درختانی که ایستاده می‌میرند

فضای سبز یکی از مهم‌ترین ارکان زندگی شهری و روستایی است. در سال‌های اخیر شهرداری‌ها با هزینه‌کرد بودجه‌های فراوان، تلاش کردند تا فضای سبز شهری را افزایش دهند، اما در چند سال متوالی و به‌خصوص سال جاری، شاهد آن هستیم که به دلیل خشکی هوا، کمبود رطوبت و کاهش بارش‌های سالانه، فضای سبز به شدت آسیب‌دیده است و در شهری مانند تهران که صد‌ها هزار نهال غرس می‌شود، اکثر آن‌ها خشک می‌شود! مجدد در جشن روز درختکاری، نهال‌های دیگری، غرس می‌شود و باز هم از بین می‌رود! متأسفانه این چرخه باطل هر ساله در حال تکرار شدن است و شهرداری نهال‌های جدیدی را مجدداً می‌کارد.
این اقدام باطل، باعث می‌شود که بخش زیادی از منابع کشور هدر برود. امسال اگر شهرداری خبر داشت که خشکسالی است، بهتر بود برای آبدهی درختان برنامه‌ریزی می‌کرد؛ برخی از بلوار‌ها و اتوبان‌ها که میان‌شان درخت وجود دارد و سیستم لوله‌کشی آب انجام شده، به‌خوبی آبیاری می‌شود، اما تک درختانی که در اطراف خیابان‌ها یا داخل کوچه‌ها هستند، معمولاً به آب دسترسی ندارند و گاهی توسط تانکر آبیاری می‌شوند. متأسفانه اکثر تانکر‌ها اجاره‌ای هستند و شنیده‌ها حاکی از آن است در بسیاری از مواقع، بخشی از آب تانکر به استخردار‌ها یا کسانی که آب نیاز دارند فروخته می‌شود و فقط بخش کمی از آن برای مأموریت آبیاری درختان حاشیه‌ای استفاده می‌شود. یعنی شب‌هنگام، معمولاً یک کارگر می‌آید، با شلنگی که در دست دارد، مقدار کمی آب پای درختان می‌ریزد و می‌رود؛ در چنین شرایطی این کارگر انجام وظیفه کرده و به ظاهر به درختان آب داده شده‌است، اما در حقیقت ۵ سانتی‌متر هم این آب به داخل خاک نفوذ نمی‌کند و درخت تشنه می‌ماند. در نتیجه تعداد زیادی از تک‌درختان خشک می‌شوند و خسارت بالایی به فضای شهری ایجاد کند. متأسفانه شهرداری در این خصوص ساز و کار مناسبی ندارد.
گاهی مشاهده می‌شود که پای درختان معمولاً از آسفالت، بتن و زباله انبوه پوشیده شده‌است و اجازه نمی‌دهد که آبیاری مناسبی صورت بگیرد و آب به قسمت‌های زیرین خاک نفوذ کند. همچنین سنگ و بنای ساختمان‌ها و گرمایی که از آن‌ها تراوش می‌شود نیز از دیگر مواردی است که مزید بر علت شده و درختان زیادی را خشک کرده‌است.
پیشنهاد من این است که یک بسیج عمومی داده شود و به‌خصوص بسیج محلات و جهادگرانی که در امور خیر مشارکت می‌کنند هر چه سریع‌تر و تا قبل از اینکه درختان بیشتری خشک شود، آن‌ها را نجات دهند.


سال گذشته از شهرداری منطقه خود خواستم که هفت درخت غرس کنند که آخرین آن‌ها در ماه گذشته خشک شد. تمام درختانی که جدید کاشته می‌شوند، با توجه به اینکه آب بیشتری نسبت به درختان قدیمی‌تر احتیاج دارند، رو به خشکی می‌روند و باید فکری برای آن‌ها شود.
از طرف دیگر، باید فرهنگسازی انجام شود تا خود اهالی منطقه و کوچه نسبت به آبیاری درختان اقدام کنند. منازل تا زمانی که به صورت تک منزل، دو طبقه یا سه طبقه بودند، احساس مسئولیت بیشتری داشتند، اما در حال حاضر که اکثر مناطق، آپارتمان‌نشین شده‌است، کمتر کسی نسبت به این مسئله توجهی نشان می‌دهد.
البته در برخی کوچه‌ها، سیستم کاشت درختان طوری است که به هیچ عنوان آب پای درخت نمی‌ایستد، زیرا که گودالی در پای درخت وجود ندارد که حتی اگر اهالی آن کوچه هم آستین همت بالا زنند و درختان را آبیاری کنند، آب به داخل خاک نفوذ کند و درخت سیراب شود.
متأسفانه نه فقط در کلانشهر‌ها بلکه در برخی شهر‌های کوچک نیز این سناریو وجود دارد و تعداد بسیار زیادی از درختان زیر سایه بی‌توجهی مدیران شهری خشک می‌شوند.
لازم است هر ساله به جای اهمیت به روز درختکاری و کاشت درختان جدید، مسئله درخت‌یاری را مورد توجه قرار دهیم، زیرا که کاشت درخت جدید با شرایط موجود تنها موجب هدر رفت منابع خواهد شد و در این وضعیت «درخت‌یاری» بامسماتر و موردنیازتر خواهد‌بود.  استاد حقوق و انرژی دانشگاه تهران