مدال طلا تقدیم به همه پرستاران دنیا
ملیحه محمودخواه| اسلحه را که بالا آورد، تمام تمرینهای سختی که در این مدت انجام داده بود، در یک لحظه جلوی چشمش رژه رفت. همان موقع که بیمار را اینتوبه میکرد و خودش کرونا گرفت. آن دوهفتهای که خودش در بیمارستان بستری بود. شیفتهای بعد از تمرین که چشمهایش از خستگی باز نمیشد و انگار یک مشت شن ریزه توی آن پاچیده بودند. پیر مرد بیماری را به یاد آورد که چند شب بالای سرش نشست و وقتی پیرمرد به هوش آمد، از ته دلش برایش دعا کرد هر چه که میخواهد را خدا به او بدهد. حالا موفقیتش همه آرزویی بود که از خدا خواست. از خدا خواست دست خالی برنگردد. از خدا خواست حالا که نماینده کادر درمان در المپیک است، مدال افتخار کادر درمان را بالا ببرد.
پرستاری که قهرمان جهان شدجواد فروغی پرستار ۴۱ساله بیمارستان بقیهالله(عج)، همان پدر مهربانی است که سکوت و بدون هیاهو مدال طلای المپیک ۲۰۲۰ را از آن خود کند و برای اولینبار در تاریخ ورزش ایران، تیراندازی را صاحب مدال المپیک کند.
او 41سال پیش در دیار مردان لر به دنیا آمد و همانجا رسم مردانگی را آموخت. آموخت موفقیت زمان و مکان نمیشناسد، هروقت اراده کند، میتوان موفقیت را کسب کرد. او ضربالمثل خواستن توانستن است را معنا کرد؛ خواست و توانست.
یک شروع اتفاقیکارشناسی پرستاریاش را که گرفت، کارش را در بیمارستان بقیهالله(عج) شروع کرد، نه تصمیمی داشت قهرمان شود و نه برنامهای برای مسابقات خود داشت.
او فارغالتحصیل رشته پرستاری تیراندازی را از طبقه دوم بیمارستان از 30سالگی شروع کرد. خیلی اتفاقی آن هم وقتی مسابقهای برای کارکنان بیمارستان برگزار شد، بدون آمادگی مسابقه داد و نفر اول شد.
اما باز هم تیراندازی برایش جدی نبود، پراکنده و جسته و گریخته مسابقه میداد اما هربار که در مسابقهای شرکت میکرد، بیبرو برگرد رتبه میآورد، اینکه از سال 96 تصمیم گرفت کمی با برنامهتر کار کند.
در نهایت مردادماه 1396 به عضویت تیم ملی ایران در رشته تیراندازی تپانچه درآمد و دوسال بعد در اولین تجربهاش در مسابقات آسیایی اندونزی به مقام 21 رسید.
او در این سال بود که سهمیه حضور در المپیک 2021 توکیو ژاپن را به دست آورد، او درست میگفت توانایی جواد را شناخته بود، اما شاید مربی هم نمیدانست که مدال طلای تیراندازی در المپیک در انتظار او باشد.
شروع ورزش در طبقه منفی دو بیمارستاناو خودش میگوید: «تیراندازی را اولینبار در طبقه منفی دو بیمارستان در زمان گذراندن دوره تیراندازی و آمادگی جسمانی برای ترفیع درجه کاریمان تجربه کردم، پس از آن در سال 1389 بود که تپانچه بادی را به من نشان دادند تا تیراندازی کنم و در همان تجربه اول حدود امتیاز 85 را زدم.»
تمرینها در کنار کار سخت پرستاری آن هم در دوران کرونا شرایط را سختتر میکرد. بحران کرونا شیفتهای پرستاری را بیشتر میکرد و نزدیکشدن به مسابقات را میطلبید که تمرینها بیشتر شود اما او باید در دو جبهه تلاش میکرد؛ هم جبهه کرونا و هم جبهه ورزش.
شیفتش که تمام میشد، به زیرزمین نمور بیمارستان میرفت، نور کافی نبود، فضا مناسب نبود اما چارهای هم نبود. عزمش را جزم کرده بود کار کند. هدفش مشخص بود و فرصت کم. حالا نام او برای تیم ملی رفته بود. اینبار مسئولیت او را بیشتر میکرد. مسابقاتش فشردهتر شده بود اما حاضر نبود دست از کارش هم بردارد و این تلاشها بالاخره در المپیک نتیجه داد.
کرونا توانش را یکسال پیش گرفتاو از شرایط سخت کار در بیمارستان میگوید: «من خودم مسئول مراقبت از بیماران کرونایی هستم و با اینکه بچه کوچک دارم اما خودم شخصا بیماران کرونایی را تحویل میگیرم.» 7 مرداد سال گذشته وقتی بیمار کرونایی را که در اورژانس بستری بود، اینتوبه کرد، خودش فهمید که کرونا گرفته است، آن هم کرونای سخت. دو هفته بستری بود، سه هفته بعدش هم توان نداشت. آنقدر توانش تحلیل رفته بود که نمیتوانست اسلحه را بالا بگیرد. در مدت باشگاهها نیز بسته بود، بدون فشنگ در خانه تمرین میکرد. حاضر نبود در دوران سخت بیماری نیز دست از تمرین بردارد، اما رقابتهای سختی پیشرو داشت.
فروغی در سال 1398 دست به کار بزرگی زد و در مسابقات قهرمانی آسیا در دوحه قطر [2019] با حذف قهرمان المپیک به مدال برنز تپانچه بادی 10 متر مردان رسید.
شگفتی این ورزشکار پا به سن گذاشته ایرانی تمامی نداشت و او یکسال بعد در پایان روزهای سال 1399 به مدال طلای جام جهانی تیراندازی دست یافت.
در مسابقات آنلاین رتبه اول را آورد و در جام جهانی کرواسی نیز که قرار بود در آذربایجان برگزار شود، مقام اول را آورد. حالا دیگر توقعش از خودش بالا رفته بود، وقتی نامش برای تیم ملی در مسابقات المپیک برده شد، میدانست که مسئولیتش اینبار فرای آن چیزی است که تا به حال داشته است.
همراهی بیمارستان با قهرمان المپیکدر 7ماه گذشته بیمارستان با او همکاری کرد تا تمریناتش را بهتر پیش ببرد.
میدانست سختترین میدانی که در آن پا گذاشته، حریفهای قدر و میدانی بزرگ است. در مرحله اول بین 5 نفری بود که به فینال راه پیدا کرد اما در مرحله بعد فاصلهاش را با حریفانش آنقدر زیاد کرد که جای هیچ شک و شبههای باقی نماند او مدالی به گردن انداخت که به قول خودش آن را به کادر درمان تقدیم کرده است.
«من از دوران بچگی یک بیماری قلبی خفیفی به نام افتادگی دریچه میترال دارم که گاهی دچار لرزش خفیف دست و تپش قلبی میشوم.
از جوانی که خبری از تیراندازی میشنیدم و میدیدم، هیچگاه به ذهنم خطور نمیکرد بتوانم این رشته را به خاطر لرزشی که دستم دارد، اصلا شروع کنم، به هرحال تقدیر خداوند بود که بعد از سالها این اتفاق افتاد و من تیرانداز شدم.»
من همیشه پرستار هستمکار پرستاری همیشه دقت عمل پرستار را میطلبد که این دقت عمل در تیراندازی هم موثر است. از طرف دیگر، بحث آرامشی است که باید در وجود پرستار باشد، تیرانداز هم باید آن را به نوعی داشته باشد، تیراندازی ضمن اینکه آرامش میخواهد، آرامش هم میدهد به همین دلیل پرستاری و تیراندازی به هم نزدیک است.
او یکی از افتخاراتش را کار پرستاری میداند و معتقد است که هرجا باشم و در هر جایگاهی که قرار بگیرم، از اینکه یک پرستار هستم احساس بزرگی میکنم و حتی اگر یک روز رئیسجمهوری هم بشوم، باز هم شیفتهای پرستاریام را میروم.
انگیزهام دلیل بزرگی است که بتوانم هم به کارم و هم به تیراندازی که عاشقش هستم، برسم.
جواد فروغی از سال 1392 به مدت دوسال بهعنوان پرستار در جنگ سوریه حضور داشت و میگویند آنجا بهعنوان امدادگر حضور داشتیم و فرقی نمیکرد مجروح ما ایرانی است یا داعشی. وقتی مجروحی را نزد ما میآوردند، فارغ از هر عقیدهای که داشت، کار درمان را شروع میکردیم.
او مدالش را متعلق به همه مردم سرزمینش میداند و آن را به کادر درمان چه در ایران و چه در دنیا تقدیم میکند و معتقد است از پیامها و تبریکهایی که از سوی همه پرستاران دنیا دریافت کرده، شیرینی این مدال برایش چند صد برابر شده است.