روزنامه آرمان ملی
1400/04/23
مانیفست بختیاریهای مشروطهخواه
عباس موسایی فعال سیاسی اصلاحطلب حـاجی علیقلــی خان ســردار اسعـد، فاتح ملی و از رجال فرهیخته و مشروطهخواه بختیاری است که فرهیختگی، درایت، کیاست، ملیاندیشی، واقعبینی و در یک کلام راهبرد او برای پیروزی نهضت مشروطیت ایران در زیر غبارهایی از سیاستزدگی، کجخوانی تاریخ و کژتابی اهل ایدئولوژی، مکتوم مانده است. ایشان که در زمان بمباران مجلس شورای ملی و مخالفت با اساس مشروطیت توسط شاه و شیخ و شاپشال در فرنگ به سر میبرد، در گفتوگو با مشروطهخواهان مهاجر و مشورت با علمای عالیرتبه شیعه (آخوند خراسانی و دیگر مراجع نجف)، مصمم شد جبهه مشروطهخواهی در ایران را وسعت بخشد و تا شکست استبداد صغیر و بازگشایی مجلس ملی مبارزه را ادامه دهد. او برای ساماندهی قشون مشروطهخواه طی تلگرافهایی از فرنگ، ایل بختیاری را به اتحاد در مسیر دفاع از مشروطیت فراخواند، خود از مسیر هند عازم ایران شد و هنگام عزیمت، در گفتوگو با روزنامههای هندوستان، تصمیم خود را در اعاده مشروطیت و حقوق مغصوبه ملت و تاسیس مجدد مجلس شورای ملی اعلام کرد. اهالی استبداد برای تحتالشعاع قرار دادن و تضعیف حرکت سردار اسعد و بختیاریها در دفاع از مشروطیت، با مشکوک جلوه دادن این تصمیم، سعی در تخریب شخصیت رهبران مشروطهخواه بختیاری، بالاخص سردار اسعد کردند و نویسندگان جراید در بلاد مختلف، بالاخص اصفهان را در این مسیر تهدید و تطمیع کردند تا از اتحاد مردم اصفهان و بختیاریها برای مبارزه با استبداد محمدعلیشاهی جلوگیری کنند. سردار اسعد پس از اطلاع از سمپراکنیهای اهالی استبداد، برای مدیریت اوضاع طی نامهای به نشریه «کشکول»، اهداف خود برای ورود به عرصه دفاع از مشروطیت را رونمایی کرد. این نامه را میتوان «مانیفست بختیاریهای مشروطهخواه» نامید. ایشان در این مرقومه، متواضعانه و بیمنت، حرکت در دفاع از مشروطیت و تحصیل آزادی و امنیت را وظیفه انسانی و ملی خود و ایل بختیاری میداند. سردار اسعد پس از تشریح انگیزه انسانی خود و همراهان، ضمن تعجب از شرعی جلوه دادن استبداد، معطوف به آموزههای دینی و شرعی، به فتاوای علمای شیعه و روسای روحانی ملت (مراجع ثلاث شیعه در نجف)، ارجاع میدهندو اتهام غصب سلطنت و غارت اموال ملت و ازدیاد ثروت توسط خود و دیگر مجاهدان بختیاری را طراحی اهالی استبداد میدانند، اعاده حقوق مغصوبه ملت و دفاع از استقلال ایران که مشرف به اضمحلال بود را هدف بنیادین خود میدانند. ادعایی که سردار اسعد پس از پیروزی و در اوج قدرت بدان وفادار ماند. بسیاری از اهل تاریخ و ایدئولوژی در تحلیل نهضت مشروطیت ایران، بدون درک درست از مفهوم مشروطیت و وقایع و تحولات زمینه و زمانه، سطحینگرانه و متعصبانه، ادعاهای اهل استبداد آن دوران را به زبانهای دیگر تکرار کردهاند و تاریخ را وارونه بازنمایی میکنند. اصول سردار اسعد بختیاری در دفاع از حقوق ملت، سازگاری مشروطیت و دیانت، وحدت و انسجام تمام اهالی ایران زمین از اقوام و مذاهب مختلف، در تمام تاریخ برای طرفداران حق حاکمیت ملی درسآموز خواهد بود. متن کامل نامه ایشان به روزنامه «کشکول» در ادامه میآید: «اداره محترمه [روزنامه] کشکول را زحمت میدهم. شرحی در اوراق شریفه از خدمات بنده و اقدامات اخوان عظام و بنیاعمام والامقام تمجید فرموده بودید که: ایل بختیاری را در راه خدمت به ملت و تحصیل آزادی همدست کرده، نقد جان بر کف نهاده، حاضر جانفشانی شدهایم، اگر چه فطرتا هر انسانی عاشق تمجید و تجلیل است، آن هم در اوراق محترمه جراید ملیه، ولی این بنده عرضه میدارم خدمت به ملت والا، سیمّا،در تحصیل آزادی و امنیت تکلیف اصلی و وظیفه اولیه هر انسان است و ایفای وظیفه و ادای قرض و استحقاق، هیچگونه تمجید ندارد... بنابراین بنده و اخوان عظام و بنیاعمام گرام، قرض ملتپرستی خود را در مقام ادا برآمدهایم و لاسیّما. بعد از زیارت احکام مطاعه آیات باهرات الهیه و حجج مقدسه اسلامیت در وجوب اقدام و لزوم اهتمام در استرداد حقوق مغضوبه ملت و انعقاد مجلس معطله شورای ملی، که بالصراحه مجاهده در این راه را به منزله جهاد در رکاب امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ مقرر فرمودهاند، در این صورت تعجب دارم از اشخاصی که برخلاف این احکام اقدام دارند و باز هم دعوی مسلمانی میکنند یا با چنین مقصود مقدس شوخی و دو رنگی روا میدارند و نفاق میکنند یا با زبان تنها اظهار معاونت [میکنند] مجملا از مدیر محترم، با آنکه واقف به رموز سیاست وعالم به فنون پلتیک هستند، حیرت دارم که فقط بشارت از حرکت این جانب با استعداد کافی نوشتهاید و اصل مقصود را ننوشته گذاشتهاید و گویا از شدت وضوح محتاج به توضیح ندانستهاید، ولی خود بنده ناچارم مختصری در این مرحله توضیحات بنگارم تا عموم برادران ایرانی و مأمورین دیپلماتی ملل متمدنه جهت تحمل این همه مشقت را بدانند و توجیه «مالایرضی صاحبه» نکنند. این بنده و سایر روسای ایل بختیاری منتهای ریاست و راحت و امنیت را داشته و داریم و بههیچوجه هوای سلطنت و خیال حکومت و ازدیاد ثروت نداشته و نداریم، مدتی بود در ممالک متمدنه آزاد دنیا به معالجه و تفریح مشغول بودم و از هیچ جهت کم و کاستی نداشتم، از ده ماه به این طرف در جراید و تلگرافات خارجه اخبار وحشت آثارِ دربارِ وحشت مدارِ ایران را میخواندم و خون جگر میخوردم و آنهمه سرزنشها درباره پادشاه ایران میشنیدم و بهناچار تحمل میکردم و با جماعتی از دانشمندان و آوارگان ایران بر ذلت و جهالت ملت ایران و فضاحت درباریانِ بیشرف گریه میکردم و به وسایل سیاسیه، حفظ استقلال ایران را، که مشرف به اضمحلال بود، محافظت میکردم. تا آنکه احکام مطاعه متواتره از حجج اسلامیه، که امروزه پیشوای دین و مرجع مسلمین هستند، زیارت شد که بر اهل قدرت و صاحبان شوکت، به حکم اسلامیت، اعاده مشروطیت واجب و از وظایف اولیه اسلامیت شمردهاند(۱) و سیاسیون مسلم اروپا هم شهادت میدهند که پیشآمد ایران منحصر به یکی از دو امر است: یا اعاده مشروطیت یا محو و اضمحلال ابدی و چون هیچ ایرانی با حس نمیتواند محو استقلال وطن عزیز خود را ببیند و ساکت بنشیند و هیچ مسلمانی نمیتواند از اطاعت احکام مقدسه روسای دین خود تخلف نماید، لهذا به حکم اسلامیت و وظیفه انسانیت، این بنده مصمم شدم که حقوق مغضوبه ملت مظلومه را از چنگال غاصبین استرداد نمایم، تا هم دیانت مقدسه اسلامیت محفوظ بماند و هم استقلال وطن عزیز از غرقاب اضمحلال نجات یابد. این است که با نهایت عجله به خاک ایران آمدم و حمد خدای را که تاکنون در هر مقام، مقاصد را بهخوبی انجام دادهام و مثل جناب «سردار ارفع» سرحددار و حاکم محمره، که یکی از رجال کافی ایران است، با خود همراه کردم و روسای ایل جلیل بختیاری را بالتمام مهیای جانفشانی نمودم و جناب مستطاب اجل آقای سردار محتشم با تمام قوا، بلکه به صرف جان عزیز خود، حاضر به جانفشانی شدند و ابتدا دو هزار سوارِ جرار انتخاب کردم. ولی بعد از آنکه به مرکز چهارمحال آمدم و روسای طوایف مختلفه بختیاری از هر طرف داوطلبانه برای خدمت به ملت حاضر شدند و تا کنون ده هزار سواره و پیاده مسلح حاضر شدند و همه روزه دسته دسته به جونقان میآیند و سان میدهند و اگر نواقص دارند تکمیل نموده، به اردوی حضرت مستطاب اجل آقای صمصامالسلطنه و جناب مستطاب اجل حاجی خسروخان در مورچهخورت ملحق میشوند و خود بنده منتظر ورود جناب سردار محتشم و نورچشم سردار بهادر هستم که تا چهارم ماه ربیعالثانی وارد میشوند و با بقیه اردو و سوارهایی که از گرمسیر انتخاب کردهاند به اصفهان آمده و معجلا به تهران میرویم و از پارهای اخبار که از مستبدین اصفهان انتشار یافته ابدا دلسرد نخواهم شد و اگر تمام دنیا مانع از انجام مقصود بنده شوند، با تمام آنها مدافعه میکنم و از هیچ خطری روگردان نخواهم شد «یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید» یا باید شاهد مقصود را در آغوش بگیرم یا با کمال افتخار در خون خود بغلطم. فقط چیزی که میتواند مرا از راه بازدارد، صدور دستخط مشروطیت است که در هر نقطه بشنوم که دستخط مشروطیت صادر شده، از همان راهی که آمدهام برمیگردم. والا چهار مقابل، بلکه ده مقابل اردوی کاشان به قدر سر سوزنی نمیتواند مانع از سرعت سیر بختیاری شود و از خداوند و ارواح انبیا و اولیا توفیق انجام مقصود را استدعا مینمایم و از جناب مدیر محترم منتظرم که عموم ملت را تشویق کنید و برادران غیرتمند آذربایجانی را، که گوی سبقت از تمام آزادیطلبان عالم ربودهاند و برادران گیلانی، که در زیر سایه حضرت سپهدار اعظم نایل افتخار تاریخی شدهاند و برادران آزادیخواه تهران که اسیر سرپنجه ظلم و استبداد دربار هستند، بشارت دهید که عماقریب بیرق آزادی را در سردر بهارستان میافرازم یا جان نالایق خود و کسان خود را فدای آنها خواهم کرد.
«زنده باد ملت ایران. پاینده باد آزادی»
(فدایی ملت ایران علیقلی بختیاری)
1 - اشاره به فتاوای آخوند خراسانی، مازندرانی و نجل میرزا در وجوب دفاع از مشروطیت و دفع استبداد محمدعلی شاهی صادر شد. متن فتاوایعلمای ثلاث و تلگرافهای ردوبدلشده بین سردار اسعد و روسای روحانی ملت در کتاب وقایعاتفاقیه در روزگار، نوشته محمدمهدی شریفکاشانی قابلدسترسی است. محسن کدیور در کتب ارزشمند «سیاستنامه خراسانی» این فتاوا را جمعآوری و منتشر کردهاند.
سایر اخبار این روزنامه
بحران خاموش اجاره بها
مدال گاندو٢ برای ظريف!
۲ هزار ملک نجومی پیشکشی شده!
تكرار توهين آقاي وزير به جاي پوزش...
برجام اگر بد بود آن را ادامه نمیدادند
رئيسي زندگي مردم را بايد «با عمل» تغيير دهد؛ نه «شعار»
سر دامداران را بي كلاه گذاشتيد
پایان آقای سخنگو ؟
احیای برجام؛ نقطه شروع حداقلی با غرب
« وزرا ی کارآمد» مهم تر از گرایشهای جناحی
برجام ماهیت سیاسی هم دارد؛ چرا؟
مانیفست بختیاریهای مشروطهخواه
بنبستگرایی یا پیشرفت دیپلماسی؟