دلسردی اجتماعی

قربانعلی تنگ شیر‪-‬ پرسش اساسی‌ای که در رابطه با «بی‌تفاوتی اجتماعی» مطرح می‌شود این است که بین دو قطب بی‌تفاوتی و همدلی کدام یک طبیعت ماست؟
در نیمه دوم قرن بیستم در حوزه عصب‌شناسی مطالعاتی انجام شد و طی آن پدیده‌ای در مغز ما کشف شد که به آن «نورون آینه ای» می‌گویند که منحصر به انسان هم نیست و در پرندگان، شامپانزه و میمون‌ها هم وجود دارد. هرچند که در انسان از سطح بالاتری برخوردار است. آنچه را که می‌بینیم به نوعی مغز ما هم
تقلید میکند.
در مغز سخت افزاری داریم که به ما کمک می‌کند تا احساس دیگران را در مغزمان شبیه‌سازی کنیم. چون همدلی با همدردی تفاوت دارند و نقطه مقابل بی‌تفاوتی همدلی است.


سطح بی‌تفاوتی اجتماعی متاسفانه در ایران زیاد است و بهترین دلایل آن نبود سازمانهای مردمی مفید است. تقریبا تمام ما به شکلی کاملاً فردگرایانه و منفرد از دیگران زندگی می‌کنیم و خیلی خود را به جایی متعلق نمی‌دانیم واز این رو مفهوم (طبقه) و (محله) از بین رفته است وتنها سبک مصرف ما میتواند وضعیت اجتماعی افراد را
مشخص کند.
یکی از بهترین اثرات بی‌تفاوتی اجتماعی «درماندگی» و «دلزدگی» است که امروزه همه ما در سطح جامعه با آن رو به رو هستیم. بی‌شک برای ما پیش آمده که در مواردی نتوانسته‌ایم در جامعه اثرگذار باشیم و حضور وعدم حضور ما تفاوتی را ایجاد نکرده است.
بی‌تفاوتی می‌تواند در زمینه‌های اجتماعی، سیاسی و مدنی... باشد که هرکدام دلایل متفاوتی دارد. و این پدیده فراگیر است و خاص جامعه ما نیست.