پیشگو به من گفت رئیسجمهور میشوی!
«یک پیشگو در مشهد به آقای قاضیزاده هاشمی این مطلب را گفته بود که تو قطعا رئیسجمهوری میشوی و به همین دلیل به درخواست برخی از نمایندگان که از او خواسته بودند کنار رود، برخورد بسیار تند و غیر مودبانه داشت؛ چراکه تصور کرده بود او قطعا رئیسجمهوری میشود.» این ادعای عباس سلیمی نمین درباره قاضیزاده هاشمی به نامهنگاریهای پی درپی و در نهایت کار به شکایت کشید. اما این سرآغاز قصه نبود و پایان ماجرا هم نیست. چون فارغ از صحت و سقم ادعا، خواب و خرافه پیشتر از اینها در سیاست ایران ریشه دوانده بود. دور قبلی انتخابات هم از این حواشی خالی نبود. جایی که روزنامه «جمهوری اسلامی» نوشته بود: «یکی از نامزدهای ریاستجمهوری در توجیه نامزدی خود مدعی شده است: «من در خواب یکی از مراجع اهل سیر و سلوک را دیدم و ایشان به من گفته تو چرا برای ریاست جمهوری ثبتنام نمیکنی؟» پس از این خواب بود که عزمم را برای ثبتنام جزم کردم.» البته همزمان عامه مردم هم پای کار ثابت خواب دیدن بودند و الهه رویا به قدر کافی گویا سرش شلوغ شده بود: «فردی که خواهان ثبتنام در انتخابات ریاست جمهوری بود، به خبرنگاران گفت: «من قبلا از اینکه به اینجا بیایم، از خدا خواستم برای اینکه بهطور قطعی در این میدان باشم، به من نشانهای نشان دهد، من هم استخاره کردم و بعد از آن خواب دیدم و به این نتیجه رسیدم که باید بیایم.» (ایسنا، 18 فروردین 92)
رد این قبیل خوابها و نشانهجوییها را اما اگر بگیریم به قبلتر از اینها میرسیم؛ جایی که عباس سلیمی نمین در ادعای خود علیه قاضیزاده هاشمی هم به آن اشاره کرده بود: «مثل آقای احمدینژاد که برخی از پیشگوها به سراغش میرفتند و چنین حرفهایی میزدند.» در واقع دفتر ریاستجمهوری به روی پیشگوییها و معبرها همان اواسط دهه 80 باز شد. هرچند پیوند دولتش با خرافهپردازی، در زمان انتشار فیلم معروف «هاله نور»، سر زبانها افتاد و شهره شد. احمدینژاد در زمان ضبط ویدیو، تازه از مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک برگشته بود. فیلم از سوی سایت «بازتاب» منتشر شد و احمدینژاد در آن رو به آیتالله جوادی آملی گفته بود: «روز آخری که سخنرانی کردم، تقریبا همه سران بودند. یکی از همان جمع به من گفت: «وقتی تو شروع کردی «بسم..» و «اللهم» را گفتی، من دیدم یک نوری آمد، تو را احاطه کرد و تو تا آخر در یک حصن و حصاری رفتی. من خودم هم احساس کردم که فضا یکدفعه عوض شد و همه حدود بیست و هفت، هشت دقیقه تمام، این سران مژه نزدند. اینکه میگم مژه نزدند، غلو نمیکنم. اغراق نیست، چون نگاه میکردم، همه سران مبهوت مانده بودند. انگار یک دستی همه آنان را گرفته بود، آنجا نشانده بود.» احمدینژاد البته پیشتر هم ادعای اداره امور دولتش توسط امام زمان را مطرح کرده بود. ماجرا حتی به قصه یارانهها هم کشیده بود و رئیس وقت دولت آن زمان گفته بود: «این پول امام زمان است»! کار حتی به جایی کشید که ادعا کرد هوگو چاوز، یار سفرکردهاش هم در هنگام مرگ، منتظر امام زمان بوده است!
در این میانه اما نباید نقش دور و بریها و اطرافیان را نادیده گرفت؛ چه زمانی که فاطمه رجبی، همسر غلامحسین الهام صحبت از معجزه هزاره سوم به میان آورد و چه زمانی که سال 92 گفت: «انشاءالله با ظهور حضرت امام زمان(عج) احمدینژاد نیز رجعتی دوباره خواهد داشت»! مرداد همان سال احمدینژاد حتی مدعی ارتباط با رابط امام در سال 1386 شده بود! یکماه بعد، شهریور همان سال هم روبهروی منزل مسکونیاش رو به مردمی که تجمع داشتند، ادعا کرده بود امام زمان تا چهارسال دیگر ظهور میکند. صحبت از صندلی خالی برای حضور امام عصر در جلسات هیأت دولت، خالیگذاشتن جایی برای ایشان سر سفره و از این قبیل مدعاها هم بعدتر بیشتر شد و قبح اینگونه صحبتها بیش از پیش شکست. به همین جهت اگر بخواهیم رد گره خوردن خرافات با سیاست را دنبال کنیم، بیش از هر جایی و بیش از هر کسی باید در دولت احمدینژاد و اطرافیانش بگردیم.
هرچند قصه به همینجا ختم نمیشود و همچنان اظهارات مشابه، نقدهای تند و گاهی طنزآمیز مردم را به دنبال دارد. یکی از آخرین اظهارنظرها برمیگردد به صحبتهای حجتالاسلام کاظم صدیقی، خطیب موقت نماز جمعه تهران، که واکنشهای متعددی به همراه داشت. او بعد از درگذشت آیتالله مصباح یزدی در گفتوگو با شبکه قرآن عنوان کرد: «آقای دکتر محمدی جزو مریدان آیتالله حقشناس بود. او تعریف کرد آیتالله جاودان به ما پیام داد که اگر از آقای مصباح یک کرامتی دیدید به ما بگویید. غسال روایت میکند وقتی این پیام را دریافت کردم آرزو کردم که ای کاش آیتالله مصباح در آن دنیا شفاعتی بکند. تا این آرزو را کردم، دیدم آیتالله مصباح چشمانشان را باز کردند و یک نگاه مهربانانهای کرد و دوباره چشمانش را بست.» همین جملات کافی بود تا تصویر گفتوگوی حجتالاسلام صدیقی در فضای مجازی بچرخد و حاشیهساز باشد؛ چراکه احمد توکلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و حسین رجایی، معاون سازمان دیدهبان شفافیت و عدالت در یادداشت مشترکی، مدعی شدند که غسال آیتالله مصباح یزدی، یک ابَربدهکار بانکی است که جنازههای روحانیون سرشناس را به خانه خود میبرد و غسل میدهد!
از مجموع این روایات برمیآید که متأسفانه راویان و سرسپردگان این قبیل روایات، همچنان به رفتار بنیانگذار انقلاب، آیتالله خمینی، بیتوجه هستند. اکبر هاشمیرفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت در خاطراتش میگوید گویا یكی از مدعیان ارتباط با امام زمان به جماران، محل اقامت بنیانگذار جمهوری اسلامی در شمال تهران میرود و خواستار دیدار با آیتالله خمینی میشود، آقای رفسنجانی واسطه این دیدار میشود و دست آخر رهبر انقلاب سوالاتی به مدعی داد تا جوابش را از امام زمان بگیرد؛ به گفته آقای رفسنجانی این مدعی دیگر به جماران نیامد. همین یک روایت نشان میدهد که در برخورد با این افراد اگر قرار نیست مثل رهبر انقلاب هوشمندانه رفتار کنیم تا ترفندشان عیان شود، لااقل میتوانیم محتاط باشیم و سکوت کنیم و در پی تأیید چنین روایاتی برنیاییم.