روزنامه ایران ورزشی
1400/04/19
دار و دسته برادرها
یادداشت اندی گالاگر سال 1964 سال بزرگی برای فوتبال ایتالیا بود. اینتر هلنیو هررا در فینال جام باشگاههای اروپا رئال مادرید را شکست داد، رم بعد از بازی تکراری دراماتیک مقابل تورینو قهرمان جام حذفی ایتالیا شد، بولونیا هفتمین اسکودتوی خودش را برد و در دو قسمت کاملاً متفاوت این کشور، دو تا از بهترین بازیکنانی که تاریخ فوتبال این کشور به خودش دیده، متولد شدند. اول جان لوکا ویالی به دنیا آمد. در منطقه لومباردی در شمال ایتالیا متولد شد، لوکای جوان در خانوادهای ثروتمند و خانهای مشهور و 60 اتاقه رشد کرد. حدود پنج ماه بعد و 400 کیلومتر به سمت جنوب، روبرتو مانچینی در یک خانواده معتقد کاتولیک در شهر باستانی جزی به دنیا آمد. شرایط زندگی و رشد آنها زمین تا آسمان فرق داشت اما عشق به فوتبال خیلی زود در هر دو پدیدار شد. ویالی از 9 سالگی سفری 45 دقیقهای به تیم محلی آماتور آ اس پیتزیگتونه را شروع کرد. همان موقعها در جنوب، مانچینی اولین گامهایش در فوتبال را برداشت. او در شش سالگی فوتبال را آغاز کرد و در تیم محلی اورورا جزی درخشید. اگرچه ویالی کمی دیر شکوفا شد اما هیچکس درباره استعداد مانچینی شک نداشت. با وجود علاقه بعضی از غولهای ایتالیا، در 13 سالگی با بولونیا قرارداد بست. همزمان ویالی از تیم آماتور به کرمونزه رفت که آن موقع در سری C حضور داشت. ویالی نخستین بازیاش در این رده را در 16 سالگی انجام داد و کمی بعد نوبت مانچینی شد. 13 سپتامبر 1981، سه ماه مانده به تولد 17 سالگیاش، او نخستین بار در سری A بازی کرد. فصلی به یادماندنی بود و این بازیکن جوان در 30 بازی 9 گل زد تا به عنوان یکی از استعدادهای درخشان فوتبال ایتالیا معرفی شود. باشگاههای بزرگ به دنبالش افتادند و در نهایت به سمپدوریا رسید. پائولو مانتووانی مالک باانگیزه و ثروتمند این باشگاه ستارههای خارجی زیادی را جذب کرد. ترور فرانسیس و لیام برادی همان تابستانی آمدند که مانچینی آمد، گرایم سونس هم دو سال بعد اضافه شد. با وجود جذابیت ستارههای جدید، یکی از تازه واردهای کم سر و صدا بزرگترین اتفاق را در تاریخ سمپدوریا رقم زد. ویالی بعد از چهار سال درخشش در کرمونزه و رساندن این تیم به بالاترین سطح فوتبال ایتالیا، طرفداران زیادی از همه جا به دست آورد بخصوص بعد از آنکه این بازیکن 19 ساله بهترین گلزن تیمش در سال صعود به سری A شد. مانچینی و ویالی قبل از این رابطه خوبی در تیم زیر 21 سال ایتالیا با یکدیگر پیدا کرده بودند، مانچینی بارها از ویالی گفته بود و اینکه دوست دارد در سمپدوریا به او ملحق شود. تلاشهایش نتیجه داد. با وجود علاقه باشگاههای بزرگ، ویالی در سال 1984 انتخاب کرد به مانچینی و پروژه باانگیزه و هدفدار سمپدوریا بپیوندد. در اولین فصل همکاری مؤثر این دو، سمپدوریا لیگ را در رده چهارم به پایان رساند و برای نخستین بار در تاریخش قهرمان جام حذفی ایتالیا شد. این دو 20 ساله در بازی برگشت فینال برابر میلانی گل زدند که ستاره دفاعش فرانکو بارزی بزرگ بود. درخشش واقعی این دو اما با آمدن وویادین بوشکوف خوشفکر به عنوان مربی سمپدوریا در آغاز فصل 1987-1986 صورت گرفت. جدایی سونس و فرانسیس در پایان فصل قبل باعث شد مانچینی و ویالی تک ستارههای تیم شوند. این دو به «دوقلوهای گلزن» معروف شدند و سمپدوریا روندی باورنکردنی را در پیش گرفت. بعد از دو قهرمانی پیاپی در جام حذفی سالهای 1988 و 1989 در جام برندگان جام اروپا در سال 1990 قهرمان شدند. این پایان ماجرا نبود چون سال بعد سمپدوریا برای نخستین بار قهرمانی لیگ ایتالیا را در فصل 1991-1990 از آن خود کرد. مانچینی حالا دیگر تغییر نقش داده بود و رهبر بیگفتوگوی تیم درون زمین و تا حدی کمک مربی در بیرون زمین شده بود. ویالی هم مثل همیشه گل میزد و آقای گل شد؛ با توجه به سختیهایی که در جام جهانی 1990 ایتالیا داشت، این دستاورد بسیار بزرگی بود. آنها سمپدوریا را به بلندترین قله فوتبال ایتالیا رساندند و در این مسیر تمام افتخارات را به دست آوردند؛ قهرمانی در لیگ به معنای آن بود که سمپدوریا میتوانست در جام باشگاههای اروپا بازی کند. این تیم تا فینال ویمبلی پیش رفت و تنها مغلوب ضربه آزاد دقیقه 112 رونالد کومان شد. این آخرین بازی مانچینی و ویالی در کنار یکدیگر بود. دو ماه بعد از آن شکست تلخ، یوونتوس دسته چکش را در آورد و ویالی را خرید تا دوران دوقلوهای گلزن به پایان برسد. اگرچه مسیرهای متفاوتی را طی کردند اما همچنان به یکدیگر نزدیک ماندند. نزدیک به 30 سال بعد دوباره به هم رسیدند. مانچینی که حالا مربی تیم ملی ایتالیا شده بود، دوست قدیمیاش، ویالی را به پست باارزش سرپرست این تیم منصوب کرد. این انتصاب زمانی صورت گرفت که ویالی آشکارا با سرطان مبارزه میکرد و این تصمیم به او روحیه مضاعف داد. ویالی گفت: «کارکردن با روبرتو و دستیارانش فوقالعاده است. او گفته ما پیر شدهایم اما به نظر من اگر با هم کار کنیم، جوان میمانیم.» اوایل سال 2021، ویالی تأیید کرد بعد از 17 ماه مبارزه به طور کامل از سرطان بهبود یافته و هر دو برای حضور در یورو آماده شدند تا سفری که 40 سال قبل شروع شده بود، ادامه دهند. مانچینی درباره ویالی گفته: «ما رابطهای داریم که فراتر از دوستی است. او برای من مثل یک برادر است.» ویالی هم در تعریف از مانچو کم نگذاشته و گفته: «روبرتو از وقتی 14 سال داشتم، قهرمان من بوده.» مانچینی و ویالی در دهههای 80 و 90 نقش مهمی در شکل گیری فوتبال ایتالیا داشتند. حالا امیدوارند این رابطه خاص بتواند محرکی برای بازگرداندن ایتالیا به روزهای پرافتخار گذشته باشد. هر اتفاقی فرداشب در فینال یورو 2020 در ویمبلی رخ دهد، تأثیری در داستان دوستی و درک تله پاتیک این دو از یکدیگر ندارد، این چیزی است که حال همه ما را خوب میکند. منبع: گاردین
سایر اخبار این روزنامه
مسی علیه نیمار
دار و دسته برادرها
به وقت انتقام
فرشید اسماعیلی فصل بعد در لیگ ستارگان قطر!
گفتند برگرد چون ما یک ماه دیگر میرویم و نمیخواهیم خاطره بد از خود بگذاریم
به امید پدیدهها
جهانفکریان از حضور در المپیک محروم شد
فغانی: اواسط هفته به ایران میآیم
دوئلِ خطرناک در ماراکانا!
نیمار: دوستی من و مسی در خطر است
سیدمهدی رحمتی؛ تیمی شبیه آقای سرمربی!
توجیهات بیاعتبار استقلال و پرسپولیس
فرهاد و فراز یک ملاقات مهیج
صدای نگران هواداران: مبادا قایدی مثل میلیچ برود