روزنامه جوان
1400/05/14
مهمترین دستاورد زندگیام از شعر، نزدیک شدن به اهلبیت (ع) است
سیدمهدی بنیهاشمیلنگرودی ۹ سال است که به صورت حرفهای در زمینه شعر فعالیت دارد و عمده آثار وی را اشعار آیینی و حماسی تشکیل میدهند. این شاعر دستی هم در ادبیات و نویسندگی دارد و تا به حال چند اثر از وی منتشر شده است. «جوان» با این شاعر گفتگو کرده است. شعر گفتن علاوه بر قریحه ذاتی نیاز به تکنیک هم دارد. برای شاعر شدن چقدر به این عوامل متکی بودید؟از زمان کودکی علاقه به نوشتن شعر داشتم، ولی هیچ وقت جدی پیگیری نکردم. مثلاً همیشه با شنیدن یک مصرع از شعری، یک مصرع هم وزن در ذهنم میآمد و حتی خیلی از مداحیها را که برای خودم زمزمه میکردم، کلمات و قافیهها را عوض میکردم و بیتهای معنیدار جدیدی میساختم تا اینکه از شب اول محرم سال ۹۱ با یک اتفاق شاعر اهلبیت (ع) شدم.
فکر میکنید دستاوردهای شعر گفتن برای یک شاعر چه چیزهایی میتواند باشد؟
واقعاً مهمترین دستاورد بنده از شعر احساس نزدیکی به اهل بیت (ع) در تمام مراحل زندگی است. به طوری که حتی همین خدمت مقدس سربازی و شهر و محل خدمتم را هم مدیون شعر برای اهل بیت (ع) هستم.
در این چند سال افتخار داشتم بارها در صدا و سیما در مدح ائمه معصومین (ع) شعر بخوانم و در هیئتهای مختلف استان گیلان در مراسم مختلف به عنوان شعرخوان دعوت بشوم و همچنین چند بار هم افتخار داشتم به عنوان شاعر قبل از خطبه در نماز جمعه شهرستان لنگرود در مناسبتهای ملی و مذهبی مختلف آثاری را بخوانم.
چقدر حضور رسمی و اجتماعی دارید؟
در این چند سال بحمدالله چندین مقام کشوری به دست آوردهام. مانند مقام برتر جشنواره ملی غدیر با رویکرد حضرت شاهچراغ (ع) و انتخاب به عنوان شعر برتر جشنواره راهیان نور در سال ۹۶ و همچنین اثر برتر جشنواره عمارها و همچنین در هفته ناجای سال ۹۸ هم شعر بنده که با صدای دوست عزیزم مصطفی احمدی خواننده جوان و انقلابی کشور خوانده شد به عنوان اثر برتر انتخاب شد.
خانواده در موفقیت فعالیتهای هنری شما چه نقشی داشتند؟
بسیار زیاد. واقعاً اگر حمایتهای خانواده عزیزم نبود، قطعاً هرگز نمیتوانستم در این مسیر با اعتماد به نفس جلو بروم و در این جایگاهی که الان ایستادهام باشم و از همین جا ممنونم از تمام حمایتهای این دو نگین با ارزش زندگیام یعنی پدر و مادر عزیز و مهربانم و دستشان را میبوسم و برای سلامتیشان دعا میکنم.
اشعار شما بیشتر در چه زمینه و موضوعاتی هستند؟
بنده در زمینههای گوناگونی شعر سرودهام. از اشعار عاشقانه و سیاسی و موضوعات اجتماعی گرفته تا اشعار طنز و کودکانه، ولی عمده اشعار در زمینه مدح اهل بیت (ع) است و آرزو دارم که بنده را به نام شاعر اهل بیت بشناسند.
این عشق و ارادت به اهل بیت (ع) از کجا شروع شد؟ آیا، چون خانوادهای مذهبی داشتید این علاقه به وجود آمد یا اکتسابی بود؟
سؤال بسیار خوبی است، درست است که بنده در خانوادهای مذهبی به دنیا آمدهام و رشد پیدا کردم. مخصوصاً خانواده پدری بنده که خدا همه گذشتگان را رحمت کند. مادربزرگهای بنده هر دو مؤمن و مذهبی بودند و پدربزرگ بنده هم ذاکر اهلبیت و مؤذن بودند و ما چندین نوبت در سال مراسمات مذهبی داشتیم. از آش پختن برای جشن نیمه شعبان گرفته تا مراسم شب لیله الرغایب و قربانی کردن در عید قربان و مراسم اطعام هیئت در ظهر عاشورا و پنج روز روضه آخر ماه صفر که ما از همان زمان کودکی در تک تک این مراسمها حضور داشتیم و بنده حتی مداحی هم میکردم و اینقدر به ما خوش میگذشت که دوست داشتیم زودتر دوباره در سال این روزها برسند، اما درست است که همه اینها مهم و مؤثر بودند، اما هیچ اجباری برای بنده نبود که این مسیر را انتخاب کنم و انتخاب بنده برای این مسیر از سال آخر دبستان و علاقهای که به مسجد محل پیدا کردم شکل گرفت.
به نظر شما چه چیزی باعث جذب نوجوانها به مساجد میشود؟
یکی از مهمترین مواردی که میتوانم ذکر کنم روحانی آن مسجد است. خدا رحمت کند آیتالله عباسی امام جماعت فقید و مدیر سابق حوزه شهرستان لنگرود را که واقعاً با حرفهایشان به عمق قلب انسان نفوذ میکردند و به حدی من در دورانی که پای منبر ایشان مینشستم به روحانیت و مسجد و حوزه علاقهمند شده بودم که تصمیم داشتم بعد از دوره راهنمایی وارد حوزه علمیه بشوم و در امتحان ورودی هم ثبتنام کردم، ولی روز امتحان توفیق شده بود که در مکه مکرمه و سفر حج باشم و نتوانم در جلسه آزمون حضور داشته باشم و بعد از برگشت هم وارد دبیرستان شدم و به توصیه همین بزرگوار به دلیل اینکه نمرات دروس ریاضی و محاسباتیام خوب بود، درسم را ادامه دادم.
به نظر شما شعر سرودن برای اهل بیت (ع) چه تفاوتی با مضامین دیگر دارد؟
شعر سرودن برای اهلبیت معصومین (ع) به نظر بنده جز عنایت نمیتواند چیز دیگری باشد و یکی از سختترین شعر سرودنهاست. به این جهت که شما نمیتوانید از ذهن خودتان داستانی بسازید و آن را پرورش دهید و باید اشعارتان مبنای روایی داشته باشد و از جهتی مخاطب شما یک فرد هیئتی و مذهبی است که اشعار زیادی در این باره شنیده و اصل داستان را میداند و بارها شنیده و خوانده است. مثلاً لحظه شهادت حضرت علیاصغر (ع) که همه میدانند چه اتفاقی افتاد. اما شما باید آنچنان از هنر شعر در روایت مجدد داستان استفاده کنید که مخاطب با شنیدنش سر ذوق بیاید و لذت ببرد و این مهم جز با عنایت خود خاندان آلالله (ع) به دست نمیآید.
نظرتان در مورد شعرخوانی برای اهل بیت در مساجد و هیئتها که شما هم انجام میدهید، چیست؟
الحمدلله چند سالی است که شعرخوانی توسط خود شاعران در مراسم اهلبیت در حال رواج پیدا کردن است که احیای این امر باعث خوشحالی و امیدواری است. این سنت خوب از زمان خود اهل بیت (ع) بنا شده بود و اولین مراسم برای شهدای کربلا را که امام سجاد (ع) و بعد از آن هم امام باقر و امام صادق (ع) گرفتند با همین شعرخوانی شاعران اهل بیت برگزار شده بود. در چند صد سال اخیر با رواج مداحیها این امر داشت کم کم فراموش میشد که چند سالی است به لطف اهل بیت (ع) دوباره در حال احیا شدن است و قطعاً مؤثر خواهد بود که مخاطب شعر را از زبان شاعر آن شعر بشنود.
علاقه و آشناییتان با شهدا از کجا شروع شد؟
بنده از همان دوران نوجوانی به شهدا علاقه شدیدی داشتم. آن موقع دو تا وبلاگ داشتم که یکی در مورد اهلبیت بود به نام بچه شیعه علی (ع) و یکی هم درباره شهدا به نام چفیه خاکی. یادم است آن روزها یک فایل صوتی به دستم رسیده بود به نام (طلائیه عجب طلائیه) این فایل را شاید بیشتر از ۱۰۰ مرتبه گوش داده بودم و هر بار با آن گریه میکردم. تا اینکه سال ۹۰ و با ورود به دانشگاه توفیق شد اولین بار زائر راهیان نور و مناطق عملیاتی و دیار شهدا شوم و از نزدیک این حس و حال خوب را تجربه کنم. حس و حالی که خیلی خاص و زیبا بود و حس میکردم در جامعه غریب مانده و خیلی از مردم خبر ندارند. در همان سفر تصمیم گرفتم وقتی که برگشتم این حس و حال را تا میتوانم بیشتر توصیف کنم. از کار در بسیج دانشجویی گرفته تا چاپ نشریه و برگزاری یادواره شهدا تا کارهای دیگر تا اینکه سال ۹۳ اولین داستان عاشقانه مذهبی خودم را به نام (چند دقیقه دلت را آرام کن) نوشتم که ماجرای یک جانباز مدافع حرم بود و در آن زمان واقعاً در فضای مجازی خیلی سر و صدا کرده بود و طرفداران زیادی داشت. این داستان در بسیاری از کانالها بارها منتشر شده و هنوز هم بعد از شش سال میبینم که صفحاتی باز منتشرش میکنند و کسانی که برای اولین بار این داستان را میخوانند برایشان جالب و تأثیرگذار است. چند پیام تأثیرگذار از کسانی که این داستان مسیر زندگیشان را عوض کرده بود و این اتفاقات که همه لطف شهدای مدافع حرم بود من را برای ادامه این راه و نوشتن رمانهای مذهبی دیگر مصممتر کرد و بعد از آن چهار رمان مذهبی دیگر نوشتم که به صورت مجازی منتشر شدند.
به کدام یک از شهدا بیشتر احساس نزدیکی میکنید؟ و به قول معروف با کدام شهید احساس رفاقت دارید؟
تمام شهدا برای من عزیز و بزرگ هستند از سپهبد شهید صیاد و شهیدان باکری و چمران و تا حاجقاسم عزیزتر از جان که هر کدام الگوی زندگی ما هستند.
اما دوتا ابراهیم در زندگی من نقش پررنگی دارند و همیشه در سختیها به آنها متوسل میشوم و تصویر زیبایشان هم زینتبخش داشبورد خودرو و دیوار اتاق و پسزمینه تلفن همراهم است. شهید ابراهیم هادی و شهید ابراهیم همت که اتفاقاً مدتی هم افتخار داشتم به عنوان نویسنده با پویش شهید ابراهیم هادی استان گیلان همکاری داشته باشم.
دغدغه فرهنگی شما به عنوان یک جوان این کشور چیست و چه کاری برای آن انجام دادهاید؟
از مهمترین دغدغههای بنده معرفی و ترویج سبک زندگی ایرانی- اسلامی و عشق مذهبی است که اگر در جامعه ترویج پیدا کند به نظر بنده خیلی از مشکلات جامعه اعم از فساد و بیحجابی و تأخیر در ازدواج رفع میشود. به شخصه برای ترویج این مهم سعی کردهام از زبان شعر و داستان چه کوتاه و چه رمان استفاده کنم و مدتی هم با مجله هنری توکان و خانه طراحان انقلاب اسلامی به عنوان نویسنده و شاعر همکاری داشتم که طرحها و اقدامات خوبی انجام شد، ولی متأسفانه، چون از این تشکلهای خودجوش حمایتی نمیشود، بعد از مدتی هر کدام از اشخاص چه شاعر، چه طراح، چه نویسنده و چه تدوینگر به خاطر گذران زندگی مجبور به کار در شغل دیگری میشوند و ناچارند که تشکل را ترک کنند و همینجا ترمز یک کار فرهنگی- انقلابی کشیده میشود.
یکی از اشعارتان را برایمان بخوانید.
این هم یک شعر بنده درباره جهاد و دفاع از آرمانها:
وقت جنگیدن صف یاران همه از دم یکیست
ترک یا لر یا همین گیلان همه از دم یکیست
مرزبندی مال افراد حقیر و بی رگ است
مردمان شام با ایران همه از دم یکیست
نه نژادی برتر است، نه خون ما خوشرنگتر
کربلا، کابل، حلب، تهران، همه از دم یکیست
جان اگر باشد فدایی امام و دین حق
جنگ سوریه و آبادان همه از دم یکیست
گر شوی در راه مولایت شهید و جان به کف
کربلا یا در همین دوران همه از دم یکیست
حرفهای عدهای همچون نمک بر زخمهاست
حرف شمر و حرف نااهلان همه از دم یکیست
از نظر شما شعر چه جایگاهی در هنر دارد و شاعر خوب کیست؟
از نظر بنده شعر مهمترین اثر هنری در طول تاریخ است که تجربه ثابت کرده اگر به آن بها داده شود میتواند تأثیر بسزایی در جامعه داشته باشد. در گذشته و آن زمانی که فیلم و سریالی نبود، این شعر بود که مردم را سرگرم میکرد؛ آثاری همانند شاهنامه فردوسی و ابیات سعدی. اگر شعر نبود نه خوانندهای داشتیم و نه مداح و نوحهخوانی.
در روایات ما هم بارها به توجه ائمه به شعرا و ارزش شعر اشاره شده است. همانند شاعر اهلبیت کمیت بن زید اسدی از برجستهترین شاعران شیعه معاصر اهل بیت که مورد عنایت سه امام شیعیان یعنی امام سجاد (ع)، امام باقر (ع) و امام صادق (ع) قرار داشت و بارها از جانب این سه امام مورد عنایت و تشویق قرار گرفت. به نظر من شاعری خوب است که برای ذوق و هنرش ارزش قائل باشد و آن را حراج نکند و اگر دلش با شعری راضی نیست به خاطر مال و منصب دنیا و از روی اجبار شعر نگویند. شاعر بودن عشق است نه شغل و منبع درآمد.
چگونه از ایدههای خود در سرودن اشعار و همچنین ترانهسرایی استفاده میکنید؟
معمولاً سعی میکنم در مورد مسائل روز چه سیاسی و مذهبی شعر بگویم و به این صورت است که یک بیت خاص در همان لحظه اول بعد از شنیدن یا خواندن خبر به ذهنم میآید و به همان بیت پر و بال میدهم و به شعر کامل تبدیلش میکنم. اتفاقات روزمره را دنبال میکنم تا بتوانم در بهترین زمان با زبان شعر واکنش درست و مؤثر نشان دهم.
سایر اخبار این روزنامه
پاسخ ویرانگر به هر تهدید احتمالی میدهیم
روز پهلوانان ایران
همکاریهای دفاعی الگوی روابط اقتصادی با سوریه
رئیسی در روز اول به میان «مراجعین» رفت
حرفتان حرف باشد
صرفهجویی ۴۰ میلیون دلاری با ۲ نانو دارو ایرانی
پای انحصارطلبان آموزش پزشکی بر گلوی پزشکان و رزیدنتها!
مهمترین دستاورد زندگیام از شعر، نزدیک شدن به اهلبیت (ع) است