زيستن در بحران‌ها نامش زندگي نيست

بحران بي‌آبي در خوزستان پس از ناآرامي‌هاي گسترده در اين استان و كشته شدن چند جوان وتوجه نسبي مسوولان و آزاد‌سازي بيش از برنامه آب سدها و خصوصا آب كرخه (كه خود ممكن است درآينده نزديك بحران‌ساز باشد) و گسيل تانكرهاي آب به سوي 700 روستاي بي‌آب احتمالا تا حدي فروكش كرده باشد. اما ازآنجا كه ما هيچگاه مسائل را به صورت اساسي حل نمي‌كنيم و راه‌حل‌هاي موقت ومسكن وانبوه شعارها و وعده‌ها راترجيح مي‌دهيم و تا سرو‌صدها مي‌خوابد همه خصوصا مسوولان وتصميم‌گيران خوش وخرم به خانه‌هاي خود مي‌روند بيم آن مي‌رود كه چندي بعد در موضوعي ديگر بازهم در بستربحران‌خيز انواع گسل‌هاي اقتصادي و معيشتي و زيست‌محيطي و اجتماعي و سياسي كه با آنها مواجهيم درجايي جرقه‌اي آتش بحراني ديگر را شعله‌ور كند .البته ياد گرفته‌ايم كه سر وته مسائل را به صورتي از صورت‌ها به هم آوريم تا برسيم به بحران بعد !  به نظر مي‌رسد ما به زندگي در بحران‌ها عادت كرده‌ايم واصلا توجه نداريم كه اين همه حادثه وتنش و گرفتاري و وجود زمينه‌هاي بحران‌خيز، كشور را فرسوده كرده است. نام اين هرچه باشد زندگي نيست و اگر در جايي اغلب زندگي توام با رضايت و آرامش و بهجت نباشد مردم به نبودن ميل پيدا مي‌كنند! اينكه مردمان بگويند كاش نبوديم واين همه مصائب را نمي‌ديديم ريشه‌سوز وغم‌انگيز و تكان‌دهنده است. از سال 96 تاكنون به جز صدها مشكل ريز ودرشت ما شاهد 3 بحران بزرگ و ناآرامي اجتماعي بوده‌ايم . اين ناآرامي‌ها نه كوچك بوده‌اند، نه بسان حادثه‌اي اتفاق افتاده و رفع شده‌اند و نه مي‌توان همه ابعادآنهارا به بيگانگان نسبت داد و خيال خود را راحت كرد. لذا كاملا مشخص است كه زيرپوست شهرها، درون روستاها، در بطن جامعه، در عمق مشكلات عظيم وانبوه وپيچيده مردم خبرهاست.  
انواع محروميت‌ها در استان ثروتمند خوزستان كه مشكل آب تنها يكي از آنهاست و به غايت خجالت‌آور است نشان مي‌دهد كه درزمينه‌هاي ديگر و دراستان‌هاي ديگر هم دچار انواع معضلات بزرگ و كوچك هستيم . مگر ناآرامي‌هاي دي‌ماه سال 96 از مشهد آغاز نشد؟ 
همان‌گونه كه در بحث زمين‌شناسي كارشناسان، گسل‌ها را به فعال و غيرفعال تقسيم مي‌كنند ولرزش‌هاي متوسط را نشانه فعال بودن گسل مي‌دانند واحتمال بروز زلزله‌اي بزرگ را زياد ارزيابي مي‌كنند، جامعه‌شناسان هم با رصد اوضاع مردم و عمق مشكلات وشدت و توالي تنش‌ها ازاحتمال وقوع ناآرامي‌هاي گسترده و غيرقابل كنترل خبر مي‌دهند. لرزش‌هاي بزرگي كه ممكن است به تخريب‌هاي گسترده منجر شود و همه باهم ببازند. متاسفانه درست در زماني كه بايد اوضاع خاص جامعه درك مي‌شد و بامشاركت‌جويي واقعي و گسترده مردم در انتخابات به پركردن شكاف‌ها و فاصله‌ها وتضادها پرداخت، ازخير فوايد عظيم و آرامش‌ساز انتخابات رقابتي گذشتند. حالا دولت جديد كشوري را تحويل مي‌گيرد كه درتحريم اقتصادي است، تورم كمرشكن مردم را به ستوه آورده، خشك‌سالي، آتش‌سوزي جنگل‌ها و بيابانزايي و فرونشست زمين وتغييرات گسترده و مخرب اقليمي و سيل‌ها و زلزله‌ها كه بي‌امان حادث مي‌شوند وكرونا كه بعداز يك سال و نيم با شدت بيشتري قرباني مي‌گيرد ازهر طرف تهديدمان مي‌كنند .البته ما حق نداريم نااميد شويم و حتي اميدواريم كه دولت سيزدهم در رفع مشكلات بزرگ موفق هم باشد ولي خطر آنجاست كه اين همه شواهد و قرائن و خبرهاي موثق از بطن اجتماع را نبينند و تصورشود كه بدون تغييرات بزرگ و پاسخ صادقانه و اصولي به مطالبات مردم با چند دستور انقلابي مي‌توان معجزه كرد و آرامش و ثبات درازمدت پديد آورد. انواع تجربه‌هاي بشري خصوصا در انقلاب‌ها هرگز امكان وقوع چنين فرآيند آساني را نشان نمي‌دهد.اگر مي‌شد با چند تصميم انقلابي و قاطع و حتي پشتكاري وبرخوردفعال تورم را متوقف، خشك سالي را درمان وشيوع بيماري‌ها را كنترل كرد و به انواع زلزله‌هاي طبيعي واقتصادي واجتماعي فرمان ايست داد! ابرقدرت شوروي سابق كه نصف جهان را زير سيطره خود داشت هرگز دچار فرو پاشي نمي‌شد . چين درتب وتاب مشكلات عظيم ورسيدن به شناخت واقعي از مشكلات و ضرورت رويكردهاي جديدبود كه فروپاشي شوروي را ديد و لرزيد و اصلاحات وتغييرات بزرگ را تا آنجا پيش برد كه از اصلي‌ترين روش‌هاي كمونيستي يعني كنارمبارزه با بازار آزاد دست كشيد . با دنيا از جمله امپرياليسم امريكا عظيم‌ترين مراوده‌هاي اقتصادي را برقرار ساخت و از همه مهم‌تر منافع ملي واقتصادي را در همه زمينه‌ها حتي بر ايدئولوژي حاكم اولويت بخشيد و حالا دومين قدرت اقتصادي جهان است.پيش لرزه بحران بي‌آبي در خوزستان نشان داد كه مشكلات كشور نيازمند شناختي واقع‌گرايانه ودرمان‌هاي شجاعانه هستند. روش‌هاي گذشته اگر پاسخ مي‌دادندماهرگز با 3ناآرامي گسترده در كمتر از چهار سال روبرو نمي‌شديم. تقليل علل اين نارضايتي‌ها به عملكرد دولت كنوني محروم ساختن خويش از شناخت عيب‌ها و نقص‌ها و مشكلات كلي‌تر است.عمق وگستره انواع بحران‌هاي طبيعي و زيست‌محيطي و خصوصا اجتماعي و اقتصادي اجازه هيچ اشتغال اضافه وخصوصا اصطكاك‌هاي خارجي را نمي‌دهد.تنش زدايي جدي در روابط خارجي وبا همه كشورها حتي اگر براي مدت قابل توجهي باشد اين اجازه را خواهد داد كه ما به خودمان برسيم وبه اصطلاح دستي به سر وروي كشور بكشيم. رفع انبوه بحران‌ها و معضلات كشور نيازمبرم وحتي فوري به سرمايه‌گذاري‌هاي گسترده داخلي و خارجي دارد وتا پول وسرمايه‌گذاري نيايد همين مشكل خشك‌سالي و بي‌آبي به تنهايي مي‌تواند ما را از پا درآورد.