سیاست ورزی انگلیسی

همه می‌دانستند حتی اگر انگلستان از اتحادیه اروپایی خارج شود نیز کشورهای باقیمانده نمی‌توانند بدون رضایت لندن، قدم از قدم بردارند. این روزها ناو جنگی بریتانیا
در حوالی شبه جزیره کریمه به دنبال این ماموریت است تا به فرانسه و آلمان و باقی کشورهای اتحادیه‌ی اروپایی حالی کند نادیده انگاشتن لندن خطای بزرگی است
آفتاب یزد - رضا بردستانی: گاردین در گزارشی با عنوان: «انگلستان و آلمان بیانیه دفاعی و سیاست خارجی پس از برگزیت امضا کردند.» می‌نویسد: «انگلیس و آلمان بر سر یک بیانیه ۲۰ ماده‌ای مشترک پس از برکزیت با تاکید بر «اتحاد استراتژیک اروپا» به توافق رسیدند. » گاردین از این توافق ۲۰ ماده‌ای با عنوان «ابتکار» نام برده، در متن گزارش به دو موضوع، همزمان اشاره دارد؛ نخست سفر قریب الوقوع مرکل به انگلستان برای دیدار با نخست وزیر و ملکه و سپس رو به اتمام بودن دوران صدراعظمی خانم مرکل.
این توافق نامه که درست یک روز پیش از شکست تاریخی آلمان از انگلستان و حذف از مسابقات قهرمانی فوتبال اروپا توسط انگلیس منتشر شد، نشان‌دهنده تمایل شدید آلمان برای حفظ روابط نزدیک با انگلیس علی رغم ناامیدی از Brexiاست. دو طرف توافق کرده‌اند گفتگوی استراتژیک جدیدی را تشکیل دهند که شامل وزرای خارجه و مدیران سیاسی هر دو کشور باشد و سالی یکبار برای یک نشست دو جانبه مشخص دیدار کنند.


گاردین اضافه می‌کند؛ این احتمالاً اولین توافق نامه از دو توافقنامه دو جانبه‌ای است که انگلیس قصد دارد با بزرگترین شرکای اروپایی خود که شامل فرانسه و ایتالیا نیز می‌شود به تایید برساند.
اگرچه گاردین این بیانیه‌ی مشترک را این گونه معنا کرده است که: «انگلیس نمی‌خواهد خود را از شرکای اصلی اروپایی خود در زمینه دفاع و سیاست خارجی جدا کند.» اما سیدوحید کریمی، استاد روابط بین‌الملل در گفتگویی که با آفتاب یزد داشت، ماجرا را از زاویه‌ای دیگر می‌بیند.
این استاد روابط بین‌الملل و دیپلمات در گزارش - مصاحبه‌ای که با عنوان: «بریتانیا نمی‌خواهد سیطره‌اش بر اتحادیه‌ی اروپا تمام شده تلقی شود!» منتشر شد می‌گوید:
«به غائله اخیر[چالش اخیر مسکو ـ لندن] چند بعدی بنگرید؛ نخست این که توانست ملاقات مقامات مسکو، برلین و پاریس را منتفی کند که خود دستاورد بزرگی است از سوی دیگر از منظر اقتصادی همچنان آمریکایی‌ها امیدوارند به جای «نورداستریم۲» بتوانند به اروپا حتی به صورت ال. ان جی گاز صادر کنند، دستآورد سوم این که بریتانیا نمی‌خواهد جای خالی‌اش در اتحادیه‌ی اروپا منتهی به نادیده انگاشتن لندن و قدرت گرفتن فرانسه و آلمان شود و چهارم این که دو پیام همزمان به مسکو مخابره می‌شود: «ناخرسندی واشنگتن از پیمان چین و روسیه - حضور لندن در ابعاد امنیتی در هر نوع قراردادی.» »
گاردین در گزارش مورد اشاره دقیقا به همین موضوع اشاره می‌کند: «انگلستان حتی اگر قاطعانه از مذاکره در مورد یک جمع مشترک خارجی و دفاعی امتناع ورزیده باشد - برکسیت و خروج از اتحادیه‌ی اروپا -» بازهم مایل نیست خود را از مناسبات سیاست خارجی و دفاعی اتحادیه‌ی اروپایی حذف شده ببیند پس تلاش می‌کند ضمن احیاء بیش از پیش «ناتو» تمام تلاش خود را به این مسئله معطوف دارد که هر قرارداد و توافقنامه‌ای نخست از مسیر لندن عبور کند و سپس رد و نشانی از ناتو به عنوان یک اهرم نظامی - دفاعی در آن هویدا باشد.
گاردین توضح داده که: «آلمان به نوبه خود امیدوار است که این توافق بتواند یک عنصر اساسی در جهت ایجاد تقویت همکاری‌های دفاعی و سیاست خارجی در بلند مدت باشد. این توافق شامل یک تعهد است که شفافیت کامل را در مورد روابط خود با انگلیس و با اتحادیه اروپا حفظ خواهد کرد.» گاردین افزوده: «موضوع کلی سند این است که دو کشور با هم به عنوان مدافع اصلی سیستم چند جانبه مبتنی بر قوانین همکاری خواهند کرد.»
موضوعی که سیدوحیدکریمی همواره بر آن تاکید و اشاره دارد؛ دخالت مستقیم لندن در تصمیمات اتحادیه‌ی اروپا و ایالات متحده‌ی آمریکا است. این دیپلمات معتقد است: «سیاست‌های ایالات متحده‌ی آمریکا همواره تحت تاثیر تصمیمات لندن است.» به تعبیری ساده تر؛ در همین فقره‌ی قرارداد خط لوله گازی «نورد استریم ۲» اگرچه آلمان و واشنگتن برای ادامه‌ی مسیر به تفاهم نزدیک شده‌اند اما دیده شدن ناو جنگی انگلستان نزدیک شبه‌جزیره‌ی کریمه می‌گوید: «لندن از این تفاهم ناخرسند است!»
گاردین نیز به صورت تلویحی به این موضوع اشاره می‌کند: «از طرف واشنگتن نیز فشار آمده است که انگلستان از طریق بحث و گفتگو با بروکسل (ناتو) در مورد سیاست‌های تجاری یا دفاعی، به نیرویی برای ایجاد اختلال در داخل اتحادیه اروپا تبدیل نشود.» اما چالش به وجود آمده در حوالی شبه جزیره‌ی کریمه اگرچه با واکنش تند مسکو مواجه شد اما یک دیدار مهم و سه جانبه را منتفی کرد دیداری که قرار بود «پوتین»، «مکرون» و «مرکل» پیرامون این قرارداد و ادامه‌ی همکاری به بحث و گفتگو بپردازند؛ منتفی شدنی که کریمی معتقد است برای لندنی‌ها یک دستآورد بود:
«لندن توانست ملاقات مقامات مسکو، برلین و پاریس را منتفی کند که خود دستآورد بزرگی است.» این استاد روابط بین‌الملل تاکید می‌کند: «بوریس جانسون و جو بایدن به هر آن چه می‌خواستند دست یافتند یا به تعبیری درست تر، پوتین حالا بهتر متوجه شده است که توافق با فرانسه و آلمان بدون برآورده ساختن خواست‌های لندن - واشنگتن میسر نیست!»
گاردین به بخش‌هایی از این توافقنامه نیز پرداخته، می‌نویسد: «در مورد دفاع، در این اعلامیه آمده است: «ناتو سنگ بنای امنیت یورو - آتلانتیک است. این بستر دفاع جمعی ما باقی مانده است. ما اهمیتِ سهمی قویتر و توانمندتر اروپایی را در این امر درک می‌کنیم. ما به طور مشترک به همکاری ناتو و اتحادیه اروپا متعهد هستیم.»
در متن مصاحبه‌ی آفتاب یزد با سیدوحید کریمی با موضوع مناقشه‌ی اخیر لندن - مسکو به صراحت آمده است: «لندن در تلاش است «ناتو» را احیا و تقویت کند. »
کریمی با اشاره به «پیام آشکار لندن به روسیه، چین و دیگرِ کشور ها» می‌گوید: «هر گونه تفاهمی با هر کشور اروپایی نخست از مسیر لندن و سپس از مسیر ناتو باید بگذرد و این یعنی تسلط آنگلوساکسونی بر تمامی امورات اتحادیه‌ی اروپا؛ همانی که به معنای سیطره‌ی لندن بر کل قاره‌ی اروپا است.»
بخش دیگری از یادداشت گاردین به روابط برلین - مسکو توجه نشان می‌دهد اما بعد از آن که بیانیه‌ی ۲۰ ماده‌ای بین لندن و برلین منتشر شد. این رسانه‌ی انگلیسی می‌نویسد: «این بیانیه همچنین بیانگر حمایت آنگلا مرکل از بازگشایی باب گفتگوی قوی با رئیس جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین است، ایده‌ای که هفته گذشته توسط اتحادیه اروپا رد شد. این اعلامیه حاوی سخنان جدی هشدار‌دهنده درباره اهداف بدخیم روسیه است، اما می‌افزاید: «ما متعهد هستیم که گفتگوهای سازنده‌ای را با کانال‌های مناسب با روسیه انجام دهیم تا انتظارات خود را روشن کنیم و ایده‌های خود را برای راه حل‌های مشخص مورد بحث قرار دهیم.»
در مصاحبه - گزارش آفتاب یزد با سیدوحید کریمی، استاد روابط بین‌الملل به این موضوع اشاره شده بود که در نهایت قرار نیست خوشآیند و بدآیند لندنی‌ها به منتفی شدن «نورداستریم۲» منتهی شود اما؛ این سایه و این حضور سنگین بریتانیا باعث خواهد شد همچنان یک صندلی در اتحادیه‌ی اروپایی برای لندن خالی نگه داشته شود. این استاد دانشگاه می‌گوید: «این که گفته می‌شود چنین تنش‌هایی ممکن است به جنگ ختم شود حرف درستی نیست چون تنش‌هایی در این سطح نهایتاً به امتیاز‌گیری ختم خواهد شد و تخفیف گرفتن از روسیه برای خط لوله‌ی نورداستریم ۲.»
> پوتین: ناو بریتانیایی را غرق می‌کردیم هم جنگ جهانی سوم آغاز نمی‌شد
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه می‌گوید: «کشورش می‌توانست ناوشکن بریتانیایی را بدون اینکه منجر به آغاز جنگ جهانی سوم شود غرق کند.» روسیه اعلام کرد که یک ناوشکن بریتانیایی را که به شبه جزیره کریمه نزدیک شده بود با «شلیک هشدارآمیز» مجبور به ترک «آب‌های سرزمینی» خود کرده است. ولادیمیر پوتین در سخنان خود آمریکا را به نقش آفرینی در این «اقدام تحریک آمیز» از سوی بریتانیا متهم کرد. بریتانیا در واکنش به ادعای مسکو مبنی بر ورود ناوشکن این کشور به «آب‌های سرزمینی روسیه» تاکید کرده است که عبور ناوهایش از گذرگاه‌های آبی در نزدیکی شبه جزیره کریمه را «حق» خود می‌داند. روسیه تهدید کرده است که در صورت تکرار «اقدام تحریک آمیز» از سوی ناوهای بریتانیایی آن‌ها را هدف خواهد گرفت.
بسیاری از کشورهای جهان از جمله بریتانیا الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه را به رسمیت نمی‌شناسند. مسکو در سال ۲۰۱۴ این شبه جزیره را به خاک خود ملحق کرد. لندن گفته است که شبه جزیره کریمه را بخشی از خاک اوکراین می‌داند. بریتانیا همچنین روایت وزارت دفاع روسیه از حادثه هفته گذشته برای ناوشکن خود را رد کرده است. وزارت دفاع روسیه درباره این حادثه ادعا کرد که علاوه بر «شلیک هشدارآمیز» به سوی این ناوشکن، مسیرش را نیز بمباران کرد تا آن را وادار به تغییر جهت کند. ناوشکن بریتانیایی در حال حرکت از اوکراین به سوی گرجستان بود. » سیدوحید کریمی به دو مسئله اشاره می‌کند دو مسئله‌ای که «یورونیوز» و «گاردین» نیز آن را تایید می‌کنند:
«کریمی حضور روسیه در مدیترانه‌ی آلترناتیوی برای تنش‌های موجود در دریای سیاه می‌داند و می‌گوید: «روس‌ها اگرچه صبور هستند اما حاضر به پرداخت هزینه نیز نیستند پس تلاش می‌کنند گروکشی‌هایی برای درنیفتادن با رقبا در دیگر مناطق در اختیار داشته باشند.» این استاد روابط بین‌الملل معتقد است اروپا تا زمانی که مسئله‌ی شبه جزیره‌ی کریمه حل نشود می‌تواند بهانه از مسکو داشته باشد و همین مسئله عاملی است برای درگیر کردن دیپلماتیک کشورهای شرق اروپا و مسکو مسئله‌ای که روس‌ها را به شدت عصبانی می‌کند. »
> حقوق بشر موضوع نخ نما شده‌ای است برای تحت فشار قرار دادن روسیه!
در سلسله گزارش‌هایی که با موضوع دیدار «بایدن - پوتین» در آفتاب یزد منتشرکردیم، از کارشناسان در مورد مسائل حقوق بشری همچون «ناوالنی» پرسیده بودیم؛ جمیع کارشناسان معتقد بودند اروپا و آمریکا به اندازه‌ای در مسائل حقوق بشری در تنگنا و زیر سوال حتی از سوی افکار عمومی خود هستند که عملاً ورود به این مسئله با تمسخر روس‌ها روبرو خواهد شد.
بی‌بی سی در گزارشی از دیدار بایدن و پوتین با اشاره به این مسئله می‌نویسد: «آقای پوتین تایید کرد که آقای بایدن درباره موضوع حقوق بشر هم صحبت کرده اما درباره الکسی ناوالنی، منتقد کرملین که دستگیری و حبس او با انتقاد شدید رهبران غربی روبرو شده، گفت که آقای ناوالنی قانون را نادیده گرفته و می‌دانسته که در صورت بازگشت به روسیه دستگیر می‌شود.» پیشتر رسانه‌ها گزارش داده بودند؛ «جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، پیش از دیدار خود با ولادیمیر پوتین، همتای روس‌اش، به او هشدار داد اگر آلکسی ناوالنی، رهبر مخالف دولت روسیه، در زندان بمیرد تاثیری عمیق بر رابطه روسیه با جهان و جایگاه این کشور خواهد گذاشت.»
اشاره‌ی کارشناسان به بی‌اثر بودن بهانه‌های حقوق بشری، اشاره‌ی درستی است زیرا؛ وقتی از آقای پوتین در مورد زندانی شدن رهبران اپوزیسیون روسیه ازجمله الکسی ناوالنی و وضعیت حقوق بشر و قوانین کشور سوال شد، او مسئله حمله ۶ ژانویه به ساختمان کنگره آمریکا، خشونت پلیس و میزان جرایم سلاح گرم در شهرهای آمریکا را پیش کشید. پوتین از فرصت استفاده کرد تا از چالش‌های داخلی آمریکا در مسئله حقوق شهروندی انتقاد کند و در پاسخ گفت: «هنوز دهانت را باز نکرده‌ای که به ضرب گلوله کشته می‌شوی.»
او در ادامه گفت: «به خیابان‌های آمریکا نگاه کنید. مردم [توی خیابان] کشته می‌شوند. شاید یک گلوله ناغافل به گردنت بخورد.» او دستگیری آقای ناوالنی را با دستگیری مظنونان آشوب ۶ ژانویه در کنگره آمریکا مقایسه کرد پوتین گفت: «در مورد این مسئله که چه کسی چه کسی را می‌کشد یا چه کسانی را به زندان می‌اندازد، مردم با مطالبات سیاسی به کنگره آمریکا آمدند.»، «بیش از ۴۰۰ نفر به جرایم کیفری متهم شدند. با احکام زندان تا ۲۸، شاید حتی ۲۵ سال مواجه می‌شوند. تروریست‌های داخلی خطاب می‌شوند.» پوتین روی مسئله تبعیض نژادی در آمریکا و اعتراض‌های «جان سیاهان مهم است» در پی کشته شدن جورج فلوید دست گذاشت و گفت: «آمریکا همین چند وقت اخیر پس از اتفاق‌هایی که آوازه‌اش پیچید، اتفاق‌هایی بسیار جدی و خشن داشت، پس از کشته شدن یک آمریکایی آفریقایی‌تبار و راه افتادن کل جنبش موسوم به جان سیاهان مهم است.» وی همچنین گفت: «آنچه دیدیم اغتشاش، ویرانی، نقض قانون و غیره بود. با آمریکا همدردی می‌کنیم، اما نمی‌خواهیم چنین اتفاقی در سرزمین ما بیفتد و نهایت تلاش‌مان را می‌کنیم تا نگذاریم این اتفاق بیفتد.»
> چین و نقش آن در ادامه‌ی رابطه‌ی روسیه و اتحادیه‌ی اروپا
«ناخرسندی واشنگتن از پیمان چین و روسیه - حضور لندن در ابعاد امنیتی در هر نوع قراردادی.»
گاردین در ادامه‌ی گزارش خود با موضوع بیانیه‌ی ۲۰ ماده‌ای به موضوع چین نیز پرداخته می‌نویسد: «در مورد چین و هند و اقیانوس آرام، این سند تاثیر فزاینده چین را به رسمیت می‌شناسد، اما قول می‌دهد که چین را به تعهدات بین‌المللی خود، از جمله در مورد حقوق بشر، متعهد نگه دارد. زمینه‌های دیگر همکاری ذکر شده شامل ترکیه، اوکراین و آفریقا است.» گاردین خاطرنشان می‌کند:
«وزارت امور خارجه انگلستان همچنین در اعلامیه اعلام کرد که از درخواست آلمان برای عضویت دائمی در شورای امنیت پنج نفره سازمان ملل در حال حاضر پشتیبانی می‌کند. حمایت انگلیس از تقاضای طولانی مدت آلمان به سختی به انگلیس نیاز دارد که سرمایه دیپلماتیک زیادی را صرف کند، اما در برلین این مهم تلقی می‌شود.» در این رابطه چند موضوع در گزارش مصاحبه با سیدوحید کریمی مد نظر قرار گرفت:
= آیا چین تلاش خواهد کرد به نوعی به بالانس روابط اروپا و روسیه کمک کند؟
= آیا چین می‌تواند به عنوان یک شریک استراتژیک در موضوع چالش‌های اروپا و روسیه دخالت موثر داشته باشد؟
= آیا اروپا در ادامه‌ی مسیر به چین بیشتر می‌نگرد یا روسیه؟!
در آن گزارش، این کارشناس اروپا با اشاره به تغییر دیدگاه بایدن و روی آوردن به قدرت‌های بزرگتر برای مهار قدرت‌های منطقه‌ای می‌گوید: «لندن و کاخ سفید حتماً می‌دانند چین و روسیه با همپیمانان آزاررسانی که دارند قطعاً می‌توانند منافع اروپا و آمریکا در جای جای جهان را تحت الشعاع قرار دهند؛ خاورمیانه به وسیله ایران، عراق و سوریه و نیز با کشورهایی دیگر در شمال آفریقا و آسیای شرقی و جنوبی.»
کریمی به یک «بدهی بزرگ» اشاره می‌کند به «فروپاشی» شوروی سابق و نقش چین در آن؛ کریمی با اشاره به این موضوع که: «چین همچنان یک بدهی بزرگ به روس‌ها بابت فروپاشی دارد و پوتین و جانشینان پوتین این بدهی را حتما به نحوی از انحا تسویه خواهند کرد» تایید می‌کند: «دولت چین قطعاً خواهان ورود به منطقه‌ی تنش‌های سیاسیِ منتهی به درگیری نظامی نیست فلذا تا جایی که بتواند از این گونه مسائل دوری می‌کند.»
واقعیت نیز همین است؛ چینی‌ها اگرچه در امور نظامی، هسته ای، فضایی و سایبری در کنار قدرت فزاینده‌ی اقتصادی به یک مگاقدرتِ جهانی تبدیل شده‌اند اما بر اساسِ یک ضرب المثل رایج فارسی: «کسی که در ساختمان شیشه‌ای نشسته کسی را با سنگ تهدید نمی‌کند». ساختمان شیشه‌ای چین اقتصاد و نیازهای اقتصادی برای کشوری یک میلیارد و چند صد میلیونی است به همین جهت حاضر است تمامِ کره‌ی زمین را دور بزند تا به مقصدش برسد اما از چهارراه‌های حادثه‌خیز و منتهی به جنگ عبور نکند!
> موضع فرانسه را تقویت کنیم!؟
پس از مطالعه‌ی مطلب «گاردین» و مداقه در متن بیانیه‌ی ۲۰ ماده‌ای انگلستان و آلمان به یک مطلب قابل تامل‌تر برمی خوریم، یک یادداشت در رسانه‌ی فرانسوی:
«Ouest-France» این رسانه فرانسوی در مطلبی با عنوان: «تقابل با روسیه و همراهی با سیاست‌های نظامی - صنعتی آمریکا در راستای منافع فرانسه نیست» نوشت:
«آغاز گفتگو و همکاری‌های جدی با روسیه به هیچ وجه نباید به مثابه ضعف در مواضع و یا ساده لوحی تفسیر شود. امروزه همکاری و گفتگو هم میتوانند ابزاری برای اعمال فشار و اصلاح سیاست‌های برخی کشورها باشد.» در ادامه این مقاله آمده است: «باید تاکید کرد که نه فرانسه و نه اتحادیه اروپا خواهان درگیری مستقیم و یا حتی غیرمستقیم با روسیه نیستند، چراکه هیچ نوعی از درگیری بین روسیه و اتحادیه اروپا کمکی به بهبود وضع سیاسی - بین‌المللی منطقه اروپا نخواهد کرد. علاوه بر آن تقابل با روسیه و همراهی با سیاست‌های نظامی - سیاسی آمریکا (که هزاران کیلومتر دورتر از اروپا قرار دارد) به هیچ‌وجه
در راستای منافع فرانسه نیست.
سیدوحید کریمی بارها خاطرنشان کرده بود: «در سیاست‌های فرامنطقه ای، هر کشوری که به نوعی خواهان تقابل با سیاست‌های لندن - واشنگتن هست را باید تقویت کرد.» این استاد روابط بین‌الملل می‌گوید: «راه فشار بر آمریکا، ایجاد فشار بر لندن است و این فشار میسر نیست مگر با ایجاد روابط خاص با آلمان و فرانسه»
در مجموع باید گفت سیاست‌های انگلوساکسونی واشنگتن - لندن حتی اروپایی‌ها را نیز عصبانی کرده است. پیشتر نیز لندن نشینان با ایجاد بحران علیه روسیه، قدرت خود را نه به رخ مسکو که به رخ شرکای اروپایی خود کشیده بودند اما این بار به نظر می‌رسد، برلین و پاریس در صدد مقابله برخواهند آمد اما کنار رفتن مرکل از قدرت در آلمان و نزدیک‌شدن پایان حضور مکرون در فرانسه و احتمال شکست وی در انتخابات آتی، معادله را به نفع بریتانیایی‌ها تغییر خواهد داد. یادمان نرفته این جمله از سیدوحیدکریمی، استاد روابط بین‌الملل که: «بحث را فراتر از یک قرارداد و یک خط لوله ببینید چه بسا انگلیسی‌ها دارند تلاش می‌کنند زمینه را برای بازگشت شخص ترامپ در آمریکا و شخصیت‌هایی شبیه او در اروپا را فراهم کنند چون هر آشنا به روابط بین‌الملل می‌داند حضور تفکرات ترامپیسم در عرصه‌ی سیاست بین‌الملل تا چه اندازه به نفع بریتانیا است.»
انگلیسی‌ها و «بوریس جانسون» چندان از رئیس جمهور شدن «بایدن» و شکست ترامپ خرسند نیستند اما امیدوار باقی مانده‌اند با ظهور و به قدرت رسیدن «ترامپیسم» در اروپا و بازگشت ترامپ یا تفکر به کاخ سفید بهتر و بیشتر از همیشه بتوانند بر اریکه‌ی سیاست بین‌الملل تکیه بزنند.
> نکته‌ پایانی
«علی رضا ثمودی پیله رود» در مقاله‌ای با عنوان: «حوزه‌های اختلاف میان بریتانیا و روسیه» که در «فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز» منشر شده در بخش مقدمه می‌نویسد: «بریتانیا پس از جنگ جهانی دوم بر خلاف آلمان و فرانسه نتوانست نقشی محوری در همگرایی اروپایی ایفا کند. رابطه ویژه بریتانیا با ایالات متحده و اعتقاد آن به آتلانتیک‌گرایی سنتی نیز مانع شکل‌گیری و توسعه هویت اروپایی بریتانیا شد و در نهایت هم در خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا در ۲۳ ژوئن ۲۰۱۶ تاثیرگذار بود. اگرچه خروج بریتانیا موجب تقویت تعهدات این کنشگر به جامعه امنیتی آتلانتیک شده است، اما با این حال، دونالد ترامپ در مقایسه با روسای جمهور پیشین آمریکا، تمایل یا تعهد چندانی به این رابطه ویژه ندارد. از سوی دیگر، هر چند روسیه کشوری اروپایی محسوب می‌شود، اما در همگرایی اروپایی مشارکت ندارد. اگرچه در نگاه اول می‌توان گفت که بریتانیا پس از خروج از اتحادیه اروپا به دنبال آن است تا نقش جهانی خود را به عنوان یک کنشگر تاثیرگذار حفظ کند و این امر می‌تواند به بهبود روابط لندن - مسکو کمک کند، اما با توجه به اینکه آتلانتیک‌گرایی اولویت لندن در دوره پیش رو است، نمی‌توان امید چندانی بر گسترش روابط دو طرف داشت. این امکان نیز وجود دارد که با توجه به‌عدم حضور بریتانیا در ساختارهای تصمیم‌گیری اتحادیه اروپا، لندن تمایل به حفظ و حتی تشدید رویه‌های کنونی و تشدید مواضع ایدئولوژیک خود داشته باشد. هم اکنون روابط دیپلماتیک دوجانبه میان بریتانیا و روسیه از زمان پایان جنگ سرد به این سو در پایین‌ترین سطح ممکن خود قرار دارد. این سردی روابط نتیجه مجموعه‌ای از اختلاف‌ها و بحران‌ها از جمله قتل اتباع روس در بریتانیا به ویژه حمله سالیسبوری، جنگ میان روسیه و گرجستان در سال ۲۰۰۸، حمله‌های سایبری و تهدیدهای هیبریدی روسیه، منضم شدن کریمه به روسیه در سال ۲۰۱۴ و ستیزه در شرق اوکراین، مداخله روسیه در جنگ سوریه و تلاش‌های روسیه برای مداخله در انتخابات کشورهای اروپایی از جمله حوزهه‌ای اختلاف میان روسیه و بریتانیا است. عوامل مختلفی در سردی روابط میان مسکو و لندن اثرگذار بوده است و دو کشور در موضوع‌های مختلف با یکدیگر اختلاف نظر دارند.
> سیاست را از انگلیسی‌ها بیاموزیم
این روزها، افغانستان، نقطه‌ی ثقل تحولات منطقه‌ی غرب آسیا است؛ کمی آنطرف تر؛ عراق و سوریه. خروج نصفه و نیمه‌ی آمریکایی‌ها از افغانستان در کنارِ رفتار متناقض پاکستانی‌ها، افغانستان را به یک کانون بحران خطرناک تبدیل کرده است. به این موضوع حملات اخیر آمریکایی‌ها به مواضع حشدالشعبی در مرز عراق و سوریه را نیز اضافه کنید و در ادامه به یک خاورمیانه‌ای که محصول تصمیم متفقین است توجه نشان دهید. کسانی که کتاب ارزشمند: «صلحی که همه‌ی صلح‌ها را بر باد داد» اثر «دیوید فرامکین» را مطالعه کرده باشند حتما تایید خواهند کرد مگر ممکن است غائله‌ی افغانستان روی نقطه‌ی جوش باشد اما پای انگلستان در میان نباشد، مگر می‌شود پاکستان یکی به نعل و یکی به میخ بزند اما بریتانیا بی‌خبر باشد، مگر می‌شود هواپیماهای آمریکایی مواضع جبهه مقاومت آن هم درست در نقطه‌ی ضعف داعش و تنها مکان فرار این گروه تروریستی را بمباران کند اما لندن بی‌اطلاع باشد، مگر امکان دارد روسیه بدون رضایت لندن بتواند با دو کشور اروپایی فرانسه و آلمان وارد انعقاد قرارداد بشود و انگلستان جنجال به پا نکند؟ مگر می‌شود مرزهای شرقی ایران در خطر ناامنی باشد و بریتانیا در آن نقش نداشته باشد؟ امکان ندارد بین هند و چین اختلافاتی به وجود بیاید و لندن از آن مطلع نشده باشد و اگر می‌بینیم اسلام آباد نگران سرمایه‌گذاری‌های چین در این کشور است و نامش را فشار آمریکایی‌ها گذاشته چون نمی‌داند آمریکا بدون اجازه‌ی لندن و واشنگتن بدون اطلاع لندن آب نمی‌خورد پس سخن را کوتاه کنیم به این جمله که این بار نیز «کار، کار انگلیسی‌ها است» و توصیه کنیم که: «سیاست را از انگلیسی‌ها بیاموزیم!»