روزنامه شرق
1400/04/21
پیامدهای انحصارگرایی در ابعاد مختلف
پیامدهای انحصارگرایی در ابعاد مختلف مهدی قدیمی* معمولا تقسیمبندیهای مختلفی از جامعه انسانی بر حسب معیارهای متفاوت انجام میپذیرد. یکی از این تقسیمبندیهای اجتماعی، تقسیم جامعه به دو نوع جامعه رقابتی در برابر جامعه انحصارگراست. در جامعه رقابتی معمولا در ابعاد مختلف رقابت وجود دارد و شایستگان و نخبگان در ابعاد مختلف با یکدیگر رقابت کرده و در اداره جامعه مشارکت میکنند. البته این رقابت در چارچوب قوانین مستحکم و نظارت قوی و سیستماتیک حاکمیت سیاسی انجام میشود؛ اما در جامعه مبتنی بر انحصارگرایی، رقابت وجود نداشته و جامعه در ابعاد مختلف در انحصار گروه خاصی قرار گرفته و دیگران حق ورود به این حیطه را ندارند. طبیعتا جامعه رقابتی پویا و دینامیک بوده و همواره در حال رشد و توسعه است، اما بالعکس آن جامعه انحصارگرا در ابعاد مختلف، جامعهای ایستا و غیردینامیک است و پویایی لازم را ندارد. ما در این نوشته سعی میکنیم این طبقهبندی را در سه حیطه سیاست، فرهنگ و رسانه و اقتصاد در جامعه خودمان مورد مقایسه و بررسی قرار داده و یک نتیجهگیری کلی ارائه کنیم. در حیطه سیاست، یک انحصار جدی وجود دارد و تنها افراد خاص با ویژگیهای مشخص امکان کار سیاسی دارند و با یک خطکشی آشکار، کثیری افراد علاقهمند به فعالیت در دنیای سیاست و در قالب احزاب قانونی، از این حق طبیعی بهرهمند نیستند. حاصل چنین عملکردی محدودشدن دنیای سیاست به یکسری افراد و مدیران خاص میشود . در انتخابات و تشکیل دوایر مختلف، چندده نفر بهصورت محدود حق شرکت دارند و دیگران صلاحیت چنین کاری را ندارند. این امر باعث میشود همواره از مدیران تکراری استفاده شود که از درون یک رقابت سالم و قانونی برنیامدهاند، بلکه از طریق وابستگی و داشتن چند ویژگی خاص فکری صاحب این منصب مدیریتی میشوند. نتیجه آن غیرپویا و غیردینامیکبودن دنیای سیاست در ایران میشود و گردش نخبگان بهدرستی انجام نمیشود. کسانی که پستهای مهم دولتی را در اختیار میگیرند، در حد این منصب نبوده و توانایی لازم را برای آن منصب ندارند. گاهی چنان عرصه تنگ میشود که یک نفر در دولتهای مختلف در سمتهای مختلف وزارتی مشغول میشود که این وزارتخانههای مختلف هیچ نوع سنخیتی با یکدیگر ندارند. محصول این فرایند انحصارگرایانه این است که یک فرد چندینبار در انتخابات ریاستجمهوری شرکت میکند و با هیچ اقبالی هم از سوی مردم مواجه نمیشود. این انحصارگرایی در درازمدت بیش از همه به مقبولیت سیستم سیاسی لطمه میزند. عدهای همواره سمتهای مختلف دارند و میلیونها نفر هم بیتفاوت و بدون هیچگونه احساس مسئولیتی تنها نظارهگر عملکرد مدیران دولتی هستند. در چنین حالتی جامعه دچار بحران مشارکت میشود و در درازمدت پویایی خود را از دست داده و دچار رخوت، سستی و فساد میشود. بحث انحصارگرایی در حیطه فرهنگ و رسانه هم چنین وضعیتی دارد. تلویزیون در انحصار است و افراد حقیقی و حتی حقوقی نمیتوانند صاحب رسانه بهصورت رادیو و تلویزیون باشند. صداوسیما با حداقل 50 شبکه تلویزیونی و به همین تعداد شبکه رادیویی در داخل و خارج از کشور فعال است، اما حاصل کار چندان پویایی نداشته و با وجود بودجه چند هزار میلیارد تومانی، راندمان کار چندان بالا نبوده است. تحقیقات میدانی نشان میدهند که برای بخش مهمی از جامعه، صداوسیما مرجع اولیه خبرگیری و قابل اعتماد مردم ایران نیست. استفاده گسترده از تلویزیونهای ماهوارهای خارجی نشاندهنده عدم موفقیت انحصارگرایی در بخش رسانه است. بسیاری از خانوادهها اصولا از رادیو و تلویزیون ایران استفاده نمیکنند، زیرا برنامههایی که تولید میشود، از درون رقابت بیرون نیامده و محصول نگرش مسئولان به تولیدات رسانه بر حسب مصلحت است تا نیاز مخاطب؛ در نتیجه برنامههایی که ساخته میشود کیفیت پایینی دارند. آحاد مردم باید بهاجبار از این برنامهها استفاده کنند، زیرا گزینه دیگری وجود ندارد. این در حالی است که در کشورهایی مانند ترکیه، افغانستان، قطر، امارات و... شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونی وجود دارند و ما در این حیطه نیز دچار عقبافتادگی مفرط هستیم. هر روز بیشتر از دیروز اقبال مردم به رسانههای خارجی و فضای مجازی بیشتر میشود. مسئله انحصارگرایی در حیطه اقتصاد اهمیت بیشتری دارد. جامعهای که اقتصاد آن رقابتی نباشد، عدهای از طریق انحصار در تولید، تجارت، واردات و صادرات، درآمدهای هنگفتی به دست میآورند و این امر باعث رانت، اختلاس و فساد سیستماتیک میشود. اصولا اگر اقتصاد در یک جامعه رقابتی نباشد، توسعهای رخ نخواهد داد و نگرش توسعهای شکل نمیگیرد؛ برای مثال انحصارگرایی در تولید اتومبیل، ایستایی خاصی به تولید اتومبیل داده است.اتومبیل وطنی فقط یک اتومبیل نیست، بلکه محصول و البته نماد تفکر انحصارگرا و عدم پذیرش رقابت است. رقابت اگر نباشد، اتومبیل وطنی را همواره میتوان با همین کیفیت تولید کرد و فروخت، زیرا سازنده چنین اتومبیلی هیچگاه در چند دهه گذشته ضرورتی برای رقابت احساس نکرده است. اتومبیل وطنی در یک بازار غیررقابتی، سالهای سال به همان شکل اولیه باقی مانده است؛ بنابراین اتومبیلی که امروزه ایرانیان بعد از چند دهه سوار میشوند، بیشتر نوعی استیصال در صنعت و توسعه است. اتومبیل وطنی هنوز بعد از چند دهه تولید، نیازمند یارانه است. تداوم اقتصاد اتومبیل وطنی، به دوام یارانه سوخت بستگی دارد.
نهادهای برآمده از انحصارگرایی، مانند اتومبیل وطنی؛ کمکیفیت، غیررضایتبخش، در طول زمان ثابت، کمتغییر و کهنه هستند و بوی پوسیدگی میدهند و بهتدریج با روح زمانه در تضاد قرار میگیرند. درست همانطورکه طراحی و ظاهر اتومبیلهای امروزی ناسازگار با جهان حاضر و وصله ناجور است. ممکن است عده کثیری برای آن سرودست هم بشکنند، اما حاصل رضایت و کیفیت نیست؛ گویی چارهای نیست. آنها که چاره دارند اتومبیل وطنی سوار نمیشوند. آنچه توسعه ایران ما را تهدید میکند، انحصارهای مختلف است که از سیاست تا فرهنگ و رسانه، اقتصاد و صنعت را از آن خود کرده است. همانگونه که نمیتوان اتومبیل وطنی را ابزار و بازوی قدرت ملی، رضایت عمومی و توسعه صنعتی قرار داد و به معنای واقعی افتخارآمیز نیست؛ سایر محصولات ناشی از انحصار نیز چنین سرنوشتی دارند. آنچه بیش از هر چیزی ضرورت دارد، گشودن همه بندهای انحصار است. هر نوع انحصاری به جامعه؛ ایستایی، عدم پویایی و عدم توسعه را تحمیل میکند. اتومبیل وطنی نمادی از تفکر و نگرش به جهان است. فراتررفتن از اتومبیل وطنی، مستلزم تغییر نگرش به انحصار و گامبرداشتن بهسوی دنیایی فراتر از انحصار چندگانه است (چکیدهای از سخنرانی دکتر محمد فاضلی). البته باید گفت انحصارگرایی تنها یک بخش از معضلات بزرگ اقتصادی ایران است که از دهه 40 شمسی با آغاز تزریق پول نفت به اقتصاد ایران آغاز شده است. یک ساختار اقتصادی وابسته به نفت به وجود آمده و هیچگونه پارادایم اقتصادی جهت شکلدادن یک اقتصاد پویا وجود ندارد. متأسفانه بعد از انقلاب هم این فرایند ادامه یافته و اقتصاد کشور بهصورت روزمره اداره شده است. امروزه جامعه ایران صاحب یک ساختار اقتصادی مصرفکننده و وابسته به پول نفت شده که اصلاح آن کار بسیار دشواری است.
مشکل بزرگتر این است که در این پنج دهه، ساختار اقتصادی بیمارگونه باعث بهوجودآمدن 450 شهر و کشوری صرفا مصرفکننده شده است؛ این در حالی است که پول نفت هم بهتدریج در حال تمامشدن است و به عبارت دیگر میتوان گفت این پول تمام شده است. در صورت برداشتهشدن همه تحریمها و تزریق پول حاصل از فروش نفت به جامعه، حرکت چندان زیادی به این اقتصاد بیمارگونه نخواهد داد و گویا این پول، نسبت به نیازهای جامعه خیلی ناچیز شده است. تمامی دولتهای بعد از انقلاب هم نقش یکسانی در شکلگیری این اقتصاد بیمارگونه و مصرفی داشتهاند و تفاوت چندانی بهلحاظ داشتن پارادایم اقتصادی
با یکدیگر نداشتهاند.
اینکه تمامی مشکلات اقتصادی را به عملکرد دولت فعلی نسبت دهیم؛ سادهانگاری و پاککردن صورت مسئله است و مشکلی را حل نمیکند. مشکلات اقتصادی کشور چنان عمده شده است که در مناظرات تلویزیونی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری اخیر، هیچکدام از نامزدهای ریاستجمهوری، مطلقا سخنی درباره فرهنگ، اجتماع، ارزشهای اسلامی و حجاب به میان نیاوردهاند. در واقع بهحدی بحرانهای اولیه اقتصادی بزرگ شدهاند که اصولا مسائل فرهنگی در آن گم شده است.
همه نامزدهای ریاستجمهوری از تشکیل دولت فراطبقاتی که همه طبقات اجتماعی را پوشش دهد صحبت میکردند، درحالیکه در طول تاریخ دولتها همواره ماهیت طبقاتی داشتهاند که این امر نشان از پایینبودن تمرکز نظری نامزدها داشت. به نظر میرسد پول نفت برای همیشه تسلطش را در تعیینکنندگی اقتصاد ایران از دست داده است و نظام اجتماعی ایران وارد مرحله جدیدی از تحولات خود شده است که مرحله پیچیده و بغرنجی است. گذر از اقتصاد متکی به نفت به اقتصاد بدون نفت که نیازمند استفاده از تجارب عملی و نظری صاحبنظران است.
به عبارت دیگر، بعد از این استفاده از روشهای عامیانه و پوپولیستی برای اداره جامعه، جوابگوی مطالبات اقشار و طبقات مختلف جامعه نخواهد بود. بههمیندلیل کار دولت جدید بسیار سختتر از دولتهای قبلی خواهد بود.
* عضو هیئتعلمی بازنشسته دانشگاه
سایر اخبار این روزنامه
مجلس علیه مجلس
احیای برجام در سهم ۲ دولت!
مروری بر رویکرد روحانی نسبت به رؤسای نهادها
قدردانی مقام معظم رهبری از پیام جمعی از فلسطینیاًن
سرداران درلیست ۴۱نفره شهرداری تهران
جنجال خودروهای لوکس توقیفی
فشار به رئیسی برای تشکیل کابینه انقلابی
توافق در وین، معطل تصمیم در تهران
ورود مجلس به ماجرای طالبان
خوشآمدی قلدرخان فوتبال ایران!
خشکسالی و قطعی برق
کرونا و پاندمی «اختلال پسسانحهای» مرکب
پیامدهای انحصارگرایی در ابعاد مختلف
بیایید دور آب حصار بکشیم