ژوبین صفاری هشداری برای یک شکاف خطرناک

شکاف طبقاتی به روایت آمار و به روایت مشاهدات عینی در وضعیت اسفناکی قرار دارد. واقعیت آن است که طبقه متوسط هر روز نحیف تر می‌شود که تشریح این مسئله البته نه تازگی دارد و نه دردی را دوا خواهد کرد. اما به قطع هشدار درباره تبعات آن، شاید بتواند حساسیت تصمیم سازان را نسبت به اقدامات فوری بیشتر کند.
در نوشته های قبلی اشاره شد که برای حل بحران ها ابتدا باید وجود بحران را انکار نکرد و آن را به عنوان یک واقعیت و نه سیاه نمایی رسانه‌ای پذیرفت و چه بهتر که این واقعیت‌ها نه از زبان رسانه‌های غیر رسمی و منابع خبری غیر مطمئن که از طریق رسانه های رسمی بیان شود.
ادامه روند موجود که همان نبود فرصت برای رسیدن به امکانات موجود به صورت مساوی است می‌تواند فاصله مردم را به لحاظ اجتماعی زیادتر کند که شاهد دو طبقه مرفه و فقیری شویم که از قضا طبقه فقیر به لحاظ روانی بسیار نسبت به طبقه بالای خود خشمگین بوده و اگر حاکمیت نتواند حق او را بگیرد شاید که دست به دامن خشونت خود جوش بزند.
از سوی دیگر هرچند اصلاح روند معیوب اقتصادی زمان بر است اما تردیدی نیست که وضعیت بحرانی جامعه نیازمند اقدامات کوتاه مدتی برای ادامه وضع موجود و از سوی دیگر پیگیری اصلاح ساختاری در بلند مدت است. نکته اما در این است که این راه حل‌های کلی سال‌هاست دردی را دوا نکرده است بنابراین نکته نخست درس گرفتن از گذشته است. گذشته‌ای که به ما می‌گوید پرداخت یارانه نقدی به همه مردم و اختصاص یارانه‌هایی مانند ارز ارزان و... راه حل های کارآمدی نبوده‌اند. در وهله نخست برای تغییر، نیاز است تا اعتماد عمومی بازسازی شود. موضوعی که البته نه فقط مربوط به قوه مجریه که همه تصمیم سازان در کشور باید همسوی با هم شفافیت را به معنای واقعی و نه شعاری در دستور کار قرار دهند. در واقع خشم ناشی از احساس بی پناهی و بی توجهی از سوی تصمیم سازان باید تبدیل به احساس امنیت حمایتی از سوی دولت و سایر تصمیم سازان شود.


از سوی دیگر به نظر می‌رسد نیاز است تا اقتصاد به عنوان اولویت نخست در همه برنامه ریزی ها قرار گیرد تا از این منظر بتوان منقاشات بین‌المللی و تنش‌های سیاسی داخلی را نیز حل و فصل کرد. واقعیت این است که تحریم‌ها اثر فراوانی در پدید آمدن این وضعیت دارند اما در صورت برداشته شدن آن هم با توجه به ساختارهای معیوب فعلی نمی توان انتظار رخداد معجزه آسایی داشت. با این همه اما ایجاد اشتغال و تولید ثروت در سایه ثبات اقتصادی و سیاسی به وجود می‌آید. شاید لازم باشد برای ایجاد این ثبات دولت سیزدهم مقتدرانه دست به تغییرهای فوری و البته غیر پوپولیستی بزند. تغییراتی که مبتنی بر نظرات کارشناسی بوده و همه تصمیم سازان ناگزیر از همراهی با آن باشند.
باید پذیرفت که واقعیت اجتماعی ایران و خشم ناشی از وضعیت اقتصادی نه با مقابله که با همراهی و درک درست تصمیم سازان کنترل و به سمت رضایتمندی خواهد رفت. در این بین نقش رسانه‌ها و تسامح با آن‌ها نیز می تواند برای اصلاح امور تعیین کننده باشد. درنهایت اینکه پر شدن شکاف طبقاتی بهتر است با سلسله اقدامات موثر تصمیم گیران صورت گیرد تا اینکه خشم طبقات فرودست بخواهد بدون هرگونه پشتوانه سیاسی و تنها به واسطه رسیدن به نقطه جوش بی نانی، آن را پر کند.
سایر اخبار این روزنامه