وین و باور

وین و باور سید‌مصطفی هاشمی‌طبا هر چند اطلاعاتی که از سوی رسانه‌ها ‌ یا فضای مجازی به دست می‌رسد کمتر قابل‌اعتماد است اما از مجموع اطلاعات واصله می‌توان استنتاجی البته نه‌چندان قابل اعتماد به دست آورد. باوجود آنکه آقای رئیس‌جمهور هفته گذشته اعلام کردند که تحریم‌های برجامی برطرف شده است اما اظهارات چند روز قبل ایشان مبنی بر وجود بوروکراسی در داخل- که اگر بوروکراسی نبود تحریم‌ها برطرف شده بود- از یک‌سو و موضع اظهار‌شده از سوی نماینده ایران در مذاکرات به اضافه اعلام نظر آمریکا و فرانسه در خصوص لزوم بازگشت ایران به برجام ! – به‌جای لزوم بازگشت آمریکا به برجام- و آمادگی آمریکا برای خروج از مذاکرات وین نشان می‌دهد که به رفع تحریم‌های برجام حداقل در کوتاه‌مدت نمی‌توان امید داشت و اگر آقای رئیس‌جمهور بوروکراسی داخلی را مانع توافق می‌بینند، می‌توانند به توافق رسیده و انجام آن را مشروط بر تأیید دولت آینده کنند؛ در‌حالی‌که ظاهرا در مورد توافق وین هم‌اکنون با نزدیکان رئیس‌جمهور منتخب یا شخص ایشان برای چگونگی به تصمیم رسیدن مشترک گفت‌وگو می‌کنند، این نوع برخورد نشانه عدم اعتماد‌به‌نفس دولت برای توافق است زیرا تا تاریخ 13 مرداد‌ماه مسئولیت اجرائی کشور به‌دست دولت فعلی است و باید با احساس مسئولیت درباره آینده ایران تصمیم‌گیری کنند. حال دولت آینده خود می‌داند چگونه رفتار کند.
در مقاله هفته پیش یادآور شدم که دولت آینده باید تکلیف خود را با برجام و تحریم‌ها روشن کند و با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری که فرض بر این باشد که این تحریم‌ها 10 سال به طول می‌انجامد و اینک‌ با درک وضعیت مذاکرات در مورد آینده برجام، لزوم شفاف‌سازی موضع دولت آینده در مورد برنامه‌های دولت در بحبوحه تحریم‌ها کاملا احساس می‌شود. از سویی به نظر می‌رسد علاوه بر ایفای تحریم‌ها شرایط ژئوپلیتیکی فعلی چندان با ما سر سازگاری نداشته باشد. همکاری‌های روسیه با اسرائیل در سوریه، حضور فعال اسرائیل در جنوب خلیج فارس و در جمهوری آذربایجان و اقلیم کردستان عراق و همچنین نقش طالبان در افغانستان شرایط مطلوبی را برای مرزهای ما و مردم آن نواحی فراهم نمی‌آورد.
بنابراین برای آینده‌مان لازم است دست از خوش‌خیالی برداریم و به‌جای وعده‌های دهان‌شیرین‌کن به واقعیات بپردازیم و ابعاد مختلف زندگی‌مان، وجودمان و تنگناهای پیش‌رویمان و امکانات انسانی و طبیعی‌مان را بشناسیم و مانند یک پیکره از نقاط قوت کمک گرفته و نقاط ضعف را برطرف کنیم و این بدون باور به بسیاری از مسائل صورت نمی‌گیرد. باید واقعیات را باور کرد و آنگاه براساس آنها حرکت کرد. می‌توانیم این باورها را تا حدودی بشناسیم و مجموعه را حسب آن باورها به پیش برانیم اما اگر بخواهیم فقط به برخی از این باورها – اگر باوری واقعی باشد - دل خوش کنیم، هرگز به نتیجه نخواهیم رسید.
1- باور کنیم که «می‌توانیم» شرایط نامطلوب را به مناسب تبدیل کنم.
2- باور کنیم که باید همه مردم با آگاهی در حرکت شریک باشند. مخفی‌کردن مسائل از چشم مردم به حرکت آسیب وارد می‌کند.


3- باور کنیم که به‌هرحال توانایی‌ها در همه زمینه‌ها محدودیت دارند.
4- باور کنیم که «ان‌الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» 5- باور کنیم که آنچه در زبان علیه استکبار می‌گوییم، واقعیت دارد و غرب و شرق هر دو در فکر خود هستند و امید به آنها نداشته باشیم و از ترس یا نفرت از غرب به دامان شرق بیفتیم؛ شرقی که خود ذاتا از غرب است. 6- باور کنیم که نمی‌توانیم کاخ سفید را به حسینیه و الیزه را به مسجد تبدیل کنیم؛ ان‌شاء‌الله صاحب امر(ع) این کار را خواهد کرد. 7- باور کنیم که دیگران یا به عبارت دیگر دشمنان هم به اندازه خود عقل و تدبیر دارند و خداوند همه را از آنها نگرفته و به ما عطا نفرموده است‌. حتی ممکن است بیدارتر از ما باشند 8- باور کنیم که این حجم واردات به‌خصوص واردات 25 میلیون تن کالای کشاورزی برای کشور سرافکندگی است و نسبت به کاهش اساسی آن همت کنیم. 9- باور کنیم که ارز گرانبها و پرارزش که از نفت یا هر کالای دیگر به دست می‌آید، برای فروش در بازار و تقویت قاچاقچیان و خارج‌کنندگان سرمایه نباید عرضه شود و این ارز برای توسعه و مدیریت اقتصادی در جامعه باید مصرف شود. 10- باور کنیم که قاچاق کالا برای همه و برای همیشه بد است. اینکه تحریم هستیم و دامداران علوفه ندارند و می‌شنویم که لوازم خانگی لوکس یا کانتینر از مبادی اصلی بدون پرداخت حقوق بازرگانی وارد کشور می‌شود، یک شرمساری است. 11- باور کنیم که مردم به‌طور عموم باگرانی طاقت‌فرسا روبه‌رو هستند و محرومان همچنان در محرومیت بقا دارند، باور کنیم که احوال «ایران» خوب نیست و باید به احیای آن و نیز بازسازی تجهیزات مستهلک بپردازیم. 12- باور کنیم که همه باید صرفه‌جویی را در نهایت آن پیشه کنیم و هر‌چه ممکن است از مصرف بکاهیم و آنچه را مازاد است برای تأمین ارز صادر کنیم. 13- باور کنیم که همه مردمان کشورمان علاقه دارند ایرانی خوب و سرافراز داشته باشند. آنان را گروه گروه نکنیم و در سرنوشت خودشان شراکت دهیم و عوامل بی‌تفاوتی آدم‌ها را شناخته و اصلاح کنیم. 14- باور کنیم که جوانان شغل و کار و زندگی و آینده می‌خواهند. با جملات و کلمات مطنطن چندی می‌توان کارسازی کرد اما این جملات و کلمات به‌سرعت مستهلک می‌شوند و به بخار تبدیل می‌شوند. اگر اینها را و البته دیگر باورهایی که ذکر نشد را باور نداشته و به آنها عمل نکنیم، آنگاه باورهای دیگری جانشین آن می‌شود. 1- باور خواهیم کرد که راه فلاح و رستگاری و خوشبختی و پیشرفت چون مالزی، ژاپن، کره جنوبی و چین در همکاری و خدای ناکرده سازش با آمریکاست. 2- باور خواهیم کرد که نظام‌های دیگران که مورد عتاب ماست عملکردی بهتر دارند و به نظام خود بی‌اعتماد می‌شویم. 3- باور خواهیم کرد که آنچه در شعار انقلابی داده‌ایم، عملی نبوده و آن‌گاه دیگران و شعارهایشان را باور خواهیم کرد.
همین سه باور – که خدای نکند به ذهن بیاید- معنای نامناسبی را می‌دهد. طنابی فولادی و مستحکم را از دو طرف تحت کشش قرار دهید. ابتدا می‌تواند به‌جای خود بازگردد و اما با کشیدن بیشتر به نقطه تسلیم می‌رسد و مقاومت خود را از دست می‌دهد و سپس پاره می‌شود.
بیندیشیم که در کدام نقطه از کشش قرار داریم و ضرب‌المثل «ان‌شاءالله گربه است» را فراموش کنیم. اینک در آستان دولت جدید به باورهای خود بیندیشیم، دلایل عدم تطبیق عملکرد و باورهای خود را ترسیم کنیم و بیندیشیم که باور ما دچار ضعف بوده با عملکرد ما بر باور تطبیق نداشته است.
به این اطمینان برسیم که اگر باورهای ما عمیق باشد، توافق یا عدم توافق در وین نمی‌تواند آن را دگرگون کند، مشروط بر آنکه راه عقل، درستکاری، بازی‌نکردن با کلمات و احترام به مردم را انتخاب کنیم.