خانه به خانه گشتم

محمد معصومیان
گزارش نویس
پشت در حیاط آپارتمان، زوجی جوان منتظر رسیدن صاحبخانه هستند. ساعت از یک بعدازظهر گذشته و رد پنجه تیز آفتاب تابستان را می‌شود روی پیشانی قرمز آنها دید. زن و مرد عرق کرده و خسته از گشتن و پیدا نکردن خانه‌ای برای شروع زندگی به من که تازه از راه رسیده‌ام تا مانند آنها منتظر آمدن صاحبخانه باشم، می‌گویند: «هیچ موردی که یک خانه آبرومند رو به قیمت مناسب باشد پیدا نمی‌شود. تمام روز چهارچشمی توی موبایل از این اپلیکیشن به آن اپلیکیشن دنبال گزینه هستم اما تا تماس می‌گیرم می‌گویند اجاره رفته است. مانده‌ایم چه کنیم؟» پیدا کردن خانه اجاره‌ای در تهران همیشه سخت بوده و حالا با شیوع کرونا سخت‌تر شده است. کرایه‌ها نیز مانند برجی بلند و دست نیافتنی سر به فلک کشیده‌اند.
آن طور که آمارها می‌گویند اجاره بهای امسال رکوردهای تازه‌ای را جا به جا کرده است. با اینکه میزان مجاز اضافه مبلغ اجاره در تهران 25 درصد اعلام شده اما آمارها از افزایش تا سقف 36درصد و حتی در مواردی 50 درصد خبر می‌دهند. اما یکی از دلایل افزایش قیمت اجاره بها آن‌طور که علی سرمدی یکی از بنگاه‌داران تهران به ما می‌گوید جابه‌جایی کمتر مستأجران به خاطر شیوع کرونا است:«دولت این امکان را ایجاد کرده که مستأجران با حکم تخلیه روبه‌رو نشوند. به موجب این قانون اگر مالکی اجاره را بیش از میزان مصوب بالا ببرد، مستأجر می‌تواند نپذیرد و به شورای حل اختلاف برود، شورا هم حق دادن حکم تخلیه را ندارد.»


البته این قانون استثناهایی هم دارد. سرمدی با خنده می‌گوید: «این اولین بار است که مستأجران با یک قانون حمایتی مواجه شده‌اند و همین باعث شده از حق خود نگذرند.» اما این کم شدن جابه‌جایی برای کسانی که به هر دلیلی دنبال مسکن جدید هستند یا زوج‌های جوان گران تمام شده است: «با این وضعیت فایل کمتری موجود است و مؤجرانی که خانه خالی دارند از این کمبود جا و استیصال مستأجران استفاده می‌کنند و قیمت را بالا می‌برند. البته آنها هم حق دارند و نگران آینده هستند.»
یکی از مشکلاتی که این وضعیت ایجاد کرده صف مستأجران پشت درهای خانه‌های خالی است. کافی است آگهی در یک سایت به روز شود تا همه بی‌خانه‌های شهر پشت هم به آن خانه سر بزنند. فروغ و سهیل یکی از آن زوج‌ها هستند که ابتدای گزارش از آنها گفتم. آنها یک ساعت رو‌به‌روی در خانه‌ای 60 متری در طبقه چهارم یک آپارتمان بدون پارکینگ و آسانسور منتظر آمدن صاحبخانه هستند و من هم یکی دیگر از مشتریان آن خانه که به قیمت گزاف 100 میلیون ودیعه و کرایه ماهی 5 میلیون آگهی شده است. صاحبخانه که بعد از یک ساعت کاشتن آنها و نیم ساعت معطلی من از راه می‌رسد بدون نگاه کردن و حتی عذرخواهی بابت دیر رسیدن در را باز می‌کند. سهیل و فروغ به خودشان حق می‌دهند که تندتر پله‌ها را بالا بروند و من هم می‌دانم که باید ابتدا منتظر نظر آنها در مورد خانه باشم تا اگر خانه باب طبعشان نبود من وارد ماجرا شوم.
خانه کوچک و تاریک در محاصره آپارتمان‌های اطراف است. آنها خانه را قبول می‌کنند اما آیفون باز هم به صدا درمی‌آید و در فاصله 10 دقیقه دو زوج جوان و مسن‌تر وارد می‌شوند. فروغ و سهیل از خانه بیرون نمی‌روند تا همه بدانند از همین حالا خانه مال آنهاست. صاحبخانه هم از فرصت استفاده می‌کند و سریع می‌گوید: «اگر از خانه خوشتان آمده من همین الان بگویم از تخفیف خبری نیست.» سریع شماره کارت بانکی می‌دهد تا بیعانه بگیرد؛ سرافراز و مقتدر.
مجید که دوسالی است در خانه‌ای 50 متری و یک خوابه با همسرش زندگی کرده خسته از کوچکی جا و به‌خاطر فرزندی که در راه دارد مجبور شده تن به جابه جایی بدهد اما به قول خودش در بدترین تابستان قرن تصمیم به کاری سخت گرفته است: «همسرم باردار است و جرأت نمی‌کنم او را برای بازدید خانه ببرم. خودم با دوتا ماسک وارد خانه مردم می‌شوم و با اجازه مستأجر ساکن خانه سریع با همسرم تماس تصویری می‌گیرم. بعضی‌ها خوش شان نمی‌آید اما وقتی شرایط را توضیح می‌دهم درک می‌کنند. انگار همه مستأجران به‌خاطر درد مشترک‌شان در نقاطی مجبور به درک همدیگر هستند» او جمله معروف بنگاه‌داران را که دائم می‌گویند «فایل کم است پس هر چه دیدی سریع تصمیم بگیر و بنشین پای قرارداد» را ترفندی برای بازار گرمی و زودتر دست پیدا کردن به مبلغ کمیسیون می‌داند: «بخشی از تنش‌های بازار به‌خاطر همین همدستی مؤجر و بنگاه‌دار است. یکی می‌خواهد قیمت را بالا ببرد و آن یکی هم کمیسیون بیشتر می‌خواهد.» با ترکیب این دو منفعت فرمول طلایی «زودتر قرارداد ببند تا از دستت در نرود.» به‌وجود آمده است.
اما کیست که این روزها تنش از شوک‌های قیمتی نلرزیده باشد. کافی است تنها شایعه‌ای از اتفاقی قریب الوقوع راه بیفتد تا قیمت‌ها بالاتر برود. مرجان که دو ماه است دنبال خانه می‌گردد از اجاره بهای بالا و چند بار تا پای قرارداد رفتن تعریف می‌کند: «صاحبخانه هفته پیش قیمت خانه را در سایت یک قیمتی می‌گذارد اما تا می‌بیند شما مشتری هستید و سریع خانه را می‌خواهید در عرض یک هفته 500 هزار تومان به مبلغ اضافه می‌کند. انگار وقتی می‌فهمد مشتری زیاد است طمع می‌کند. تا حالا دو بار پای قرارداد رفتیم اما صاحبخانه زده زیر حرفش. بعد این راه هم بگویم که بیشتر خانه‌هایی که من دیدم در مقایسه با پارسال قیمت‌‌شان دو برابر شده است. در این بازار شانس با کسی است که خانه داشته و قصد بلند شدن ندارد.»
البته صاحبخانه ها هم دلایل خودشان را دارند آرش که صاحبخانه است کرایه را منبع درآمدش می‌داند که با توجه به افزایش قیمت‌ همه چیز باید پاسخگوی نیاز او و خانواده‌اش باشد: «من چهار سال خانه‌ام را با کمترین افزایش اجاره به خانواده‌ای کرایه داده بودم اما امسال که آنها قصد بلند شدن دارند و با مشورتی که کرده‌ام قیمت را 50 درصد بالا بردم. راستش را بخواهید وقتی می‌بینم در همان ساختمان این اتفاق افتاده کار برایم سخت‌تر می‌شود. واقعاً در این وضعیت این تنها منبع درآمد ماست و نمی‌توانم با زندگی خودم ریسک کنم. کسی را هم زور نکرده‌ام که حتماً خانه‌ام را اجاره کند.»
آرش معتقد است شرایط کشور و تحولات طوری است که آینده مبهم است و در این شرایط منصف بودن و به فکر دیگران بودن سخت‌تر می‌شود: «باور کن گاهی خودم را جای مستأجر می‌گذارم می‌دانم چقدر سخت است یک بخش بزرگ درآمد را برای اجاره خانه از دست دادن. اما چه کنم؟ اگر قیمت پایین بدهم و دوباره کشور به شوک تورمی بخورد من چطور به خرج و مخارجم برسم؟ آدم حق دارد اول به منافع خودش فکر کند وقتی حس می‌کند کسی به فکر نیست.»
به نظر می‌رسد در این وضعیت همه حق دارند و درعین حال ندارند. صاحبخانه افزایش قیمت‌ها را دلیل بالا رفتن اجاره بها می‌داند و مستأجر در این بازار نابسامان فکر می‌کند چطور قرار است هم از پس اجاره‌های بالا بربیاید و هم هر روز پول بیشتری بپردازد و خانه‌ای قدیمی‌تر و کم امکانات‌تر از خانه قبلی، محل سکونت‌اش شود. البته هستند صاحبخانه‌هایی که سعی کرده‌اند منصف باشند و مستأجرانی که با چاشنی شانس توانسته‌اند خانه‌ای مناسب به‌دست بیاورند. نمی‌توان منکر شد که شرایط کرونایی هم شبیه به تیغ دولبه عمل کرده از طرفی به نفع کسانی که قصد جابه‌جایی ندارند و از سمتی به ضرر تازه واردان به بازار و کسانی که دنبال خانه جدید هستند.