رئیسی فقط ۲ سال فرصت دارد


بازار سهام (بورس) رشد آرامی را طی می‌کند، دلار و سکه نه تنها روندِ کاهشی نداشته که رو به فزونی است، تورم و گرانی کالا و خدمات و نیز اقلام خوراکی و مایحتاج عمومی نیز طی ماه‌های اخیر همچنان به شکلی نگران‌کننده در حال صعود است و این در حالی است که انتظار می‌رفت همزمان با تغییر دولت و روی کارآمدن سیدابراهیم رئیسی حداقل روند افزایشی ارز و سکه متوقف شود. شقاقی شهری استاد اقتصاد دانشگاه معتقد است اقدامات زیادی برای بهبود شرایط اقتصادی باید انجام شود، او اقتصاد ایران را به یک «انبار کاه» تشبیه می‌کند که آتش گرفته؛ او می‌گوید: نمی‌توان در کوتاه مدت آتش را خاموش کرد ولی باید کاه‌های درون انبار را خارج کرد تا آتش به همه‌ی موجودی انبار آسیب نرساند!
آفتاب یزد - رضا بردستانی: اگرچه این گفتگو پیش از اعلام «کابینه رئیسی» انجام شده اما تنها بخشی از پرسش و پاسخ به این موضوع برمی گردد که لیست نهایی هیئت‌وزیرانِ دولت سیزدهم چه پیام و سیگنالی به بازار خواهد فرستاد.
موضوع مهمِ دیگری که در بخشی از این مصاحبه مورد توجه قرار گرفت، فرصتی است که رئیسی برای سر و سامان دادن به بحران‌های اقتصادی - اجتماعی دارد. سر و سامان دادن به بحران‌های اقتصادی اگرچه یک شبه امکان‌پذیر نیست اما بد نیست اگر به برخی رخدادهای سیاسیِ مهم که می‌تواند سیاست و اقتصادِ جمهوریِ اسلامیِ ایران را به چالش بکشد توجه داشته باشیم.
اندکی بیشتر از یک سال دیگر - ۱۷ آبان ۱۴۰۱ - انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره‌ی آمریکا برگزار خواهد شد کنگره‌ای که اینک با نسبت ۲۱۸ به ۲۱۲ در اختیار دموکرات‌ها است اما این برتری اندک بنابر پیش‌بینی تحلیلگران مسائل آمریکا به آسانی تغییرپذیر


خواهد بود. نکته‌ی دیگر تلاش جمهوری خواهان برای بازگشت به عرصه‌ی اجرایی و کاخ سفید است به تعبیری اگرچه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا ۱۳ آبان ۱۴۰۳ برگزار می‌شود اما با این توضیح که پروسه‌ی انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا زمان بر است و در پروسه‌ای تقریباً یکساله برگزار می‌شود عملا فضای سیاسی آمریکا و جهان نیز از نیمه‌ی دومِ سال ۱۴۰۲ آرایشی انتخاباتی به خود خواهد گرفت.
از سویی دیگر انتخابات مجلس دوازدهم نیز اسفند ۱۴۰۲ برگزار می‌شود و این یعنی نیمه‌ی دوم سال ۱۴۰۲ مردم با توجه به عملکرد دولت و مجلس برای ترکیب مجلس بعدی که بیشتر از یک سال از باقیمانده‌ی دولت رئیسی را شامل می‌شود، تصمیم خواهد گرفت. سرجمع شاید بتوان به این نتیجه رسید که سیدابراهیم رئیسی عملا دو تا سه سال زمان برای ایجاد تغییر در اقتصاد دارد آن هم زمانی که بستگی تام به تعاملات بین‌المللی و میزان پایبندی به شعارهای انتخاباتی دارد.
آن چه در پی می‌آید حاصل گفتگوی آفتاب یزد با وحید شقاقی شهری رئیس دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی، پیرامون ابعاد مختلف بحران‌های اقتصادی، آینده‌ی پیش روی اقتصاد ایران و راهکارهای برون رفتِ موقت و دائمی از این معضلات و مشکلات است.
همواره تغییر دولت‌ها توقعاتی را در حوزه اقتصادی ایجاد می‌کند که عملا شاهد رشد قیمت ارز و سکه و گرانی‌های دیگر در بازار هستیم. به نظر شما این یک نوع مقاومت از سوی بازار است یا تحلیل دیگری دارد؟
در بحث قیمت‌ها و تورم در اقتصاد مهم‌ترین مسئله این است که در اقتصاد ایران، رشد نقدینگی بسیار بالاست. آخرین آمارها نشان می‌دهد رشد نقدینگی بالای ۴۰درصد است و چنانچه همچنان رشد نقدینگی ۴۰ درصدی تداوم یابد، با بیش از ۳۷۰۰هزار میلیارد تومان حجم نقدینگی به منزله این است که در سالجاری باید انتظار داشت روزانه بیش از ۴۰۰۰ میلیارد تومان نقدینگی به اقتصاد پمپاژ شود. زمانی که نقدینگی رو به بالا است به مفهوم افزایش میزان «کاه» در یک فضای بسته است و این «کاه» تا زمانی که با جرقه‌ای روشن نشده باشد اثرات خود را نشان نمی‌دهد اما خطر زمانی رخ می‌دهد که روزی آتشی به داخل انبار «کاه» افتد. آتش به منزله انتظارات تورمی، تشدید نااطمینانی‌ها و مبهم بودن آینده‌ی اقتصاد است. بحثی که در هفته‌های اخیر مطرح شده کاملا با منطق علمی و اقتصادی قابل تحلیل و تبیین است. اولاً رشد نقدینگی همچنان افزایشی است که اگر می‌خواهیم این رشد را مهار کنیم باید بدانیم در کوتاه مدت قابل مهار نیست. چون کنترل رشد نقدینگی نیازمند حل دو «ناترازی» در اقتصاد ایران است. یعنی باید ناترازی بودجه‌ای و ناترازی بانکی از بین برود. طبیعتاً در کوتاه مدت ناترازی‌های بودجه‌ای و بانکی قابل حل نیست. امسال بیش از ۴۰۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه برآورد می‌شود و عملاً به منزله تشدید ناترازی بودجه‌ای در کشور است. راه حل آن هم کوتاه مدت نیست یعنی حل این کسری‌های بودجه نیازمند افزایش درآمدهای دولت از یک سو یا کاهش و کنترل هزینه‌های دولت از سوی دیگر است. هم چنین نیازمند اجرای بودجه‌ریزی عملیاتی است. این‌ها بحث‌هایی است که سالیان سال مطرح است و از نوع اصلاح ساختاری می‌باشد.
عامل دوم ناترازی، نظام بانکی کشور است. بانک‌ها مدام در حال اضافه کردن ناترازی خود هستند و این هم به دلیل معیوب بودن ساختار نظام بانکی و ضعف نظارت بانک مرکزی در سیستم بانکی است که این هم از نوع نیاز به اصلاحات ساختاری است. درحال حاضر بیش از هزار هزار میلیارد تومان ناترازی سیستم بانکی است. این دو ناترازی می‌توانند دست در دست هم دهند و به تشدید رشد نقدینگی منجر شوند.
در کنار این دو ناترازی، ناترازی سومی هم داریم به نام کسری‌های تجاری غیرنفتی یعنی کسری حاصل از تفاضل صادرات غیرنفتی و واردات. به عنوان نمونه در سال ۱۳۹۹ ارزش صادرات غیرنفتی ۲۸۸۰۵ میلیون دلار و ارزش واردات (رسمی) معادل ۴۶۶۱۲ میلیون دلار بوده که معادل ۱۷۸۰۷ میلیون دلار کسری تجاری غیرنفتی در سال ۹۹ ایجاد شده است. همواره و در اکثر سال‌ها این ناترازی و کسری تجاری را داشتیم، یعنی با ناترازی بخش تجارت خارجی رو به رو بودیم. اما آن را با درآمدهای نفتی پوشش می‌دادیم. وقتی اقتصاد ایران به تحریم خورد این ناترازی بخش تجارت خارجی یعنی کسری‌های تجاری غیرنفتی خود را نشان داد و موجب شد بر بازارساز ارز فشار وارد شود و قیمت دلار نوسانی و افزایشی گردد. این سه ناترازی (ناترازی نظام بانکی و کسری‌های دوقلو) که اشاره کردم موجب شده است که رشد نقدینگی روند افزایشی داشته و از سوی دیگر بر بازارساز ارز فشار وارد شود که در کوتاه‌مدت هم قابل حل نیستند. نیازمند اصلاحات ساختاری و جراحی‌های عمیق در ساختارهای اقتصاد ایران هستند. اما بالعکس انتظارات تورمی به سرعت خود را نشان می‌دهد و اثر می‌کند. درواقع ناترازی‌ها سبب افزایش نقدینگی شده است یعنی روزانه تا پایان سال بالغ بر ۴۰۰۰ میلیارد تومان نقدینگی به اقتصاد پمپاژ خواهد شد. رشد نقدینگی بیش‌از ۴۰درصد بوده و مدام به «کاه» داخل انبار اضافه می‌شود. اکنون این «کاه» داخل انبار که انباشته شده کافی است کوچکترین جرقه‌ای به داخل انبار زده شود، آن آتش و جرقه همانند انتظارات تورمی است که این انتظارات تورمی ریشه در نااطمینانی‌ها وعدم پیش‌بینی‌پذیری اقتصاد ایران دارد. الان مدتی است که این آتش مجدد روشن شده است.
تا یک ماه گذشته این انتظارات تورمی کاهش پیدا کرده بود چون احتمال بحثِ به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته‌ای خیلی بیشتر شده بود و طرف‌های ایرانی و خارجی بحث‌شان این بود که قبل از آغاز به کار دولت سیزدهم برجام نهایی خواهد شد. حتی تاریخ ۲۳ تیر ۱۴۰۰ سالگرد برجام ۲۰۱۵ میلادی بود. احتمال می‌دادند که در سالگرد انعقاد برجام دولت آقای روحانی برجام را به نتیجه برساند. فعالان بازار منتظر بودند که قبل از پایان دولت دوازدهم برجام به نتیجه برسد. تقریبا عقلانیت هم همین مسئله را رهنمون می‌کرد که بهتر است برجام توسط دولت دوازدهم به نتیجه برسد چون بعداز روی کار آمدن دولت سیزدهم ممکن است شاهد تغییر نگرش‌ها یا فرسایشی بودن
یا رخداد مسائل دیگری در فراروی برجام باشیم. اما به یک باره در هفته‌های گذشته این سناریو به هم خورد و آقای روحانی اعلام کرد برخی‌ها نمی‌خواهند برجام به نتیجه برسد یا قانون مجلس ممانعت می‌کند و با برخی ادبیات صحبت کرد که نشان می‌داد موانعی برای ایشان گذاشته شده است. بعد صحبت‌های رهبری را در یکی دو مراسم اخیر داشتیم که ایشان هم اشاره کردند طرف‌های غربی شروطی را می‌خواهند به برجام اضافه کنند که دیگر این برجام همان برجام ۲۰۱۵ نخواهد بود. بیانات رهبری نشان می‌داد که طرف غربی می‌خواهد شروط بیشتری را اضافه کند که طرف ایرانی حاضر به پذیرش نیست. از یک طرف که انبار «کاه» مدام پر و پرتر می‌شود، از این سو هم معطل شدن مذاکرات و مبهم بودن آینده برجام انتظارات تورمی را روشن کرد. این به آن معنا است که ما اکنون داریم آتشی به انبار «کاه» می‌اندازیم، یعنی در کوتاه‌مدت باید شاهد تشدید بحث قیمت‌ها در بازار ارز و بازار دارایی‌ها باشیم و به تبع افزایش قیمت بازار دارایی‌ها شاهد افزایش قیمت در بازار کالاها و خدمات خواهیم شد.
تا کی این مسئله ادامه پیدا می‌کند؟
دو مسئله را باید در نظر بگیریم یا باید انبار از «کاه» خالی‌تر شود و دیگر اجازه ندهیم به انبار، «کاه» اضافه شود یعنی بتوانیم نقدینگی بیش از ۳۷۰۰ میلیارد تومان را به بخش مولد اقتصاد هدایت کنیم یا در سیستم‌های بانکی و در حوزه‌هایی دیگر بلوکه کنیم و اجازه ندهیم با انتظارات تورمی مشتعل شود. دوم اینکه اجازه ندهیم بیش از ۴۰۰۰ میلیارد تومان نقدینگی روزانه به این انبار اضافه شود. این عملا یک بحث است که اشاره کردم هم کوتاه‌مدتی نیست هم نیاز به اصلاحات ساختاری دارد و باید منتظر ماند و دید دولت سیزدهم در برابر این سه ناترازی چه عکس العملی خواهد داشت. بحث دیگر اینکه شاهد خاموش شدن جرقه انتظارات تورمی باشیم. مفهوم این است که با روی کار آمدن دولت سیزدهم بحث مذاکرات را آغاز کند و نوید به ثمر رسیدن مذاکرات را به بازار اقتصاد ایران مخابره کند تا این انتظارات تورمی خاموش شود و قیمت‌ها به تعادل برسد یا روند کاهشی اندکی را شاهد باشیم.
اکنون دو بحث مهم وجود دارد یک اینکه ما ایرادات ساختاری داریم که از دیرباز وجود داشته و دیگر این که تا به الان هم اراده‌ای برای حل این ایرادات ساختاری ندیدیم، در ادامه چه باید کرد؟
این مسائل و چالش‌ها انباشت بیش از نیم قرن اقتصاد ایران است. یعنی از دهه۱۳۵۰ که نفت وارد اقتصاد ایران شد رفتار اقتصادی دولتمردان و حکمرانی اقتصادی کشور را تغییر داد و کانون‌های قدرت و ذی نفع‌هایی ایجاد شدند و بعد از انقلاب هم نتوانستیم اصلاحات ساختاری و نهادی را پیش ببریم. شاید به دو دلیل، هم اینکه توان مدیریت اقتصادی و اینگونه جراحی‌ها را نداریم. این جراحی‌ها پزشکان حاذقی می‌خواهد که ما اکنون در کشور نداریم. تجربه بنده نشان می‌دهد که در طول دهه‌های اخیر هیچ پروژه کلان را نتوانستیم خوب جراحی کنیم و به نتیجه مطلوب و موردانتظار برسانیم. پروژه‌های کلان نظیر چشم‌انداز، بودجه‌ریزی عملیاتی، سیاستهای کلی اصل۴۴، مسکن مهر، هدفمندی یارانه ها، بهبود فضای کسب و کار، کنترل تورم، اصلاح نظام بانکی و مالیاتی و... که به نتایج موردانتظار نرسیدند و جراحی‌های موفقیت‌آمیز انجام نشد. همین بودجه سال ۱۴۰۰ را هم با کسری بالا بستند و بودجه‌ای که دولت فرستاد در مجلس هم به آن اضافه شد. بنابراین اصلاح ساختارها کار سختی است و نیازمند تصمیمات سخت دارد. البته باید امیدوار بود اما نیاز به الزامات و شرایطی دارد که باید فراهم شود. یعنی باید شفافیت سرلوحه باشد. تودرتویی نهادی را حذف کرد و ذی‌نفعان و کانون‌های قدرت را باید کنار زد و مقابل‌ آن‌ها ایستاد در کنار اینکه باید پذیرفت هزینه‌هایی را باید بابت جراحی‌های اقتصادی پرداخت کنیم که این مسائل یک شبه رخ نداده است که یک شبه هم حل و فصل شود. این ایرادات ساختاری سبب شده است که انتظارات تورمی سریع‌تر اثرات خود را نشان دهد.
اکنون مردمی که با دولت جدید مواجه هستند انتظاراتی دارند شما فکر می‌کنید عاجل‌ترین و آنی‌ترین اقدام دولت آقای رئیسی چه باید باشد؟
دولت سیزدهم اکنون در شرایط پیچیده‌ای قرار دارد از یک طرف انتظاراتی در جامعه ایجاد شده مبنی بر اینکه دولت‌های گذشته ضعیف عمل کردند و جهادی نبودند و نمی‌خواستند مسائل و چالش‌ها را حل کنند. بنابراین مقداری انتظارات در سطح جامعه بالا رفته است. باید بپذیریم توان مدیریت اقتصادی پروژه‌های کلان در کشور در مجموع ضعیف است و این به دلیل ضعف علوم انسانی در کشور، عدم تسلط بر نظام مدیریت پروژه کلان، مشکلات تودرتویی نهادی و کانون‌های قدرت است. به همین دلیل بنده همیشه از جراحی‌های ساختاری نگرانم و معتقدم این جراحی‌های ساختاری به جای آنکه ما را به هدف مطلوب برساند ما را به برهوت و بیراهه هدایت کند. چون تجربه در بیست - سی سال گذشته نشان داده که هر زمانی در کشور ما جراحی اقتصادی انجام شده وضعیت یا بدتر شده یا تاثیری نداشته و تغییری نکرده است. مانند پروژه اصل ۴۴، پروژه هدفمندی یارانه ها، پروژه بهبود فضای کسب و کار، پروژه مسکن مهر، پروژه اصلاح نظام بانکی و مالیاتی و پروژه بودجه ریزی عملیاتی که در واقع ابرپروژه بودند. در بیست - سی سال گذشته هر گاه پروژه‌ای را با هدف اصلاحات ساختاری شروع کردیم یا به بیراهه رفتیم و اثرات و تبعات منفی در برداشته و وضعیت بدتر شده یا به نتیجه نرسیدیم و آن انتظارات برآورده نشده، لذا اصلاحات ساختاری نیازمند تحقق پیش فرض‌ها، الزامات، تدارکات و شرایطی است و تیم مدیریت اقتصادی قوی و هماهنگی نیاز دارد که متاسفانه در کشور نداریم. درضمن تودرتویی نهادی و کانون‌های متعدد قدرت هم مشکل اصلاحات و جراحی‌های ساختاری را تشدید می‌کنند. از این نظر نگران هستم که این امیدآفرینی‌های ابتدایی هم که تا حدودی در بین عموم مردم مطرح شده این هم به تدریج کم رنگ‌تر شود. بحث دیگر انتخاب کابینه است. خود کابینه و تیم اقتصادی دولت هم به بازار و هم به فعالان اقتصادی و بازار علامت خواهد داد.
پس مسئله مهمی است. اگر تیم اقتصادی به مجلس رفته و رای اعتماد بگیرند خودش علامت خواهد داد که جهت‌گیری چگونه است و میزان امیدواری اقتصادی به
این تیم در چه حدی است. بحث دوم این است که دولت سیزدهم در شروع کار با کسری بودجه بالایی مواجه است و دولت دوازدهم در هفته‌های پایانی به این کسری بودجه هم مدام اضافه کرد. افزایش حقوق ها، پاداش‌ها و ریخت و پاش‌ها را اضافه کرد. به نظر من دولت سیزدهم در اولین مواجهه باید با کسری بودجه سال ۱۴۰۰ یک مواجهه «عاقلانه و حکمی» داشته باشد و برای کاهش کسری‌های بودجه باید گفتگوی بزرگ را انجام دهد و برای بودجه سال ۱۴۰۱ هم باید دولت سیزدهم یک بودجه عملیاتی با روند کسری کاهنده را پیشنهاد دهد. این اولین مواجهه سخت دولت سیزدهم خواهد شد. به این دلیل که همین که دولت بخواهد اصلاح بودجه کنونی یا سال آینده را شروع کند تازه شروع دعواها و تضاد منافع رخ خواهد داد و نارضایتی‌ها شروع می‌شود. این کار سخت دولت سیزدهم در آغاز است و لازم می‌باشد کنترل کسری‌های بودجه در دستور کار باشد. برای کسری‌های تجاری هم لازم است که واردات را کنترل و ساماندهی کنیم. دوم اینکه صادرات غیر نفتی را اضافه و توسعه دهیم صادرات غیر نفتی به این سرعت قابل افزوده شدن و توسعه نیست اما می‌شود در مورد ساماندهی و کاهش واردات شروع کرد و همچنین کاهش واردات غیررسمی یعنی قاچاق و اقتصاد زیرزمینی و این دو هم نیاز به یک مواجهه سخت با ذی نفعان و کانون‌های قدرت می‌طلبد. در مورد ناترازی نظام بانکی کار مقداری سخت‌تر است اما اگر بانک مرکزی مقتدر باشد بهتر می‌توان عمل کرد. به نظر بنده آقای دکتر همتی شروع خوبی داشتند و کارهای ارزنده‌ای را انجام دادند و اگر رئیس کل بانک مرکزی دولت سیزدهم بتواند با قدرت و هوشمندی، نظارت‌های سیستمی را بر بانک‌ها اضافه کند و اجازه تشدید ناترازی را ندهد کار بزرگی کرده است. دولت سیزدهم باید تلاش کند برجام را به نتیجه رساند و مذاکرات را باید با قدرت پیش ببرد چون تحریم‌ها ظالمانه هستند و بر معیشت ملت ایران فشار وارد می‌کند و باید سعی کند یک تیم قوی مذاکرات انتخاب کند که بحث مذاکرات فرسایشی نشود. چون انتخابات سنای آمریکا پیش‌رو است و احتمال پیروزی جمهوری‌خواهان وجود دارد که اگر سنا در دست جمهوری خواهان افتد و برجام تا آن زمان طول کشد ممکن است کار سخت‌تر شود. بحث دیگر این است که محبوبیت آقای بایدن مدام پایین‌تر می‌آید و از طرفی در بینِ جمهوری خواهان هم نگرش ترامپیسم زنده است و حدود دوسال فرصت داریم تا از عواید برجام استفاده کنیم و دوباره انتخابات آمریکا شروع خواهد شد. انتخابات آمریکا یک سال زودتر شروع می‌شود تا در نهایت رای‌گیری اتفاق افتد. یعنی ۲۰۲۳ میلادی شروع فعالیت‌های انتخاباتی برای انتخابات ۲۰۲۴. پس در واقع حدود دو سال فرصت داریم که از ثمرات برجام استفاده کنیم تا ۲۰۲۴ ببینیم چه اتفاقی رخ خواهد داد. پس برای انجام اصلاحات ساختاری و جراحی اقتصاد ایران حدود دو سال فرصت داریم.
تلویحاً می‌گویید آقای رئیسی دو سال از ۴ سال ریاست جمهوری‌اش فرصت دارد؟
اگر ۲۰۲۴ را هم در نظر بگیریم سه سال می‌شود.
اگر این را هم در نظر بگیریم در سال ۱۴۰۲ انتخابات مجلس را هم داریم که این طرف هم تنش‌های سیاسی ایجاد خواهد شد.
بله ممکن است در انتخابات مجلس پیش رو هم مواجهه دیگری داشته باشیم و ممکن است دیگر ساختار کنونی وجود نداشته باشد. می‌توان گفت آقای رئیسی دو سال برای اصلاحات ساختاری فرصت دارد. اما باید این نکته را هم در نظر بگیریم که اصلاحات ساختاری الزاماتی را نیاز دارد. یکی از الزامات این است که باید پذیرش و مشارکت مردم برای انجام جراحی‌ها بالا برود. یعنی بیمار اقتصادی باید حاضر باشد او را جراحی کنیم. این یعنی باید امید در سطح جامعه تقویت شود، میزان فساد و ادراک فساد باید کاهش پیدا کند. سرمایه اجتماعی و همدلی‌ها بالا برود. گفتگوی ملی شروع شود و اینها سبب می‌شود بیمار اقتصاد ایران برای جراحی آماده شود. الزام دوم این است که تیم پزشکی آشنا و مسلط به مسئله انتخاب شود. مسئله سوم این است ما بتوانیم از بین بیماری‌های متعدد اقتصاد ایران تشخیص دهیم از کجا باید شروع به جراحی کرد. چون الان بیش از بیست بیماری (چالش و ابرچالش) در اقتصاد ایران داریم. لذا کار، کار بسیار سختی است و در این دو سال نهایت بتوانیم پنج- شش چالش را شروع به درمان کنیم. چون اصلاحات ساختاری هم منابع مالی می‌خواهد، هم زمان‌بر است، هم مقاومت در برابر ذی‌نفعان و کانون‌های قدرت را می‌طلبد. هم خود اقتصاد و مردم باید طاقت این جراحی‌ها را داشته باشند. بنابراین آقای رئیسی دو سال فرصت دارد تا اقتصاد ایران را در مقابل تکانه‌ها و نابسامانی‌ها مقاوم کند. بنده وقتی حجم و پیچیدگی کار را می‌بینم دل نگران می‌شوم.
اگر آقای رئیسی نتواند حداقل در دو سال تحول اقتصادی نسبی ایجاد کند دیگر هیچ دولتی موفق نخواهد شد این موضوع را حل کند.
بله این گزاره را قبول دارم آقای رئیسی تقریبا آخرین امید اقتصاد ایران برای ایجاد یک تحول است. دولت‌های با نگرشهای اقتصادی متفاوت و سلایق و شرایط مختلف داشتیم که شاهد بودیم نتوانستند و یا به هر دلیلی نشد تحولی را ایجاد کنند و اصلاحات ساختاری و نهادی را پیش ببرند. ولی در دهه ۱۴۰۰ چنانچه اصلاحات ساختاری به تعویق بیفتد، اقتصاد به شرایط وخیم و نقطه بازگشت ناپذیر خواهد رسید.
از یک طرف یک اقتصاد در حال احتضار داریم از یک طرف هم با یک انباشت امیدواری رو به رو هستیم که اگر این انباشت امید به درخواست‌های اولیه و ابتدایی‌اش جواب داده نشود دیگر به هیچ کس اعتماد نخواهد کرد، موافق هستید؟
الان تقریبا همه ارکان حکومت یک دست و هم صدا هستند و این مسئله هم تهدید است و هم فرصت. من از منظر فرصت آن را تحلیل می‌کنم. الان این یک دست بودن می‌تواند به گونه‌ای جریانات را پیش برد که شاهد انجام جراحی‌ها باشیم. یک مقدار فضا فضای سهمگینی است و الزاماتی لازم دارد. مدیریت اقتصادی کلان پروژه موفقیت‌آمیزی را در طول حداقل بیست سال گذشته شاهد نبودم. لذا نشان می‌دهد ما در مدیریت پروژه ضعیف هستیم. هر کدامیک از این بیماری‌ها و جراحی‌های اقتصادی یک مدیریت ابرپروژه لازم دارد. وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم مثلاً افزایش قیمت بنزین آبان ۹۸ مدیریت پروژه می‌خواست که اجرا نشد. اصل ۴۴ هم به همین ترتیب. بهبود فضای کسب و کار، هدفمندی یارانه‌ها و... هم در مدیریت پروژه خوب عمل نشد.
متاسفانه با یک سری اقتصاددان‌هایی که معروف به سهمیه‌ای هستند روبه‌رو هستیم که هر چه فرمول دادند اقتصاد ما بیشتر درباتلاق فرو رفت!؟
بحث بر سر این است که تیم اقتصادی که در کابینه مشخص می‌شود به فعالان اقتصادی و بازار علامت مخابره خواهد کرد. نمی‌خواهم در مورد افرادی که برای کابینه انتخاب شدند نظر بدهم. با این حال بحث هماهنگی کامل، تسلط و توانمندی برای اصلاحات ساختاری، شناخت عمیق از علل و ریشه‌های چالش‌ها و مسائل اقتصادی، عقلانیت حداکثری، توان کافی مقابله دربرابر ذی نفعان و کانون‌های قدرت و فساد برای تیم اقتصادی دولت سیزدهم پیش شرط‌های انجام جراحی‌های اقتصادی هستند. امیدوارم دولت سیزدهم بالاخص تیم اقتصادی دولت در این عرصه مهم اقتصادی موفق باشند.