تضمین خواهی از طالبان در مذاکرات تهران

تصویری که طالبان در اذهان جامعه افغانی یا ایران و دیگر کشور‌ها از خود در دوره تسلط بر افغانستان نشان داده، موضوعی نگران‌کننده برای یک اعتماد پایدار نسبت به این گروه و آینده تحولات افغانستان است. با اینکه نشانه‌های زیادی در دست است که طالبان، متفاوت از گذشته است و تلاش کرده تصویر گذشته را از خود دور کند و شاید بتوان گفت در سال‌های اخیر و طی رفتار‌های دیپلماتیک، سیاسی و مذاکراتی نوعی بلوغ و عقلانیت را نشان داده، ولی نکات زیادی وجود دارد که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. برخی گزاره‌ها تأکید دارند که محیط زندان‌های پاکستان یا امریکایی یا مذاکرات پنهانی انگلیسی‌ها در کویته و دیگر نقاط با طالبان، موجب شده یک فضای جدید و پروژه جدید مشترک بین آن‌ها شکل گیرد و حاصل آن نیز در مذاکرات دوحه با امریکایی‌ها، تبدیل به سرآغاز یک پروسه در افغانستان شده است. این پدیده و گزاره، تمامی مؤلفه‌های نگرانی از آینده سیاسی افغانستان و طالبان را در خود حمل می‌کند. از حمایت‌های مالی عربستان و نقش استخباراتی اماراتی‌ها، تا گفتمان‌سازی انگلیسی و مدیریت میدانی و عملیاتی و اطلاعاتی ISI و تولید یک خروجی مشترک با امریکایی‌ها، همگی اسباب تأمل بیشتر در خصوص آینده افغانستان و رخداد‌های جدید هستند. اگرچه طالبان همه تلاش خود را بر تعهدات جدید و مواضع معقول در تحرکات جدید قرار داده و تا حدودی می‌تواند اعتمادساز باشد، ولی رویکرد اشغال نظامی افغانستان برای کنار زدن دولت اشرف غنی که به قول طالبان برچسبی امریکایی داشته و همزمان با خروج تدریجی امریکا، به اجرا در می‌آید، توجیه‌پذیر نیست و موج جدید از نگرانی در داخل و خارج افغانستان تولید می‌کند. این قابل قبول است که اغلب مردم افغانستان از کارنامه سیاه امریکا یا عملکرد دولت اشرف غنی ناراضی و متنفرند و به همین دلیل طالبان نیازی به لشکرکشی و بی‌ثباتی جدید نداشته تا محتوای توافق با امریکا را با جنگ محقق کند. از سوی دیگر تمامیت‌خواهی و مطالبه حاکمیت ایدئولوژی – حنفی، از یک سو به نگرانی‌های دیگر اقوام که از سهم قدرت حذف می‌شوند، می‌افزاید و هم دیگر طرفداران فقه متفاوت با طالبان را هراسان می‌کند. آنچه مردم افغانستان و لویه‌جرگه و نخبگان افغانستان تحت عنوان قانون اساسی این کشور تولید کرده‌اند، اگرچه ایده‌آل نیست، ولی همین دستاورد نیز با رفتار جنگی و تمامیت‌خواهی طالبان در خطر قرار گرفته و انگیزه گسترده برای تقابل با طالبان تولید می‌کند که حاصل آن به نفع اشغالگران امریکایی و غربی است و هزینه آن بر دوش مردم افغانستان و کشور‌های همسایه است. موضوعات زیادی وجود دارد که به جای آرامش و ثبات در داخل و خارج افغانستان، موجبات نگرانی و انگیزه‌ساز برای تقابل با طالبان است و نتیجه آن به اهداف اعلامی طالبان کمک نمی‌کند. بدیهی است که همسایگان افغانستان از اشغالگری غربی و امریکایی و دسیسه‌های پنهانی انگلیسی و آنگلوساکسونی که با ابزار‌های محلی به اجرا در‌می‌آید و از تروریست‌های رنگارنگ منتقل شده از عراق و سوریه و از ناامنی و بی‌ثباتی فراگیر در افغانستان یا در حاشیه مرز‌های خود نگران هستند و نمی‌توانند با سکوت و خوش‌بینی به تحولات جاری افغانستان نگاه کنند. آنچه باید از نشست تهران یا در مسکو و اسلام‌آباد با طالبان و طرف‌های افغانی شاهد باشیم، این است که همزیستی و پذیرش حقوق اجتماعی، فرهنگی و حکومتی و حاکمیتی و پرهیز از اقداماتی که تنش و درگیری و جنگ را ارمغان آورده و حاصلی جز دغدغه و هزینه‌های جدید برای همه دربر ندارد، سرلوحه توافقات باشد. افغانستان و مردم آن و منطقه و همسایگان تحمل احتمالی پروژه‌های تحمیلی و جنگ‌افروزی جدید و نگاه‌های حذفی و ماجراجویی سرویس‌های اطلاعاتی نقابدار و دست‌های پنهان و آشکار برخی کشور‌های عربی را که در دهه‌های گذشته ارمغانی جز تروریسم و ویرانی و کشتار و بسترسازی برای اشغالگران غربی در کارنامه ندارد، نمی‌پذیرند و انتظار اصلی از طالبان است تا مسیر اعتمادسازی را با همزیستی، تکمیل کنند.