وای به حال قانون!

عبدالصمد خرمشاهی‪-‬ سال 1375 قانونی تصویب شد تحت عنوان قانون تعیین شرایط احراز سمت شهردار. در این قانون مشخص شده بود شهردار‌ها در همه شهر‌ها با جمعیت‌های متفاوت چه شرایطی باید داشته باشند. شرایط احراز صلاحیت شهردار طبق این قانون به آئین نامه هیات وزیران محول شد.
آئین نامه هیات وزیران سال 1377 به تصویب رسید و بعد‌ها در سال 1397 مجددا تغییر پیدا کرد، طبق این آئین نامه افرادی که می‌خواهند متصدی پست شهرداری باشند باید دارای شرایطی باشند که برخی از این شرایط عمومی است؛ مثل اینکه شهردار باید دارای مدرک پایان خدمت باشد و یا مدارک عالی تحصیلی داشته باشد و غیره.
اما شرایط خاصی هم برای شهردار مد نظر قرار گرفته شده که در آئین نامه سال 1397 به آن پرداخته شده است. برای مثال در شهرهایی که زیر 10 هزار نفر جمعیت دارند شهردار باید 3 سال سابقه مدیریت داشته باشد. برای شهرهای دارای جمعیت بالای یک میلیون نفر نیز شهردار باید 10 سال سابقه کار اجرایی و تحصیلات مرتبط داشته باشد.
به نظر من علاوه بر این‌ها کسی که میخواهد بر مسند شهرداری بنشیند باید دارای ذوق و سلیقه خاصی باشد و سابقه کار مدیریت شهری در کارنامه کاری خود داشته باشد مخصوصا کسی که میخواهد مسئولیت شهرداری تهران را


بر عهده بگیرد باید حتما دارای سابقه مدیریت شهری باشد.
آقای زاکانی سابقه مدیریت کلان دارند اما سابقه مدیریتی آنها هیچ ارتباطی به مدیریت شهری ندارد، علاوه بر آن تحصیلاتشان هم با شهردار شدن ارتباطی ندارد. در همه جای دنیا کسانی که میخواهند پست شهرداری را تصاحب کنند دارای سابقه مدیریتی در این حوزه و تحصیلات مرتبط هستند.
اینکه گفته می‌شود قانون باید اصلاح شود تا آقای زاکانی شهردار شوند حرف نادرستی است، اگر قانون بخواهد تابع نظر افراد باشد و برای اشخاص تغییر پیدا کند که باید گفت وای به حال قانون! در واقع قوانین برای رفاه حال مردم تصویب می‌شود. اگر قرار باشد قانونی به خاطر یک شخص عوض شود با هیچ اصولی انطباق ندارد و خلاف عقل، منطق و شعور است.