«رمز ارز» به زبان ساده
یاسر نوروزی| همه جا صحبت از ایلان ماسک است؛ مخترع «بلاک چین» و کسی که پشت نام مستعار «ساتوشی ناکاماتو» پنهان شده است. حدس و گمانهای بیشتری هم مطرح شده است. ما اما همه را میگذاریم کنار، برمیگردیم عقبتر. زمانی که یوجی ایجیری توانسته تمام آزمونهای حسابداری را بگذراند و اولین کسی باشد که در سن 21سالگی حسابدار رسمی شود. چه سالی؟ 1956. کجا؟ ژاپن. یکدهه بعد این نابغه حسابداری، عضو هیأت علمی دانشگاه استانفورد آمریکاست و طی دهههای بعد، بارها مفتخر به دریافت جایزه از انجمن حسابداران رسمی آمریکا (AICPA) ) شده است. او کتابی دارد با عنوان «حسابداری تکانه و دفترداری ثبت سه طرفه» که به چندین زبان دنیا ترجمه شده است. این کتاب با ایدههایی درخشان، یکی از جرقههای اولیه به وجود آمدن پدیده «رمز ارز» است. برای همین در ادامه دوباره سراغ این آقا، یوجی ایجیری خواهیم آمد.
از طلا تا پول
هیچوقت به اسکناسهای رایجی که در دست دارید، توجه کردهاید؟ بر چه اساسی در ازای آن کالا دریافت میکنید؟ فرض کنید زمانی شخصی به جای پرداخت طلا یا سکه به نفر مورد معامله، کاغذ رسیدی داده است. پشتوانه این رسید در واقع همان طلا یا سکه بوده است. فرد متنفذ و صاحباعتبار میتوانسته با ارایه کاغذی ممهور به مهر خود به دیگران، هم از طلا و سکههای خود محافظت کند، هم اینکه خطر انتقال آنها را بیوقفه به جان نخرد. بنابراین اولین سند مالی احتمالا این زمان در تاریخ نوشته شده است؛ برگه یا هر شیء دیگری که حکایت از پشتوانه مالی داشته است. فردی که این سند مالی را در اختیار داشته، میتوانسته در ازای آن معامله خود را بدون پرداخت مستقیم طلا یا سکه انجام بدهد. در آن زمان پشتوانه این سند (که نسخهای قدیمی از پول امروزی است)، طلا بوده است. در واقع فرد با ارایه چنین سندی نشان میداده به همان میزان طلا دارد.
تولد بانک
این شیوه معامله به تدریج جای خود را به انتقال طلا داد و گنجینههای این فلز گرانبها به جای انباشتهشدن در خانههای مردم، به بانکها رفت. حالا بانک واسطهای بود که در ازای ارایه خدمات یا کار، همان سند مالی را در اختیار مردم قرار میداد. اسکناسهای رایج در طول چندین دهه به این شکل به وجود آمد. این اسکناسها در مفهوم پیشین خود در واقع همان اسناد مالی هستند با یک دستهبندی ساده؛ بدهکار/ بستانکار. پس بنابر یک واحد پول از هر کشوری، شما بستانکار آن بانک هستید و بانک مربوطه به شما بدهکار است. برای همین هر زمان میتوانید آن را خرج کنید و در ازایش کالا یا خدمات دریافت کنید. چون بانکها دقیقا حکم همان افراد متنفذ را پیدا کردند که با پشتوانه طلا، برگه رسید صادر میکردند.
خداحافظی با طلا
حالا فرض کنید بانکهای دنیا از یک زمانی به بعد، در پول رایج (همان سند مالی) دست بردند. پشتوانه پول تا دهه 70 طلا بود و دولت آمریکا تضمین کرده بود در ازای هر 35 دلار، یک اونس طلا ذخیره داشته باشد. این قرارداد چندجانبه اما تا سال 1971 بیشتر دوام نداشت. چون به تدریج کشورهای دیگر دریافتند دلارهای موجود در دیگر کشورها با میزان طلای مدعای این کشور برابری نمیکند. به زبان ساده در واقع آمریکا در این بازی جر زده بود و اسکناسهایی بدون پشتوانه چاپ کرده بود. رئیسجمهوری وقت، ریچارد نیکسون هم به جای طلا، پشتوانه دلار آمریکا را اقتصاد کشورش دانست و عملا معادلات بازی را عوض کرد. از آن زمان تاکنون پشتوانه پول هر کشوری دیگر طلا نیست، بلکه به شکل ظاهری، تغییرات حسابشده و متناسب با تولید کالا و خدمات، در حجم پول هر کشور است. فرض هم بر این است چنانچه این متغیرها، نسبت مناسبی با هم برقرار کنند، تورم مهارشده و ثبات در ارزش پول کشور برقرار میشود.
حسابداری سه طرفه
ابتدای این نوشته، از نابغهای به نام یوجی ایجیری اسم بردیم؛ همان نابغه حسابداری. حالا اگر بخواهیم به زبان ساده، ایده ایجیری را در کتاب «حسابداری تکانه» توضیح بدهیم، باید بگوییم که او برای اولینبار ایده «حسابداری سه طرفه» را مطرح کرد. اگر پیش از این، در دفاتر اسناد مالی، دوطرف بهعنوان بدهکار و بستانکار فرض میشدند، ایجیری از حضور و امضای یکنفر دیگر به این سند صحبت کرد؛ حضور «همه»! ایجیری به شکلی خلاقانه گفت اگر دفتر اسناد مالی همزمان در دست همه اعضا باشد، دیگر نمیتوان در آن دست برد یا ستون بدهکار و بستانکار را دستکاری کرد. چون بانکها در دنیای امروز اولین عامل دستبردن در این اسناد مالی (پول رایج) هستند. آیا میتوان سیستمی درنظر گرفت که غیر از دو طرف مورد معامله، تمام افراد دخیل در دادوستد، همزمان از تغییرات دفتر مالی باخبر شوند؟ این ایده آن زمان بین مردم چندان قابل شناخت نبود اما بعدها در مفهوم ایجاد «رمز ارز» به کار گرفته شد.
دفتر کل نامتمرکز
اگر مفهوم «حسابداری سهطرفه» را درک کنید، ایده اصلی «رمز ارز» را درک خواهید کرد. بر اساس این ایده، تمام طرفهای دادوستد، همزمان از تغییرات اسناد مالی خبر دارند تا هیچکس نتواند در آنها دست ببرد. یعنی چه؟ فرض کنید گروهی تاجر که به هم اعتماد ندارند، برای جلوگیری از تقلب، کاری میکنند تا هر معاملهای را که انجام میدهند، همگی با هم ببینند و همه از تغییرات اسناد مالی خبر داشته باشند. جای ثبت این معاملات کجاست؟ همان دفتر کلی که تمام تغییرات مالی باید به تأیید سایر اعضا برسد. این دفتر کل چه فایدهای دارد؟ همه اعضا میتوانند همزمان یک نسخه از اطلاعات این دفتر داشته باشند. چون تاریخچه تمام معاملات در آن موجود است و اصلا امکان جعل ندارد. هیچ فرد دیگری بهعنوان شخص ثالث هم برای دستبردن در این اسناد وجود ندارد؛ چه بانک، چه دولتها و چه هر شخص دیگری. برای همین است که به این سیستم، سیستم نامتمرکز میگویند.
بلاک چین
«بلاک چین» در واقع بر اساس همان ایده دفتر کل نامتمرکز عمل میکند؛ دفتر کل اسناد مالی که نزد هیچکس نیست و همزمان در اختیار همه اعضا قرار گرفته. «بلاک چین»Block Chain) ) ترکیبی از دو کلمه «بلوک» (Block) و «زنجیر» (Chain) است. در واقع میتوانید سلسله بلوکهایی سیمانی (یا بلوکهای یک شهرک) را فرض کنید که زنجیرهوار به هم متصل شدهاند. هرکدام از این بلوکها، حاوی برگهای همان دفتر کل اسناد مالی هستند که از آن صحبت کردیم. بنابراین وقتی این برگهها کنار هم قرار میگیرند، ما «دفتر کل اسناد» را در اختیار داریم. پس «بلاک چین» یعنی شبکهای که با در کنار هم قرارگرفتن اوراق آن دفتر، دفتر کل اسناد مالی شکل میگیرد. یعنی هیچکس مالک این دفتر کل نیست و در عین حال، همه در کنار هم، مالکش هستند. فوقالعاده نیست؟
طلای مجازی
برای توضیح این مفهوم باید برگردیم به زمانی که طلا پشتوانه پول بود. اگر دقت کنید یکی از دلایل پشتوانهبودن طلا این بود که اولا حجمشان محدود است و دوم اینکه برای استخراج آن باید هزینهای صرف شود. در پدیده «رمز ارز»ها فرض بر این است که بعد از کنار گذاشتهشدن طلا به آن پشتوانه، نظام پولی جهان به جهت دستبردن در اسناد مالی و بیپشتوانگی پول توسط دولتها، مخدوش شده است. پس بنیانگذاران «رمز ارز» در طول چند دهه به این نتیجه رسیدند باید پشتوانهای داشته باشند که اولا محدود باشد و دوم اینکه برای به دست آوردن آن نوعی انرژی مصرف شود.
رمز و ارز
«رمز ارز» معادل فارسی واژه Cryptocurrency است. در بعضی مطالب اینترنتی نوشتهاند چنین معادلی، ترجمه دقیق کلمه نیست که به نظر اظهار نظری بیپایه است؛ چراکه لزوما واژهها نباید ترجمه دقیق کلمه در متن اصلی باشند بلکه مهم این است معنای واژه را در کمترین تعداد حروف برسانند. برای همین «رمز ارز» معادلی فوقالعاده برای این واژه است. حالا چرا میگویند «رمز ارز»؟ و چرا آن را «پول رمزنگاریشده» میدانند؟ برگههای دفتر کل اسناد را به خاطر دارید؟ در سیستم بلاک چین، هرکدام از این برگهها به صورت رمزنگاریشده درآمدهاند. مثلا جمله «ساعت 12 و 30 دقیقه و 58 هشت ثانیه، N مقدار ارز توسط احسان به حساب کامران جابهجا شده» به همین صورت در دفتر کل نوشته نمیشود، بلکه این عبارت به شکل رمزنگاریشده درمیآید. حالا برای اینکه این رمز گشوده شود، معادله ریاضی که رمزنگاری مورد نظر بر مبنای آن پدید آمده، باید حل شود.
«استخراج رمز ارز» یعنی چه؟
معادلات رمزنگاریشدهای که باید حل شود، بسیار طولانی هستند تا هر کسی به برگههای دفتر کل اسناد مالی دسترسی نداشته باشد. برای همین باید از پردازشگرهای قوی برای حل آنها استفاده کرد. به این کار «ماینینگ» میگویند و «ماینرها» در واقع کسانی هستند که از طریق دستگاههای پردازشگر، معادلات را حل میکنند، به برگههای دفتر کل دسترسی پیدا میکنند و آن را تأیید میکنند. حالا چرا باید چنین کاری را انجام بدهند و دفتر اسناد مالی را هر لحظه تأیید کنند؛ چون با تأیید مداوم آن، کسی نمیتواند داخل دفتر کل دست ببرد و مهمتر اینکه سیستم زنجیرهوار بلاک چین (یعنی همه اعضا) در ازای این کار به آنها پاداش میدهند. پاداششان چیست؟ یک واحد بیتکوین (یا هر رمز ارز دیگری).
پشتوانه «رمز ارز» چیست؟
حالا شاید این سوال برایتان پیش آمده باشد که اصلا چنین ارزی چه پشتوانهای دارد؟ اگر به پول رایج بین خودمان فکر کنیم، هیچ پشتوانهای درحال حاضر برای آن موجود نیست، غیر از همان واسطهها (بانکها) و در واقع دولتها. بلاک چین اما بر این ایده استوار است که پشتوانه ارزهای استخراجشده، بر دو پایه بنا شده باشد؛ اول پذیرش آن توسط اعضا بهعنوان پشتوانهای برای مبادله و دوم انرژی مصرفشده داخل همین سیستم برای حل همان معادلات ریاضی؛ در واقع انرژی حاصل از پردازش آنها که فعلا برق است. پس اگر روزی پردازشگرهایی طراحی شوند که مثل ماشینحسابهای آفتابی بتوانند این معادلات را حل کنند، پشتوانه «رمز ارز» میشود هر انرژی دیگری؛ مثلا نور خورشید!
انقلاب تکنولوژیک
سیستم نامتمرکز بلاکچین که بیواسطه همان دفتر کل مالی را بین اعضا میچرخاند، انقلابی عظیم در نظام پولی دنیا به وجود خواهد آورد. شک نکنید که در ماههای آینده بیشتر درباره آن خواهید شنید. حتی کار به جایی خواهد رسید که به اعتقاد برخی کارشناسان، دولتها نیز بر سر استخراج هر چه بیشتر رمز ارز با هم وارد رقابت میشوند؛ چنانچه همین حالا نیز چنین اتفاقی حدود یکدهه است شروع شده. نظامهای بانکداری دنیا البته مقابل بلاک چین ایستادهاند و محدودیتهایی ایجاد کردهاند؛ اما این زنجیره در ایده محوری خود قابل محدودسازی نیست. نمیتوان بلاک چین را متمرکز در دست یک دولت یا چند کشور قرار داد. برای همین هم هست که نمیتوان مقابلش ایستاد یا آن را تصاحب کرد. چون در این ایده، برعکس آنچه قبلا شاهدش بودهایم، «یکی نیست که برای همه تعیین تکلیف کند» بلکه «همه حضور دارند برای همه».