روزنامه آرمان ملی
1400/04/17
دولت آینده عملگراتر؛ - رئیسی در زمين احمدی نژادیها بازی نمیكند
عکس: آرمانملی / فاطمه فتاحی/آرمان ملی- حمید شجاعی: دولت حسن روحانی روزهای پایانی خود را میگذراند و رفته رفته همه دولت در تدارک انتقال آرام و مسالمتآمیز قدرت به سید ابراهیم رئیسی و دولت آینده هستند. به همین جهت نیز طی هفتهها و روزهای گذشته وزرا و برخی مقامات دیگر دولتی به تناوب با رئیس جمهور منتخب دیدار و گفت و گو کردند و گزارشی از وضعیت جاری حوزه تحت نظر خود ارائه کردند. این در حالی است که پس از مشخص شدن رئیس جمهور منتخب گمانه زنیها و لیستهای احتمالی بسیاری برای کابینه رئیس جمهور منتخب ارائه و منتشر شده است. با این حال آیتا... رئیسی بارها بر این نکته تاکید داشته که مستقل آمدهام، فقط وامدار مردم هستم و مبنای انتخابهایم شایسته سالاری و کارآمدی است. این گفتهها به اضافه تماسهایی که از سوی دفتر رئیس جمهور منتخب با برخی اصلاحطلبان و دبیران احزاب صورت گرفته عدهای را به این باور رسانده که دولت سیزدهم صرفا در اختیار اصولگرایان و مملو از پایداریها نخواهد بود و رئیسی برای اینکه بخواهد رضایت همه نگاهها و رویکردها در جامعه را همراه کند به سمت فراجناحی بودن حرکت خواهد کرد. البته گمانه زنی در مورد کابینه دولت سیزدهم از هم اکنون بسیار زود است و باید دید که رئیس جمهور منتخب با چه رویکردی دولت خود را خواهد چید. در این راستا برای بررسی دولت سیزدهم، کابینه و مسائل حول محور آن، پروژه حاکمیت یکدست و آینده رئیس جمهور مستقر «آرمان ملی» با فیاض زاهد استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفت و گو پرداخته است که میخوانید. برخی بر این باورند که تماسهایی که از سوی دفاتر روسای جمهور منتخب و قوه قضائیه جدید با برخی اصلاحطلبان و دبیران احزاب گرفته شده در راستای نوعی هم افزایی اصلاحطلبان با دولت آقای رئیسی و نوعی ایجاد انسجام در کشور است؛ این مساله را چگونه تبین میکنید؟ من فکر نمیکنم این یک تصمیم سیستمی و بر آمده از یک مطالعه میدانی و ملی بوده باشد. فکر میکنم در نتیجه فضای گفتوگوهای انتخاباتی، ظهور پدیدهای به نام کلاب هاوس و گفت وگوی چهرههای درون و برون کشور با یکدیگر و تمرین کردن نوعی از مدارا برای گفت و گو و احترام به باورها و سلایق یکدیگر و از طرفی حجم مشکلات داخلی و بینالمللی ضرورت نوعی همراهی حداقل به صورت شکلی را برای اینکه به تحولات جاری مشروعیت ببخشد سبب شده تا این اتفاق رخ دهد. البته من فکر میکنم بخشی هم به سلیقه آقایرئیسی باز میگردد که تلاش میکند واقعا از خودش یک چهره معتدل و فراجناحی نشان بدهد و خیلی هم علاقهمند نیست که صرفا در زمین جبهه پایداری بازی کند. آقای رئیسی اگر تعلقی هم از نظر سیاسی داشته باشد بیشتر میشود او را به جریان راست کلاسیک نزدیک دانست. هرچند واقعا پیوندهای تشکیلاتی در انتخابات با جریان پایداری لحاظ شده بود. لذا اگر بخواهیم منصفانه تحلیل کنیم، من فکر میکنم با استفاده از اسامی دوستانی که در جریان اصلاحطلبی که بین افکار عمومی یک خوشنامی دارند نوعی مشروع زایی میکنند که جامعه دچار ترس نشود. اما اینکه آیا این عمل منجر به ایجاد یک دولت آشتی ملی و دولت فراجناحی به معنای پیور و دقیق کلمه شود بیشتر به یک شوخی شبیه است و معتقد به چنین اتفاقی نیستم. با توجه به اینکه رئیس جمهور منتخب گفته وامدار هیچ جریان سیاسی نیست و فقط وامدار مردم است و بر اساس شایسته سالاری به انتخابات کابینه خواهد پرداخت؛ اساسا این رویکرد در عمل نیز بروز و ظهور خواهد داشت یا اینکه اصولگرایان و پایداریها به سمت غالب نمودن منویات خود بر آقای رئیسی پیش خواهند رفت؟ من فکر میکنم اگر دست خود آقای رئیسی باشد و به تنهایی بخواهد عمل کند من آقای رئیسی را صادق میدانم برای اینکه یک دولت فراجناحی تشکیل دهد از همه ظرفیتها و مثلا از برخی وزرا در کابینه موجود یا کابینههای گذشته استفاده کند. اما وقتی یک کمپین ریاست جمهوری شکل میگیرد و گروهها و آدمهای مختلفی اطراف شما قرار میگیرند بستری را برای شما فراهم میکند که شما خارج از آن بستر امکان تصمیمگیری ندارید. نکته دوم در ایران اینکه حتی حسن روحانی هم این را گفته بود یا افراد دیگر که ما یک شخصیت فراجناحی هستیم را من چندان جدی نمیانگارم. این بیشتر یک ژستی است برای اینکه طرف در پشت تصویری که میخواهد از خود ارائه کند تا مقبولیت بیشتری بیافریند. اساسا آقای رئیسی امکان و عِده و عُده آن را ندارد و آدمهایی که در این دولت جدید میآیند تا سطوح پایینی چه بسا تا 200 هزار نفر مدیر میخواهند. البته خیلیها هم که در سطوح پایینی هستند بلدند که رنگ عوض کنند. ولی آنهایی که به کابینه میآیند، یا استانداران، فرمانداران یا مدیران کل همه حزباللهی شده برای اینکه سهمی از کیک قدرت داشته باشند. لذا به نظر من آقای رئیسی نه امکان این امر را دارد و نه شدنی است و ما شاهدیم دولت یک دست به تعبیر خودشان حزباللهی و انقلابی خواهیم شد و این هم خوب است. چون بعد از یک تا دوسال معلوم میشود که چقدر از شعارهایی که دادهاند را توانستهاند محقق کنند. بسیاری معتقدند با وجود اینکه در حال حاضر همه قوا و نهادهای انتخابی و انتصابی در اختیار اصولگرایان قرار دارد شاید این حاکمیت یکدست باعث شود تا مشکلات کشور بدون وجود اختلافی میان قوا حل و فصل گردد؛ تحلیل شما از این مساله چگونه است؟ من فکر میکنم تفسیر حاکمیت یکدست یک نگرش سطحی و غیر اصیل است. بدین معنا که اساسا وقتی در مورد سیاست و قدرت صحبت میکنیم اولین مساله تنازعات ناشی از تقسیم قدرت است و از آنجایی که شما قدرت را با همه کیفیتش نمیِتوانید بین همه نیروهای وفادار توزیع کنید بین شما منازعه شکل میگیرد. ضمن اینکه اساسا وقتی یک جریانی را از صحنه سیاسی خارج میکنید و فکر میکنید خودتان و دوستانتان در صحنه هستید از دل آن تعارضات جدیدی شکل میگیرد. چرا راه دور برویم در این راستا تجربهای در دوره احمدی نژاد وجود دارد. همین الان اتفاقی که در قوه قضائیه افتاد صرفا به خواست و مشورت آقای رئیسی نبوده و این بعدا خود میتواند مسائلی را ایجاد کند. ضمن اینکه بر اساس تجارب تاریخ بشری قدرت عقیم است و برادر و خواهر و دوست و یکدستی نمیشناسد. این یک توهمی بیش نیست و همانطور که از اول انقلاب کمونیستها را کنار گذاشتیم، بعد نوبت مجاهدین، نهضت آزادی، چپهای خط امامی و در نهایت اصلاحطلبان شد به زودی در میان اصولگرایان نیز شاهد تعارضاتی خواهیم بود. بر اساس تحلیل دیالکتیکی همه اشیاء و پدیدهها به محض استقرار عناصر ضد خودشان را به صورت فلسفی بهوجود میآورند و در نتیجه این تعارض است که حرکات بشر را به جلو جهت دهی میکند. لذا همانطور که دولت آقای احمدینژاد نتوانست دولتی یکدست باشد دولت جناب رئیسی هم نمیتواند. اتفاقا این یک نقطه حسن است و برادران انقلابی از این بابت خیلی هم نباید نگران باشند. چون اگر آب هم با همه زلالی و پاکی یکجا بماند و راکد باشد گندیده خواهد شد. این تعارضات باعث پویایی و تلاش برای بهبود شرایط زیست نظام سیاسی موجود خواهد بود. برخی این نگــرانی را مطــرح میکنند که در دولت احمدینژاد برخی وزرای جوان و ناآشنا به امور وارد کار شدند و باعث بهوجود آمدن هزینههایی برای کشور شدند و احتمال این مساله در دولت پیش رو نیز وجود دارد؛ این مساله را چطور ارزیابی میکنید؟ تجربه دولت احمدینژاد و آن مسائلی که بر این کشور گذشت باعث میشود آنهایی که در پشت پرده صحنه گردان هستند و خود آقای رئیسی به هیچ عنوان دست به انتخابهای ریسکی نزند و آنهایی که در دوره احمدینژاد نیز وکیل و وزیر شده بودند خودشان رزومه و سابقهای دارند و لذا من از این بابت نگران نیستم. با توجه به اینکه به احتمال فراوان در دولت آقای رئیسی دستگاه سیاست خارجی به طور شکلی در حد وزیر و افراد حاضر تغییراتی خواهد داشت؛ فکر میکنید وزارت خارجه در این دولت به چه سمت و سویی پیش خواهد رفت؟ من فکر میکنم سیاست خارجی ایران شاید شعارهای تندتری بدهد ولی عملگراتر از دستگاه آقای ظریف عمل میکند. اصولگرایان یک خوبی که دارند این است که در معامله از همه گروههای سیاسی در ایران معاملهگرتر، پراگماتیستتر و عملگراتر هستند. آنها فقط شعارهای انقلابی میدهند اما رفتارهایشان کاملا عملگرایانه است. مثلا شما خاطرات آقای احمدینژاد را ببینید؛ آقای ظریف میگوید به محض اینکه احمدینژاد در سفر اول پای خود را به آمریکا گذاشت گفت من میخواهم سناتورها را ببینم. عطشی که آقای احمدینژاد برای ملاقات با روسای جمهور آمریکا داشت هیچ رئیسجمهور اصلاحطلبی نداشت. اینها در واقع شعارهای انقلابی میدهند اما در پشت صحنه برای اینکه موفقیت موثری بدست بیاورند و به نام خودشان ثبت کنند تن به هر کاری میدهند. اگر مقام معظم رهبری در دوره دوم آقای احمدینژاد نبود و جلوی او را نمیگرفت آقای احمدینژاد حتما با رئیس جمهور آمریکا ملاقات میکرد. هرچند که اتفاقا به نظر من اگر این ملاقات صورت میگرفت کار درستی بود. اما میخواهم بگویم که آنها در نماز جمعه یا مصاحبهها که این مساله را نمیگفتند بلکه فقط شعارهای رادیکال و پر هزینه میدادند. لذا من احتمال میدهم که آقای باقری کنی یا هر کسی که وزیر امور خارجه میشود، آقای عباس عراقچی را با توصیه مقام معظم رهبری حفظ کند. چون بدون این چهرههایی که زبان و ادبیات دیپلماتیک را میدانند، وزیر امور خارجه بعدی موفق نخواهند شد. یادتان باشد که این دولت اصولگرا میخواهدFATF را حل کند و بگوید من حل کردم، برجام را به نتیجه برسانند و از پولهای بلوکه شده استفاده کند. پای شرکتها را باز کند و سطح زندگی مردم را بهتر کند و بگوید من این کار را انجام دادم. اتفاقا ما هم خوشحال میشوم اگر این اتفاق بیفتد اما آنها آن وقت در بین اطرافیان و طرفدارانشان متوجه این تعارض ذاتی و ایدئولوژیک نخواهند بود که شما سالها علیه FATF و برجام و رابطه با قدرتهای بزرگ حرف زدید و آن حرفها با این اعمال چه تناسبی پیدا میکند. این خود بخشی از منازعه بزرگی است که ما در آینده در جریان اصولگرایی شاهد آن خواهیم بود. مسائلی که از نظر رفتاری و تئوری با هم در تعارض است و آنها را دچار ریزش و تنش خواهد کرد. تاکنون در خصوص آینده حسـن روحانی پس از دوره ریاست جمهوری صحبتهای گونــاگونی مطرح شده؛ از اظهارات مجلس یازدهمیها برای محاکمه رئیس جمهور گرفته تا صحبتهایی پیرامون حضور وی در نهادهایی مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ اساسا آینده روحانی را چگونه میبینید؟ به نظر من مجلس یازدهم فاقد آن اراده و توانایی برای روشن کردن وضعیت آقای روحانی پس از ریاست جمهوری است. من فکر میکنم که تصمیم در خصوص آقای روحانی در سطوح بالاتری گرفته میشود و به نظر میآید که با توجه به شتاب تحولات و لرزان بودن حوزه سیاست و امنیت در کشور با آقای روحانی برخورد خاصی صورت نخواهد گرفت و وی جذب سیستم خواهد شد. البته یکی از جاهایی که میتوان برای آقای روحانی در دوره پسا ریاست جمهوری در نظر گرفت حضور در مجمع تشخیص مصلحت نظام مثل سایر روسای جمهور است.
سایر اخبار این روزنامه
انتخاب بخت سیاه براي فرار از بختِ بد...
دولت آینده عملگراتر؛ - رئیسی در زمين احمدی نژادیها بازی نمیكند
كار یکهزار عضو شوراي شهر به زندان انجامید!
پیگیری جنایت شبانه علیه 1500 درخت
سرانجام ايران ميانجي گروههاي افغانستاني شد
حرفهاي ديرهنگام روحاني
مقنعهات را بیاور جلو کرونا را ول کن!
شايد برخي وزراي كارآمد كنوني باشند
مدیریت بحران با بحرانسازی!
سوالات «حکمرانی واکسن کرونا»
عمان باردیگر میانجیگری میکند
رئيسي راه برجام را نبندد
جامعه فيلترينگ را پس ميزند