روزنامه آفتاب یزد
1400/05/03
افراط در تعریف
آفتاب یزد – یوسف خاکیان: طی روزهای گذشته دو خبر در صفحات فرهنگی منتشر کردیم که میتوان بیان کرد که تقریبا ضد و نقیض یکدیگر بودند. اولی مربوط به اظهارات شاهد احمدلو بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون ایران بود که در گفتگویی بیان کرده بود که سینمای ایران در حوزه بازیگری استعدادهای فوق العادهای دارد که حتی میتوانند در پروژههای جهانی نیز حضور داشته باشند وای بسا که از بسیاری از بازیگران خارجیای که در آن فیلمها نقش آفرینی میکنند بهتر عمل کنند، اما به دلایلی این امر میسر نیست، یکی از این دلایل آن است که بازیگران ایرانی برای حضور در فیلمهای خارجی عموما با موانعی مانند عدم تسلط به زبان انگلیسی و یا موجه نبودن برخی از صحنههایی که در آن فیلمها تصویربرداری میشود مواجهند که سبب میشود که این هنرمندان ایرانی نتوانند در آن پروژهها نقش آفرینی کرده و موجب افتخار ایرانیان سراسر دنیا و بلندآوازهتر شدن نام سرزمینمان در اقصی نقاط گیتی بشوند. دومین خبر هم مربوط به سخنان مسعود ردایی تهیهکننده سینما و تلویزیون بود که در اظهاراتی گفته بود: «تصورات ما درباره فضای سینمایی خارج از ایران اشتباه است و برای بسیاری از فیلمها و هنرمندانمان در خارج از کشور به شکلی غیر منطقی جوسازی میکنیم، حدس میزنیم، پیشبینی میکنیم و به بزرگنمایی مشغول هستیم»نکته جالب توجه درباره دو خبر ذکر شده آن بود که هر دو بزرگواری که درباره موضوع سینما و بازیگران ایران به اظهارنظر پرداخته بودند از اهالی هنر هفتم و از شناخته شدههای عرصه آثار تصویری هستند و این نشان میدهد که سخنانشان به لحاظ اعتبارسنجی از درجه بالایی برخوردار است، اما بیاییم بررسی کنیم تا دریابیم که سخن کدامیک از این دو عزیز به واقعیت نزدیکتر است، به بیان دیگر سینمای ایران (خاصه در حوزه بازیگری) از چه پتانسیلی برخوردار است و آیا میتواند در خارج از کشور هم به عرض اندام بپردازد وای بسا که حتی جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد یا زن را از آکادمی اسکار هم کسب کند یا خیر؟ به تاریخ بازیگری در سینمای ایران که مینگریم هنرمندان صاحبنامی را میبینیم که در نوع خود بسیار بینظیر بوده و آثار ماندگار و قابل دفاعی را پیشکش سینمای ایران کردهاند و برای ایفای نقش در فیلمهای مختلف هم جوایز متعددی را از جشنوارههای معتبر جهانی به دست آورده و به تالار افتخارات سینمای ایران اضافه کرده اند. اوج این افتخارآفرینیها مربوط به زمانی بود که شهاب حسینی به خاطر بازی در فیلم سینمایی «فروشنده» اصغر فرهادی توانست جایزه نخل طلای بهترین بازیگر نقش اول مرد را از شصت و نهمین دوره فستیوال بینالمللی کن
از آن خود کند. این اتفاق آنقدر خوشایند بود که بسیاری از بازیگران و کارگردانان سینمای ایران به این بازیگر تبریک گفته و برایش آرزوی موفقیت روزافزون کردند. نخل طلای شهاب حسینی گرچه یک اتفاق بینظیر برای سینمای ایران بود اما یک مسئله جالب توجه را نیز در میان اهالی سینما و البته مردم به وجود آورد. پیشتر گفتیم که سینمای ایران هم در حوزه کارگردانی و هم در حوزه بازیگری از تواناییهای بالایی برخوردار است و این قابلیت را داراست که بتواند در جامعه جهانی هم سری در میان سرها درآورد چه آنکه تا کنون هم این اتفاق بارها رخ داده و در حالیکه بسیاری از کشورهای دنیا در حسرت حضور فیلم هایشان در لیست 5 فیلم نهایی خارجی زبان آکادمی اسکار هستند، سینمای ایران دو بار این جایزه معتبر جهانی را برده و از آن خود کرده است. اما با تمام این تفاسیر توجه به یک نکته بسیار مهم واجب و کاملا ضروری به نظر میرسد. اینکه وقتی ما درباره عرصه بازیگری در دیگر کشورها حرف میزنیم از دنیایی از پتانسیل فوق العاده سخن میگوییم که برخی شان واقعا استثنایی هستند. غولهایی که در دنیا حضور دارند و تنها نامشان برای اعتبار یک سینما کافی ست. در همین ماجرای فیلم سینمایی «قهرمان» که کارگردانی آن را اصغر فرهادی بر عهده داشت در زمان
اکران فیلم در فستیوال کن عدهای شروع به خبرپراکنی کردند که
امیر جدیدی بازیگر نقش اول جدیدترین فیلم سینمایی اصغر فرهادی به
احتمال فراوان دومین جایزه طلای کن را برای بازیگری سینمای ایران به ارمغان میآورد، این عده حتی پا را فراتر از این موضوع گذاشته و در سخنانی بیان کردند که احتمال اینکه امیر جدیدی در مراسم اسکار هم بتواند جایزه بهترین بازیگر نقش اول را کسب کند نیز وجود دارد.
فکت هایشان هم کاملا مشخص بود (البته ما که نخواندیم، فقط شنیدیم) در
آن سوی مرزها چند منتقد چند سایت معروف سینمایی از بازی امیر جدیدی در «قهرمان» تعریف کرده بودند (کاری که در اکثر اوقات درباره بازیگران سینمای ایران انجام میدهند) بعد در این سوی مرزها این شائبه پیش آمده بود (البته شاید هم واقعا گفته بودند بندگان خدا) که امیر جدیدی در «قهرمان» فرهادی آنقدر خوش درخشیده که بیهیچ شک و تردیدی یکی از امیدهای اول کسب اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد در مراسم پیش روی این آکادمی ست. این افکار و شاید حتی این اظهارنظرها در حالی صورت گرفته و بیان شده که داریم درباره آکادمی اسکار حرف میزنیم. جشنوارهای که در آن بینظیرترین آثار سینمایی از اقصی نقاط دنیا در آن حضور دارند، از تمام دنیا و آثار سینمایی نابی که به این جشنواره ارسال میکنند هم که فاکتور بگیریم باز خود هالیوود فیلمهایی دارد که در آنها بازیگرانی حضور دارند که سالهاست از گرفتن اسکار محروم بوده اند. بازیگرانی که هر سال فیلمهای بسیار خوبی را بازی کردهاند اما همیشه و همواره هنرمندانی بودهاند که روی دست آنها بلند شده و جایزه اسکار را از آن خود کرده اند. کمی اگر اندیشه کنیم در مییابیم که مراسم اسکار از آنجایی که یک رویداد جهانی ست داوری هایش بسیار کارشناسی شده انجام میشود و این یعنی به قول معروف (همینطوری الکی) به کسی اسکار نمیدهند، برای مثال لئوناردو دی کاپریو بازیگر شهیر سینمای هالیوود چیزی نزدیک به بیست سال صبر کرد تا بالاخره بتواند این جایزه را کسب کند، البته او در طول این مدت بیست ساله بیکار ننشسته بود و هر سال آثار ماندگاری را در حوزه بازیگری پیشکش سینمای جهان میکرد، اما با این همه همواره بازیگران دیگری بودند که گوی سبقت را از لئو میربودند و جایزه را از آن خود میکردند. این موضوع البته تنها مختص لئوناردو نبود و خیلیهای دیگر هم مشمولش میشدند از رابرت دنیرو و آل پاچینو گرفته تا آنجلینا جولی و مورگان فریمن و خیلیهای دیگر. حال پرسش اینجاست که بر اساس چه المانها و فاکتورهایی ما خیال میکنیم که بازیگران سینمای ایران میتوانند در این رویداد جهانی همه را کنار بزنند و بروند آن بالا و اسکار بگیرند؟ شاید برخی بگویند اگر چنین است پس چطور توانستیم دو جایزه بزرگ جهانی را از این فستیوال بگیریم؟ پاسخ کاملا روشن است، کشور ما در بخش فیلمهای خارجی زبان موفق شد این جایزه جهانی را از آن خود کند، در حالیکه در حوزه بازیگری ماجرا فرق میکند، در آن بخش بازیگران همه جهان حضور دارند و خیلی از ما بهترها هستند که موفق نمیشوند اسکار بگیرند، با این حساب چطور میتوانیم امیدوار باشیم که جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد از آن بازیگر سرزمین ما شود؟ این موضوع ما را با یک حقیقت روشن مواجه میکند، اینکه شاید ما و سینمای سرزمین ما در تعریف از خودمان و بازیگرانمان و سینمایمان دچار یک بزرگ بینی خاص شده ایم، به نحوی که فکر میکنیم جهان در حالت ایستا قرار گرفته و این فقط ماییم که داریم به جلو میرویم، جهان ایستاده و ما را نظاره میکند و منتظریم که ما را تشویق هم بنماید. در حالیکه ماجرا به شکل دیگری در جریان است. آنها روز به روز به جلو میروند، همانطور که ما میرویم، اما فرق ما با آنان این است که آنها با واقعیتها به واقعیترین شکل ممکن مواجه میشوند و آن را میپذیرند اما ما چنین نیستیم، ما رویدادها را پیش از آنکه رخ بدهند قضاوت میکنیم وعجیب اینکه قضاوتمان نیز به گونهای انجام میشود که منفعتش را نصیب خودمان کند. کسی منکر تواناییهای بازیگری امیر جدیدی و خیلی از اکتورهای سینمای ایران نیست، آنها خیلی خوب از پس همه نقشهایی که تاکنون ایفا کردهاند برآمده و پس از این هم برخواهند آمد، اما مسئله اینجاست که خودمان این تواناییها را در ذهنمان آنقدر بُلد میکنیم که دیگر جایی برای مواجه شدن با حقیقت باقی نمیماند، ما نمیبینیم که در آن سوی مرزها چه کسانی نشستهاند و منتظرند که اسکار بگیرند،
ما «جیک جیلنهال»ها، «متیو مک کانهی»ها، «برد پیت»ها،
«تام هنکس»ها، «واکین فینیکس»ها، «کریستین بیل»ها، «راسل کرو»ها،
«دنیل دی لوئیس»ها، «مل گیبسون» ها، «دنزل واشنگتن»ها، «ناتالی پورتمن»ها، «کیت وینسلت»ها، «شارلیز ترون»ها، «کیت بلانشت»ها، «ساندرا بولاک»ها، «دمی مور»ها، «جودی فاستر»ها، «جولین مور»ها، «مریل استریپ»ها، «کاترین دونو»ها، «سوفیا لورن»ها و... را نمیبینیم، تواناییهای این بازیگران را نمیبینیم، برخی از این بازیگران بارها نامزد دریافت اسکار شدهاند اما نتوانستند این جایزه را کسب کنند، آنگاه چگونه میتوان انتظار داشت بازیگری از کشور ایران بیاید تمام معادلات و داوریها و مو از ماست بیرون کشیدنهای آن آکادمی بسیار معروف را بر هم بزند و موفق شود جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود کند؟ کمی اگر بیندیشیم میبینیم که رخ دادن چنین اتفاقی خیلی دور از ذهن است. این موضوع البته اصلا مفهومش این نیست سینمای ایران در حوزه بازیگری حرفی برای گفتن ندارد، اتفاقا حرفهای بسیار زیادی هم برای گفتن داریم اما این دلیل نمیشود که چشممان را بر روی واقعیتها ببندیم و در تعریفهایمان از بازیگرانمان دچار افراط شویم و بگوییم ما میتوانیم در نوک قله بازیگری در جهان بایستیم و بقیه را وادار کنیم تا از آن پایین ما را نگاه کنند. اتفاقا این موضوع که بازیگران دیگری هستند که میتوانند از ما بهتر عمل کنند باید مایه خوشحالی مان باشد، چرا که ما را ترغیب میکند تلاش بیشتری برای اثبات تواناییهای پنهانمان از خود بروز دهیم و واقعا چه چیزی از این بهتر؟ مهم این است که در دنیای بازیگری حضور قوی ترها ما را مجاب میکند که برای رقابت با آنها کفش آهنی به پا کنیم و همپای آنها به ایفای نقش هایمان بپردازیم، بیشک رهاورد این تلاشها حتی اگر به دریافت جایزه اسکار هم منجر نشود شرایطی را ایجاد خواهد کرد که سینمای جهان روی حوزه بازیگری در سینمای ایران هم حساب ویژهای باز کند و پس از این آن را جدیتر زیرنظر بگیرد.
سایر اخبار این روزنامه
کجای طرح پر چالش مجلس صیانت از حقوق کاربران است؟
افراط در تعریف
پاسخ اسکودا به گزارش «مردودی کانون وکلا در آزمون وکالت با سوالهای لو رفته؟!»
پشت پرده تولید مشترک واکسن با روسیه
ایران روی سکو
محکوم به صبریم
️ ثبت نام آزمون کارشناسی رسمی۱۴۰۰ از امروزآغاز میشود
کجای طرح پر چالش مجلس صیانت از حقوق کاربران است؟
قبل از تکالیف اصناف، حقوق آنها را به رسمیت بشناسیم
دلسردی اجتماعی