روزنامه آفتاب یزد
1400/04/20
از دولت سنتی تا دولت مدرن: از دخالت تا نظارت
دکتر فرهاد تقوامنش- فرآیند تنظیم بازار در کشور در ادوار مختلف دستخوش تغییرات متعددی گردیده است. این تغییرات عمدتا با تغییر مدیران عالی وزارتخانهها صورت میگرفتن. یعنی گاهی اعتقاد بر این بود که باید در جزئیترین مسائل بازار دخالت کرد و گاهی هم به نفع واگذاری امور بازار به بازاریان استدلال میشد. این امر خود حکایت ازعدم وجود تفکر استراتژیک در سیستم مدیریتی داشت. یعنی اینکه مدیران عالی تنظیمگر بازار باید ابتدا مشخص میکردند که درنهایت بناست به کدام نقطه برسند و غایت سیاستهای تنظیمگری آنها کجاست؟ البته دخالت دولت در بازار و ورود به جزئیترین مسائل آسیب دیگری هم داشت و آن هم کاهش سرمایه اجتماعی بود. این در حالی است که اعتماد به بازاریان و اصناف میتوانست اعتماد این قشر به دولت را نیز افزایش دهد و فرآیند تنظیم بازار را در فضای همدلی به پیش برد.اشاره شد که دولت باید راهبرد خود را در فرآیند تنظیم بازار مشخص کند. باید بداند که پایان ماجرای تنظیمگری کجاست و کشتی تنظیمگری به کدام سمت در حرکت است. بنابراین با دو تفکر در اینجا روبرو خواهیم بود؛ تفکر اول این است که ورود دولت در اقتصاد و بازار اصل است و هر گونه واگذاری امور به بخش خصوصی استثنا. تفکر دوم اما عکس این رویه را میپسندد و به دنبال آن است. با مراجعه به قوانین و مقررات، خصوصا اصل ۴۴ قانون اساسی و قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، مشخص میشود که هدف از تنظیم بازار ابتدا بر تفکر اول استوار بود اما رفته رفته به سمت تفکر دوم یعنی واگذاری بازار به کنشگران بازاری حرکت کرد. همین رویکرد در اقتصادهای توسعه یافته نیز مورد پذیرش قرار گرفته است.
بر اساس رویکرد جدید به تنظیم بازار، دخالت دولت حداقلی است. یعنی ابتدا دولت نظاره میکند و با راهنماییها و ارشادات خود به فعالیتهای بخش خصوصی جهت میدهد. اما اگر اصطلاحا بازار با شکست مواجه شود، دولت ورود میکند و صرفا در حد اصلاح این شکستها نقش خود را به اجرا میگذارد. دقیقا در اینجا دولت به مثابه پدری عمل میکند که به فرزند خود اعتماد میکند تا از پس مشکلات خود برآید و در جریان پستی و بلندیهای زندگی به بلوغ فکری رسد؛ نه پدری که از ترس اشتباه فرزند، در تمام امور و تصمیم گیریهای او دخالت میکند و اجازه رشد و بالندگی را
از او میگیرد.
اما یک سوال کماکان باقی میماند. آیا بازار در حال حاضر به بلوغ کافی برای خودتنظیمی رسیده است؟ آنچه باید به آن توجه کرد این است که بازاریان یکی از سکان داران انقلاب علیه نظام ستمشاهی بودند. بلوغ فکری و تصمیمسازیهای مهم کنشگران بازاری در گذر این چهار دهه به اثبات رسیده است. حتی در شرایط کنونی و در رخداد شیوع ویروس کرونا، بازار با جان و مال خود در خدمت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ایستاد. پس چگونه نمیتوان به این فرزند رشید نظام اعتماد کرد؟ اعتمادی که پیوند پدر-فرزندی را عمیقتر و محکمتر خواهد ساخت. آنچه از دولتمردان مطالبه میشود و مقام معظم رهبری هم با دقت نظر در سیاستهای اقتصاد مقاومتی لحاظ کرده اند، تقویت سرمایههای اجتماعی است. در همین راستا، دولت باید تکالیفی را برعهده بازار قرار دهد و این فرصت را به بازار دهد تا خود را تنظیم کند. در ادبیات تنظیمگری جمله معروفی وجود دارد که میگوید در کشتی بازار، بازاریان پارو میزنند و دولت ناخداست. پس اگر دولت از نقش اصلی خود دور شود و به پاروزنی مشغول شود، شاید کشتی بازار با سرعت بیشتری حرکت کند، اما بیناخدا، مقصد ناکجا است.
سایر اخبار این روزنامه