گناه علم‌الهدی صداقت اوست

اخیراً موج هجمه‌های بی وقفه نسبت به اظهارات آیت‌الله علم‌الهدی درفضای رسانه‌ای تشدید شده است، اما آیا به راستی این همه تخریب وفضا‌سازی پایه ومایه‌ای هم دارد؟ هیچ شغلی ظالمانه و شنیع‌تر از این نیست که کسانی از راه بازی با آبروی یک فرد نان بخورند.
گناه علم‌الهدی تنها صداقت اوست و اینکه در بازتاب افکارش بدهکار خود نمی‌ماند، هیچ کدام از مهاجمان به شخصیت او تاکنون نتوانسته‌اند از سوابق وی ایراد بگیرند و او را متهم به اتهامات شایع در باب رجال کنند، او به راستی مبرا از هرگونه فساد و تزویر و مال و مقام‌اندوزی بوده است و از معدود کسانی است که تقوا و پرهیز از دنیا پرستی و دنیازدگی داشته است. کلام او نیز یادآور صراحت لهجه امثال مدرس‌ها و میرزای شیرازی‌ها است.
به خوبی به خاطر دارم که ۶۹ سال قبل دانش نوبخت مدیر روزنامه «سیاست ما» علیه نواب صفوی مقاله‌ای با تیتر «چرا دولت تکلیف فدائیان انگلستان را یکسره نمی‌کند» نوشت. من در این موقع در زندان بودم و می‌دیدم که حملات نشریات جبهه ملی به من و نواب صفوی شدت گرفته است. چرخ روزگار چنان مقدر کرد که در ۱۳۳۴ نواب صفوی را دستگیر و مظلومانه اعدام کردند و مردم دیدند که این مجاهد جوان بهره‌ای از مال دنیا نداشته و به بطلان افترا‌های رسانه‌های آن وقت پی بردند و بعد از ۷۰ سال اسم نواب صفوی همچنان با مباهات زنده است؛ چندان که رهبر انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای گفت اولین رشحات تفکر انقلابی براثر ظهور نواب صفوی در من حلول کرد.
و، اما امروز نیز عده‌ای از اظهارات امام جمعه مشهد علیه او سلاح می‌سازند، اما من اطمینان دارم که از او هیچ نمی‌دانند. من سید احمد را از وقتی کودک بود و به مدرسه می‌رفت می‌شناسم. او نسبت به هم نسل‌ها و بستگانش از بسیاری صاف‌تر و در طینت پاک و نیت خالص زبانزد بود، از او مهربانی و گذشت‌هایی نسبت به کسانی که حقش را نشناختند دیده ام.


قطعاً او راضی نیست که من بدین نهج پرده از حقایق مکتوم بردارم، اما سربسته یاد می‌کنم که یکی از اقربای او سال‌ها حق خویشاوندی نسبت به او را نشناخت و بی عدالتی‌های فراوان بر او روا داشت تا وضع روزگار وارونه شد و سید احمد جوانی برومند و توانگر شد و کسی که هیچ‌گاه به او انصافی نشان نداد افول کرد، اما سید احمد چشم بر تمام قصورات او بست و دستش را گرفت و به راستی مردانگی نشان داد و رسیدن به چنین درجه‌ای حقیقتاً اوج تعالی انسانی و اخلاقی و غایت دیانت است.
از وقتی طلبه‌ای جوان بود او را دیده ام و گواهی می‌دهم که آزارش هرگز به کسی نرسید. از او که در اواخر دهه ۳۰ نزد آیت‌الله میلانی و ادیب نیشابوری شاگردی می‌کرد تا وقتی که در اواسط دهه ۸۰ به امامت جمعه شهر مشهد رسید، هیچ گاه حاشیه‌ای ندیدم. وقتی که کار خطابت جمعه مشهد را عهده دار شد با رویکردی ارشادی و انتقادی نسبت به برخی جریان‌های سیاسی، نظرات خود را انعکاس داد و آن جناح‌ها نسبت به وی حساسیت پیدا کرده و در کلمات او دقیق شدند، و کسانی را گماشتند تا سخنرانی‌های او را ضبط و مکرر آن‌ها را مرور کنند تا نکاتی را که قابل سوء تفسیر و معکوس تعبیر شود و نقض غرض و موجب تحریک باشد استخراج کنند و اشاعه دهند، برخی را در فضای مجازی و رسانه‌ای داخل پخش کنند و مقداری را به رسانه‌های برون مرزی تسری دهند. آن‌ها در اجرای این سیاست شیطانی کار را به جایی رساندند که برخی مواقع آنچه را نگفته بود، در دهانش می‌گذاشتند، و افکار عمومی را علیه او بر می‌انگیختند و در این میان هیچ وقت نشد که کسی به دفاع از او برخیزد، یک بار هم ندیدم کسی از رجال سیاسی یا مذهبی و فعالان اجتماعی از مظلومیت او به شکوه درآید و به عکس فضا‌سازی گسترده چنان رعب‌آور بود که برخی محافظه کاری به خرج داده و با آنکه حقایق را می‌دانستند، پای به میدان دفاع از مظلوم نگذاشته اند؛ بنابراین وجدان شرعی مرا برآن داشت تا به عنوان اولین نفر در این باره دست به قلم شوم و بگویم که اگر کسی بدون آنکه سوابق سید احمد را بداند و فقط چهره او را از نزدیک دیده باشد می‌تواند معصومیت توأم با صبر و عقلانیت او را دریابد، هیچ گونه بی رحمی و خود پرستی که در بین بسیاری از رجال امروز شیوع دارد در او نیست. اما تقدیر ایجاب کرده که عده‌ای به جان او افتاده و با تحریف و خلط سخنانش به شیوه مردم آزاری به او حمله کنند. اما به راستی آیا کاری که با او می‌کنند با هرکس دیگر نمی‌توان کرد؟ اینکه سخنان یک نفر را پژوهش کنند و نکته‌ای را علیه نکته دیگر استفاده کنند یا اول و آخر یک حرف را ببرند و معنای حرفی را عوض کنند، آیاکاری دشوار است؟
حضرت حافظ فرمود:
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش/ هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
چرا آن‌ها که تمام توانشان را صرف سلاح‌سازی از سخنان سیداحمد می‌کنند همین وقت را صرف پیگرد اختلاس‌کاران و مفسدان و حق‌الناس‌خواران نمی‌کنند؟ آن‌ها جنگ روانی علیه علم‌الهدی به راه انداخته‌اند تا حاشیه امنی برای مافیا‌های زر و زور و تزویر بسازند وگرنه تخریب یک امام جمعه صداقت صفت و برخلاف بسیاری تظاهر گریز که حتی یک نفر تاکنون از او شاکی و عارض نبوده و هیچ پرونده‌سازی‌ای نتوانسته در حد ارزنی به او اتهامات ولو دروغین بزند، چه سودی دارد؟ و چه کسی از این بابت نفع می‌برد؟ گفتن همین مطلب برای رساندن مقصود بسنده است که اگر نسبت به عموم کسانی که اکنون منصب دارند سر سوزنی هجمه شود سیل شکایت و تعقیبات قضایی به راه می‌افتد، اما سیداحمد حتی یک بار از کسی شکایت نکرده و ازاین جهت او را در نظام جمهوری اسلامی به عنوان مظهر گذشت می‌توان لقب داد.
* دبیرکل جمعیت فداییان اسلام