر که به گزارش خبرگزاری برنا امروز اعلام شده، حکایت از این دارد که حلاج‌زاده با اشاره به اینکه «جمعیت ایرانی‌های ساکن در خارج از کشور از حدود ۷ میلیون نفر در سال ۹۶ به بیش از ۸ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر در حال حاضر افزایش یافته است» از تمهیداتی برای بازگشت ایرانیان به سرزمین مادری‌شان خبر داده است. رئیس مرکز خدمات مشاوره ایرانیان خارج از کشور ضمن اعلام خبر بلامانع‌بودن بازگشت هنرمندان شاخصی که مدت‌هاست آرزوی بازگشت به کشور را دارند ولی نگران برخوردهای قهری با خود هستند، این اتفاق را تحقق آرزوهای این بخش از مردم نامیده که می‌توانند به موطن خود بازگردند و از رأفت اسلامی برخوردار شوند.