توسعه آمرانه‌ای که در خوزستان تنش‌زاست

توسعه آمرانه‌ای که در خوزستان تنش‌زاست مهدی زارع  
استان خوزستان، در جنوب شرقی ایران، به خاطر ذخایر عظیم نفت و گاز خود که در صنعت نفت کشور نقشی حیاتی دارند، مشهور است. از این استان نفت‌خیز ما معمولا به‌عنوان منطقه‌ای یاد می‌شود که پول مورد نیاز کل کشور را فراهم می‌کند. مردم خوزستان از قومیت‌های مختلف از لر بختیاری، عرب، فارس و کرد، از خون‌گرم‌ترین و صمیمی‌ترین و در‌عین‌حال وطن‌پرست‌ترین ایرانیان هستند. نگارنده که بخشی از سال‌های کودکی‌اش را در استان خوزستان، در بهبهان، گذرانده و در سال‌های 1354-1355 در آنجا به دبستان رفته است و در مراحل مطالعات سد کرخه در سال‌های 68 و 69 در شهرهای اندیمشک و دزفول و در مطالعات مترو اهواز در سال‌های 1386 و 1387 با مردمان خوزستان زیسته است، به‌خوبی از این ویژگی‌های والا و اصیل اهالی خوزستان آگاه است. متأسفانه با درگرفتن طوفان‌های سالانه گرد‌و‌خاک در خوزستان که در سال‌های 1393 تا 1397 به اوج رسید، اهواز عنوان جدید «یکی از آلوده‌ترین شهرهای جهان» را نیز به خود اختصاص داده است. بزرگ‌ترین سدهای ایران، عمدتا از دهه 30 شمسی به‌عنوان یک منبع مهم تأمین انرژی در راهبردهای توسعه ملی ایران در نظر گرفته شده و در خوزستان احداث شده‌اند. ساخت سدها به‌ویژه در نیمه دوم سده بیستم به بعد منبع درگیری و چالش اجتماعی در سراسر جهان بوده است. برای مردمان ساکن در پایین‌دست سد، در جلگه بزرگ خوزستان، باید بررسی شود در‌ مراحل ساخت سد، آیا شرایط اجتماعی و مشارکت مردم منطقه در تصمیم‌گیری لحاظ شده است؟ تصمیم‌گیری آمرانه و صرفا فنی، عدم تصمیم‌گیری بر پایه معیارهای اجتماعی و جلوگیری از پخش آزادانه اطلاعات در حین ساخت سدها، معمولا به‌عنوان روشی کارا و مقتدرانه برای اجرای موفق پروژه‌ها شناخته می‌شود! ایجاد رضایت گفتمانی معمولا مد نظر نیست. مردمان ساکن در جلگه پایین‌دست بر اثر اجرای طرح‌های ساخت سد در ایران اساسا زندگی متفاوتی تجربه می‌کند. بافت جمعیتی با مشاغل جدید متفاوت می‌شود و با تغییرات محیطی، نوع و میزان کشت در زمین‌های کشاورزی نیز عوض می‌شود. به دلیل سیاست سدسازی در ایران، تالاب‌ها و رودخانه‌ها آسیب زیادی دیده‌اند. تالاب هورالعظیم که سه‌چهارم وسعتش در عراق و یک‌چهارم در ایران قرار گرفته است، زمانی منبع آبی جلگه خوزستان بود. در فروردین 98 با سیلاب وسیع کل تالاب به دریاچه بزرگی تبدیل شد که برای بازدید از آن به ناچار با قایق تردد می‌کردیم. اما اکنون و تنها دو سال بعد از آن سال استثنائی، این تالاب مجددا خشک شده است. خشک‌شدن این تالاب منشأ بسیاری از تنش‌های اخیر در خوزستان بود که با رهاسازی بیشتر آب ذخیره‌شده سد کرخه، به‌صورت فوریتی تا حدی از ابعاد تنش کاسته شده‌ ولی اکنون باید به پاییز و زمستانی پر‌بارش در سال آبی 1400-1401 امید ببندیم که ‌ این ذخیره رها‌شده و سال کم‌بارش و خشک گذشته را جبران کند. 
موضوعی که حداقل از پیش‌بینی‌های اولیه نمی‌توان خیلی به آن خوش‌بین بود. بنابراین چنین راه‌حل‌های فوری‌ای مانند رها‌کردن آب سدها، چه‌بسا با تنش‌های بعدی در ماه‌های بعد همراه شود. از هم‌اکنون باید برای چنین تبعاتی نیز به‌طور منطقی آماده شد. برای مدیریت درست منابع آب یک برنامه جامع، که تمام جوانب بحران آب را در نظر بگیرد، لازم است. در این برنامه سدهای در‌حال بهره‌برداری باید به بهره‌وری بهینه برسند و راهی برای استفاده بهینه از آب پیشنهاد شود، شهرنشینی و رشد جمعیت در ایران را در نظر بگیرد و مواردی مانند تغییر محصول در بخش کشاورزی و ساماندهی به نوع صنایعی که در هر منطقه امکان گسترش دارند ارائه دهد. ساخت یک سد یا اجرای یک طرح انتقال آب بدون در‌نظر‌گرفتن تمام جنبه‌های زیست‌محیطی چنین پروژه‌هایی نه‌تنها مسئله را حل نمی‌کند بلکه مشکلات بزرگی در درازمدت ایجاد می‌کند. فراتر از این fh انتخاب اشتباه محل ساخت سد گتوند، با نادیده‌گرفتن اصول علم زمین‌شناسی مخزن بزرگ‌ترین سد ایران روی یک کوه نمک تعیین محل شد و عملا به شوری بیشتر و خسارات گسترده زیست‌محیطی در خوزستان انجامید. هدف توسعه پایدار دستیابی به توازنی بین منافع اقتصادی، زیست‌محیطی و اجتماعی است؛ اگرچه تناقضات و تنش‌هایی بین منافع اقتصادی، زیست‌محیطی و اجتماعی وجود دارد‌ اما پایداری موقعی حاصل می‌شود که فن‌سالاران برای حل این تعارضات و متعادل‌سازی منافع در یک روند برنامه‌ریزی پایدار شرکت کنند. در توسعه سدها در ایران اطمینان از مشارکت جوامع محلی، نه‌فقط با اجبار و تحمیل بلکه با گفت‌وگو و تعامل حاصل می‌شود. سنجش هزینه فایده بین توسعه پایدار با محوریت عدالت اجتماعی و مشارکت‌محور با رشد اقتصادی و توسعه صرفا فن‌سالارانه و آمرانه می‌تواند در مسائل زیست‌محیطی و پایداری توسعه عملی شده و خودنمایی کند. اعمال قدرت نرم پایدار و مردم‌محور در پروژه‌های توسعه با fرنامه‌ریزی پایدار خودنمایی خواهد کرد. اعمال قدرت بر پایه فکری صرفا مهندسی و عدم توجه به توسعه پایدار و نیازهای جوامع انسانی، توسط دولت، مردم محلی را به طرق مختلف در شش دهه گذشته به‌تدریج به حاشیه رانده است. امروزه اثر چنین نوعی از توسعه آمرانه را در خوزستان می‌بینیم. البته عوامل غیرتوسعه‌ای مانند بروز جنگ‌های مختلف در منطقه و تغییر اقلیم و گرم‌شدن زمین و خشک‌سالی در تشدید این روند بی‌اثر نبوده‌ و آن را تشدید کرده است. راه‌حل از بازنگری اساسی در نگاه‌مان به توسعه می‌گذرد. مردم اولویت اول هر نوع توسعه‌ای هستند.