جنگ نرم رسانه‌ای جای سنگر گیری نیست!

رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم تنفیذ حکم سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران با اشاره به تحرک گسترده دشمن در جنگ نرم و تبلیغات رسانه‌ای فرمودند: «امروز بیشترین تحرّک دشمنان ما علیه ما بیش از تحرّکات امنیّتی و اقتصادی، تحرّکات تبلیغاتی و جنگ نرم و تبلیغات رسانه‌ای است؛ برای اینکه بر افکار عمومی مردم مسلّط بشوند مبالغ هنگفت هزینه می‌کنند، کار‌های بسیار انجام می‌دهند؛ فکر‌های بسیاری را در مجموعه‌های فکری برای این کار استخدام می‌کنند تا بتوانند با جنگ روانی، با تبلیغات گوناگون، افکار عمومی کشور‌ها را – از جمله بیشتر از همه امروز کشور ما را که هدف سوء‌نیّت قدرت‌های بزرگ است– قبضه کنند و در اختیار بگیرند. وقتی افکار عمومی یک ملّت در اختیار بیگانه قرار گرفت، حرکت آن ملّت هم طبعاً طبق میل آن بیگانه پیش خواهد رفت. کار تبلیغاتی کار مهمّی است؛ ما در این زمینه ضعف داریم. حالا بگذریم از آن آدم‌های غافلی که از رسانه‌های داخلی هم به نفع دشمن استفاده می‌کنند –که حالا آن محلّ بحث ما نیست–لکن [درباره]آن کسانی هم که قصد خیر در این زمینه دارند، ما کم‌کاری داریم. در زمینه کار تبلیغاتی و حرکت تبلیغاتی درست و تمهیدات رسانه‌ای باید قوی‌تر و هوشمندانه‌تر عمل بکنیم.»
واقعیت آن است که با وجود آنکه بیش از یک دهه است که کشورمان آماج جنگ اقتصادی دشمن قرار گرفته است، اما بخش قابل توجهی از آسیب‌هایی که این روز‌ها بر اقتصاد و بازار ایران وارد می‌شود، مابه‌ازای چندانی در حوزه عینیت و عمل نداشته و بیشتر از جنس «ذهنی» است. این‌چنین است که می‌توان گفت: با نوعی جنگ شناختی پیچیده مواجهیم.
جنگ شناختی (Cognitive warfare) به معنای هدف قرار دادن قوه شناخت عموم مردم و نخبگان جامعه هدف با تغییر هنجارها، ارزش‌ها، باورها، نگرش‌ها و رفتار‌ها از طریق مدیریت ادراک و برداشت است. این نوع جنگ شکل تکامل یافته تر، پیشرفته‌تر، عمیق‌تر و وسیع‌تر از جنگ روانی است که مبتنی بر جامعه شبکه‌ای (با زیرساخت رسانه‌های نوین) بوده و با مدیریت ادراک و برداشت انجام می‌گیرد. تغییر نگرش در جامعه کشور هدف، اختلال و خطا در دستگاه محاسبات تصمیم گیران، اثربخش نمودن جنگ اطلاعاتی، ایجاد گسست عاطفی-ادراکی بین توده‌ها و نخبگان با حاکمیت و نهایتاً تضعیف و زوال سرمایه اجتماعی برخی کارویژه‌های جنگ شناختی هستند.
دشمن در جنگ شناختی، سه نقطه آماج اصلی را هدف قرار می‌دهد: ۱- ایده اصلی نظام: «اسلام ناب» و «ولایت مطلقه فقیه» (هسته اصلی و مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی)؛ ۲- ساختار نظام: مجموعه نهادها، ارکان و دستگاه‌های برآمده از ایده اصلی که مجموعه حکومت را شکل داده است و ۳- کارکرد نظام: نتایج حاصله از عملکرد اجزای ساختار نظام که در واقع، نشان‌دهنده خروجی ساختار بوده و کارآمدی یا ناکارآمدی آن را نشان می‌دهد. در نهایت هدف از این تهاجم، مشروعیت زدایی، اعتبارزدایی، اعتمادزدایی، قداست‌زدایی، ناامیدسازی و ناکارآمدنمایی است که در نهایت دشمن امیدوار است سبب رویگردانی اجتماعی و از بین رفتن سرمایه اجتماعی نظام شود.


در واقع آنچه باعث نتیجه بخشی جنگ اقتصادی می‌شود، اثربخشی جنگ شناختی است. جنگ شناختی سبب می‌شود بیش و پیش از آنکه جنگ اقتصادی ساختار و کارکرد‌های اقتصاد ملی را به چالش بکشاند، جامعه را در مسیر هموار‌سازی سناریوی دشمن و آسیب‌رسانی درون‌زا قرار دهد. دشمن در جنگ شناختی امیدوار است تا مردم را نسبت به آینده ناامید، نسبت به نهاد‌های رسمی بدبین و نسبت به سرنوشت عمومی جامعه بی تفاوت کند. در چنین شرایطی منافع فردی بر منافع جمعی و ملی غلبه یافته و خسارت حاصله متوجه همه افراد جامعه می‌گردد.
واضح است که تمهید جدیدی در حوزه رسانه و جنگ نرم نیاز است، اما باید دانست برای بی‌اثر ساختن جنگ نرم دشمن، اقدام عکس‌العملی و واکنشی بیهوده است. چراکه در عمل همواره از او عقب‌تر مانده و در موج دوم نمی‌توان قدرت تخریبی موج اول را خنثی نمود. به‌نظر می‌رسد اکنون باید به‌جای آرایش دفاعی، در حوزه جنگ نرم باید الگوی آفندی را در پیش گرفت که برخی از مهم‌ترین تدابیر و راهبرد‌های لازم برای آن عبارتند از:
۱- شناخت نقاط ضعف دشمن و بهره‌گیری از آن: با شناخت آسیب‌ها و ضعف‌های دشمن، که کم هم نیست، هم از شدت و حدت تهاجم آن کاسته می‌شود و هم پرسش‌های فراوانی در مورد واقعیت‌های نظام سلطه در برابر افکار عمومی جهانی شکل می‌گیرد که به آگاهی بشریت کمک خواهد کرد.
۲- ابتکارمحوری و خلاقیت‌گرایی: عمل آفندی، آن‌هم در میدان پیچیده جنگ نرم مستلزم به صحنه آمدن حداکثری خلاقیت و ابتکار خصوصاً جوانان انقلابی است که هم دست جبهه خودی را در این آوردگاه حساس پر‌تر می‌کند و هم میدان عمل را برای جوانان مؤمن بازتر می‌کند.
۳- هوشمندی و آینده‌نگری: در الگوی عمل آفندی در جنگ نرم، همچون یک شطرنج‌باز قهار باید رفتار بعدی دشمن را حدس زد و بر اساس آن طراحی کرد. این مهم، نیازمند هوشمندی و نیز آینده‌نگری وسیعی است که هم ظرفیت‌های نخبگانی و عملی کشور را باید در این حوزه فعال کرد و هم از فرصت جوانان مؤمن و انقلابی علاقه‌مند به‌خوبی بهره گرفت.
۴- آشکارسازی بی‌اعتباری رسانه‌های دشمن: یکی از نکاتی که در آرایش تهاجمی جنگ نرم نباید مورد غفلت واقع شود، آشکار کردن بی‌اعتباری و عدم صداقت رسانه‌های دشمن و ایادی آن است که به‌این‌ترتیب حربه دشمن در این عرصه کند شده و اقدامات آتی آن کم اثر خواهد شد.
۵- نگاه جهانی و بین‌المللی: امروزه با گسترش رسانه‌های نوین، مرز‌های جغرافیایی کمرنگ‌تر شده و باید دانست که شکست دادن دشمن در عرصه جنگ نرم، نیز مستلزم شکل گرفتن جغرافیای مقاومت در برابر نظام سلطه است و این فرصت در ابزار‌های نوین رسانه‌ای و مجازی فراهم است. امروز می‌توان از بستر شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های نوین –که دشمن از آن برای گسترش بی‌ثباتی و ناامنی در کشور‌های مخالف خود استفاده می‌کند- برای به چالش کشیدن دشمن در میان ملت‌های مختلف و حتی ملل غربی استفاده کرد و جبهه وسیع مقاومت جهانی در برابر استکبار را شکل داد.