قهرمانان نازپرورده و مدیران خوش‌خیال‌

می‌گویند «قهرمان ماست و باید برایش هزینه کنیم»، این توجیه را شاید بار‌ها در صحبت‌های بیشتر کسانی که در ورزش ایران چه در وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک و چه در فدراسیون‌ها مسئولیتی دارند، شنیده‌اید. پاسخی که در مقابله با ناکامی‌ها همواره شنیده می‌شود و به نوعی مسئول مربوطه سعی دارد از زیر بار مسئولیت شکست و نتایج ضعیفی که با وجود هزینه‌های نجومی رقم خورده، شانه خالی کند. راحت‌ترین توجیه ممکن که گویا در بین مدیران ورزش تبدیل به یک اپیدمی شده، طوری که هر بار که ناکامی رخ می‌دهد باید گریبان ورزشکار را گرفت و مدیر را مورد شماتت قرار نداد و حتی از او به خاطر توجهی که به ورزشکار داشته، تقدیر و تشکر هم کرد!
مانند ماجرای حدادی که پس از کسب نتیجه ضعیف در توکیو، توپخانه‌ها او را نشانه رفته که چرا با وجود هزینه‌های چندده میلیاردی و اردو‌های گرانقیمت در امریکا در المپیک در بین ۳۲ نفر در رده ۲۴ قرار گرفته است. نقد‌های زیادی متوجه حدادی شده که چرا به‌رغم اینکه مسئولان به هیچ‌کدام از خواسته‌هایش نه نگفته‌اند و حتی برای جراحی ساده‌ای مانند خارپاشنه هم او را به آلمان فرستاده‌اند، نتوانسته نتیجه در خور توجهی را که به او شده به دست بیاورد و حتی ناکام‌تر از ریو به ایران بازمی‌گردد.
صدالبته که به حدادی هم انتقاد وارد است. قهرمان پرافتخاری که تنها مدال تاریخی دوومیدانی در المپیک به نام اوست و به اندازه انگشتان یک دست مدال طلای آسیا را دارد و می‌توان گفت با فاصله، پرافتخارترین ورزشکار تاریخ دوومیدانی است. وقتی چنین قهرمانی با این اندازه از مدال‌های رنگارنگ و برگزاری گران‌ترین اردو‌ها برای المپیک نمی‌تواند در رقابت توکیو حتی به اندازه رکوردی که سهمیه هم گرفته پرتاب کند و نازل‌ترین جایگاهش را در چهار دوره حضور در المپیک در توکیو تجربه می‌کند، قطعاً باید در این باره پاسخ بدهد که چرا با وجود هزینه‌های سنگینی که برای او شده، نتوانسته انتظار‌ها را برآورده کند.
حدادی باید پاسخ دهد چرا چند ماه قبل از المپیک به بهانه دیسک کمر که یک درد قدیمی بوده، سعی داشت ناکامی احتمالی‌اش در المپیک ۲۰۲۰ را توجیه کند و آن را به گردن آسیب‌دیدگی بیندازد. مصدومیتی که همان‌طور که حدادی اشاره کرده قدیمی بوده و اینطور نبوده که در فاصله چند ماه تا بازی‌های توکیو رخ دهد.


البته قبل از حدادی که باید بابت ناکامی‌اش با توجه به هزینه‌های گزافی که برای وی شده پاسخگو باشد، این مسئولان ورزش هستند که باید پاسخ بدهند که چرا بخش بیشتر بودجه یک فدراسیون را به پای ورزشکاری ریخته‌اند که با توجه به نتایج چند سال گذشته‌اش همواره در یک مسیر نزولی قرار داشته و رکوردهایش یکی پس از دیگری افت کرده است.
به طوری که کمیته ملی المپیک و فدراسیون دوومیدانی در کنار فدراسیون پزشکی ورزشی با حمایت‌های افراطی‌شان از حدادی و هزینه‌های چندده هزار دلاری برای اردو‌ها و درمان مصدومیت ساده خارپاشنه در سه سال منتهی به المپیک توکیو، حددای را تبدیل به یک تافته جدا بافته کرده بودند که عملاً این ورزشکار را در مقابل دیگر قهرمانان دوومیدانی قرار داده بود. قهرمانانی که فدراسیون به بهانه مشکلات مالی حتی از استخدام یک مربی برای‌شان سرباز زده بود، اما همان‌ها می‌دیدند که چطور به کوچک‌ترین درخواست حدادی هم نه گفته نمی‌شود و بیشتر بودجه‌ها برای ورزشکاری خرج می‌شود که با توجه به رکوردهایش در سال‌های منتهی به المپیک، کمترین شانس حتی برای صعود به فینال را داشت، چه برسد به اینکه بخواهد مدال تاریخی لندن را تکرار کند.
اگرچه حمایت از سرمایه‌هایی مانند حدادی کمترین انتظاری است که از مسئولان می‌رود، اما این حمایت‌ها و توجه‌ها باید به اندازه‌ای باشد که خروجی مناسبی برای ورزش کشور داشته باشد. موافقت چشم و گوش بسته با خواسته‌های یک قهرمان که سال‌هاست از روز‌های تاریخ‌سازی‌اش در لندن فاصله گرفته و با توجه به رکوردهایش شانسی برای موفقیت در توکیو نداشت باید به اندازه میزان شانس موفقیتی باشد که پیش‌بینی می‌شود.
وقتی برای ورزشکاری که شانس مدال ندارد به اندازه یک مدال المپیک هزینه می‌شود، اشکال از مدیرانی است که بدون برآورد خروجی هزینه‌ای که می‌کنند تنها به واسطه نام مطرحی که یک قهرمان دارد، حتی اگر تنها سایه‌ای از قهرمان پرافتخار سال‌های گذشته باشد پول‌پاشی می‌کنند.
در این شرایط مدیران هم بابت ناکامی حدادی که به حیف و میل چندده میلیاردی بودجه‌ای که می‌توانست برای پرورش استعداد‌های دوومیدانی هزینه شود باید پاسخگو باشند و قبل از حدادی باید انگشت اتهام را سمت این مدیران گرفت. مدیرانی که بودجه‌ها را بر اساس نام، نه بر اساسی توانی که یک ورزشکار برای موفقیت دارد هزینه می‌کنند، هزینه‌ای که در ادامه مشخص می‌شود هیچ دستاوردی برای ورزش کشور نداشته و حیف و میل شده است.