روزنامه وطن امروز
1400/04/28
این مقدمه و آن نتیجه!
محمدحسین مهدویزادگان: رئیسجمهور در یکی از آخرین مواضع خود قبل از ترک این مسند، به نکات قابل تأملی درباره ماهیت و آثار توافق هستهای اشاره کرده است. آقای روحانی در این باره مدعی است: «دولت با رأی مردم و وعدهای که به مردم داده بود، ظرف ۱۰۰ روز قدمهای مهمی را برای شکستن تحریم برداشت و فروردین ۹۴ به توافق کلی با ۶ کشور رسیدیم و ۲۳ تیر ۹۴ با ۱+۵ به توافقی تحت عنوان برجام دست یافتیم و دیماه ۹۴ نیز برجام اجرایی و تحریمها برداشته شد. همه دستورالعملهای لازم نیز از طرف اتحادیه اروپایی و آمریکا اعلام و ابلاغ شد. نتیجه این توافق این است که از طریق گفتوگو و تعامل سازنده میتوان مسائل پیچیده و مهمی که بین کشورمان و کشورهای بزرگ و حتی سازمانهای بینالمللی وجود دارد را حلوفصل کرد». 1- به نظر میرسد هم در مقدمه و هم در نتیجه مطرحشده از سوی آقای روحانی، ابهامات عمدهای وجود دارد. در مقدمه مطرحشده، آقای رئیسجمهور به قدمهای مهمی اشاره میکند که برای رفع تحریمهای ضدایرانی در طول 100 روز اخیر برداشته است. ایشان مدعی است پس از انعقاد توافق موقت (توافق ژنو) و متعاقبا توافق برجام، همه دستورالعملهای لازم از طرف اتحادیه اروپایی و آمریکا برای رفع تحریمها ابلاغ شد. با این حال آقای روحانی اشاره نکرده پس از ابلاغ این دستورالعملها، چه اتفاقی رخ داد! بهتر بود ایشان اشاره میکرد جان کری، همان وزیر خارجه آمریکا که قول شفاهی وی از دید دولتمردان ما «تضمین» محسوب میشد، چگونه مؤسسات اعتباری، مالی و حتی دولتی در کشورهای دیگر دنیا را مجاب کرد پس از انعقاد توافق هستهای، از تجارت و مراوده با ایران اجتناب کنند! بهتر است آقای روحانی در تشریح این مقدمه، اشاره کند چگونه دهها بانک و مؤسسه اعتباری خصوصی و دولتی در ایران را به امید «عادیسازی روابط بانکی ایران و دنیا پس از برجام» وادار به استقراض از بانک مرکزی کرد اما پس از انعقاد توافق هستهای، خبری از هجوم بانکهای خارجی برای ایجاد مراودات بانکی و اعتباری با ایران نبود! همین مساله، منجر به ایجاد گرههای کور در نظام بانکی کشور شد. بدیهی است از این مقدمه ناقص و متاسفانه نادرست، خروجی و نتیجهای واقعی و منطقی حاصل نمیشود! 2- آقای روحانی مدعی است الگوی انعقاد برجام نشان داد چگونه میتوان مسائل پیچیده را میان ایران، کشورهای بزرگ و سازمانهای بینالمللی حلوفصل کرد! اگر انعقاد پرابهام برجام، نقض برجام توسط دولت اوباما، خروج رسمی دولت ترامپ از برجام و انفعال سازمان ملل متحد در صیانت از قطعنامه 2231 شورای امنیت از دید آقای رئیسجمهور اضلاع حلوفصل پرونده هستهای ایران محسوب میشود، باید به حال ایشان و کسانی که این ادعا را مطرح میکنند تأسف خورد! ایدهآلگرایی دولت یازدهم و دوازدهم در قبال کدخدای خودساخته ذهن آنها (آمریکا) و متعلقات آن (تروئیکای اروپا)، در نهایت سبب شد ما بیشترین دادهها و کمترین ستاندهها را در مذاکرات هستهای داشته باشیم. پس از انعقاد برجام، همین نگاه ایدهآلگرایانه و خطرناک سبب شد دولت توافق هستهای را محصول نهادگرایی در نظام بینالملل و دیپلماسی چندجانبه دانسته و این توافق ابطالپذیر را پس از بزک کردن بسیار، به نقطه ثقل اقتصاد و سیاست خارجی کشور تبدیل کند؛ نقطه ثقلی که با یک اشاره ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا نابود شد و در هم شکست! اکنون، در حالی که ملت ایران پس از این خطای راهبردی هولناک، شاهد 10 برابر شدن قیمت دلار و طلا بودهاند، آقای رئیسجمهور کماکان مشغول ترسیم و تبلیغ همان منظومه انتزاعی و ایدهآلگرایانه خود است! آقای روحانی در سخنان اخیر خود تاکید دارد چنین اقداماتی -که از دید ایشان حلوفصل بحران هستهای ایران نامیده میشود(!)- به پشتوانه رای مردم به ایشان در سالهای 92 و 96 رخ داده است. بهتر است اکنون، در سال 1400 ایشان یک بار برای همیشه از خود و همراهانشان سوال کند اگر ماجرا به همین اندازه شفاف، ساده و عالی پیش رفته است، چرا در انتخابات ریاستجمهوری اخیر حتی 10 درصد کسانی که سال 96 آرای خود را به سود ایشان به گردش درآورده بودند، حاضر نشدند در انتخابات خردادماه از جریان فکری متبوع ایشان حمایت کنند؟! آیا بهتر نیست آقای رئیسجمهور در روزهای آخر حضور خود در دفتر ریاستجمهوری، به جای تکرار همان ادعاهای نادرست و بدون پشتوانه خود درباره برجام و روالی که قبل و بعد از انعقاد آن طی شده است، در منظومه فکری و راهبردی خود در حوزه روابط بینالملل تجدیدنظر کند؟!