پیام‌های نشست صلح تهران

عبدالمحمد طاهری
کاردار سابق ایران در افغانستان
اوضاع عمومی افغانستان لحظه به لحظه در حال بغرنج‌تر شدن است و با هر تحول جدیدی بر پیچیدگی‌های اتفاقات میدانی در این کشور افزوده می‌شود. مفهوم این وضعیت آن است که هر تعللی برای تغییر شرایط، ولو به اندازه چند روز کوتاه اوضاع را در درازمدت سخت‌تر خواهد کرد. در چنین شرایطی طبیعی است که سیاستگذاران و سیاستمداران کشورهای مختلف و خصوصاً منطقه به دلایل مختلفی در پی آن خواهند بود که اولاً زمان را از دست ندهند و ثانیاً به‌عنوان یک بازیگر فعال وارد این عرصه شوند. عمده‌ترین این دلایل خطرات منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای است که دامنگیر شدن تنازع در افغانستان را می‌تواند به همراه داشته باشد. جهان تازه از زیر بار سایه شوم پدیده‌ای به‌نام داعش رهایی یافته و قطعاً بسیاری از کشورها، خصوصاً در منطقه مایل نیستند چنان تجربه تلخ و مشابهی را در مجاورت خود داشته باشند.
هم اکنون بعد از ماجرای خروج امریکا از افغانستان، دولتمردان این کشور به شکل کاملاً واضحی برای رفع خلأ امنیتی خود به سمت روس‌ها متمایل شده‌اند. افغانستان هنوز در وضعیتی نیست که بتواند به تنهایی از پس تأمین امنیت خود بر بیاید و این موضوع خصوصاً با توجه به تحولات اخیر یک «تهدید» و در عین حال «فرصت» برای کشورهای منطقه است. ایران با توجه به مرز گسترده خود با افغانستان و همچنین نوع متفاوت روابط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که با این کشور دارد راهکاری جز ورود مستقیم به این منازعه در پیش روی خود نمی‌بیند. ایران باید در این مقطع به‌عنوان یکی از سرمداران میانجیگری و بازی سازی در افغانستان ظاهر شود و بتواند نبض بسیاری از جریانات و تحولات را در دست بگیرد. کمترین تأثیر تعمیق تنش‌ها در افغانستان برای ایران، مواجه شدن با یک سیل جدید و بزرگ از مهاجران افغان خواهد بود که هم برای کشور ما و هم برای افغانستان و هم برای روابط دوجانبه ما هزینه ساز خواهد شد. بنابراین لازم بود که ایران در این مقطع پیام اقتدار خود را به گوش طرفین این منازعه برساند.


به عبارتی طرفین منازعه باید چند نکته را در خصوص ایران متوجه شوند؛ اول اینکه بدانند توجه ایران کاملاً بر تحولات افغانستان متمرکز است و به طور دقیق آنها را رصد و پیگیری می‌کند و به‌عنوان یک بازیگر فعال در این عرصه ایفای نقش خواهد کرد. دوم اینکه بدانند بهترین راه خلاص شدن از این وضعیت توسل به ایران خواهد بود. مرزهای مشترک طولانی، نزدیکی‌های فرهنگی و اجتماعی، تبادلات تجاری و اقتصادی، آشنایی جامعه افغانستان با ایران، اشتراک زبانی و پارامترهایی از این دست عواملی هستند که می‌توانند به تقویت چنین تصوری در میان طرف‌های منازعه کمک کنند. نکته سوم اینکه آنها باید بدانند ایران چه برای محافظت از منافع خود و چه برای تغییر در تحولات و آرام کردن اوضاع از اقتدار کافی در حوزه سیاسی و میدانی برخوردار است و در آخر اینکه متوجه شوند عزم ایران برای رسیدن به یک ثبات پایدار در افغانستان یک عزم کاملاً جدی و طولانی مدت و همیشگی است. اینها پیام‌هایی است که طرف‌های درگیر می‌توانند در اجلاس تهران از سوی مقامات ایرانی دریافت کنند.
نشستی مانند آنچه که دیروز با ابتکار وزارت خارجه برگزار شد قطعاً می‌تواند به تعدیل شرایط کمک کند، اگر دو شرط مهم در آن لحاظ شود. اول اینکه آن‌طور که گفته شد طرفین درگیر در افغانستان ضمن اشراف به عامل اقتدار جمهوری اسلامی ایران متوجه شوند که باید این عامل را به‌عنوان یک پارامتر اثرگذار در تحولات در مجموعه اقدامات خود لحاظ کنند. دوم هم اینکه این نشست‌ها عامل درنگ بیشتر آنها شود. برای چنین کاری لازم است تا دستگاه دیپلماسی کشورمان مجموعه‌ای از برنامه‌های مدون را پیش‌بینی کرده باشد. چرا که هم اکنون دغدغه اول یعنی درک طالبان و دولت مرکزی افغانستان از اقتدار ایران رفع شده و هر دوی آنها به چنین عاملی اذعان دارند. مسأله این است آنها باید متوجه شوند که از این عامل چگونه در آینده در تأمین متوازن منافع افغانستان بهره‌گیری خواهد شد.
نکته اینجاست که خروج نظامی امریکا از افغانستان به معنای خداحافظی کامل آنها با این کشور نخواهد بود. حضور فرهنگی، اقتصادی و مهمتر از همه امنیتی امریکایی‌ها در افغانستان ادامه خواهد داشت. در کنار این نشانه‌هایی از خطر پیدایش ردپای موساد در افغانستان هم وجود دارد و مخلوط شدن اینها با مسأله ناامنی‌های اخیر توسط طالبان و افزایش تنازع داخلی افغانستان سطحی از بی‌ثباتی را پدید خواهد آورد که مستقیماً در عرصه‌هایی امنیت و منافع جمهوری اسلامی ایران را هدف خواهد گرفت؛ مسأله مواد مخدر، نا امنی‌های مرزی، مهاجران افغان، تشکیل گروه‌های افراطی و مسلح جدید، به هم زدن امنیت سرمایه‌گذاری در شرق کشور، به هم زدن رابطه ایران با کشورهای ثالث و مسائلی نظیر این می‌توانند از جمله آثار این وضعیت باشند.
با توجه به این مسائل ایران باید از همین الان به‌عنوان یک بازیگر کاملاً فعال خود را در این عرصه نشان دهد. مهم اینکه دوره انتقال قدرت در دولت ایران نباید ذره‌ای تمرکز از این موضوع مهم را تحت‌الشعاع قرار دهد. حتی پر بیراه نیست که در همین یک ماه باقیمانده از عمر دولت به لحاظ اهمیت موضوع نیازمند تقویت جدی میز افغانستان در وزارت خارجه هستیم و این کار باید به طور مستمر در دوره انتقال قدرت و شروع به کار دولت آتی انجام شود.