روزنامه ایران
1400/05/23
دلالتهای وزارت امیرعبداللهیان برای سیاست خارجی ایران
سیدجلال دهقانی فیروزآبادینظریهپرداز سیاست خارجی
سیاست خارجی یکی از مهمترین سویههای سیاست و حکومت است. چون حیات و ممات ملت و کشور به آن وابسته است. این امر ایجاب میکند که تصمیم و تدبیر سیاست خارجی در بالاترین سطوح نظام صورت پذیرد؛ ابعاد مختلف و اهداف متعدد سیاست خارجی نیز مستلزم مشارکت دیوانسالاریهای متعدد در فرایند آن است. بیتردید، یکی از دیوانسالاریهای متولی و مؤثر در فرایند سیاست خارجی، وزارت امور خارجه است. اگرچه مهمترین کارکرد و مأموریت دستگاه دیپلماسی اجرای سیاست خارجی است، اما وزارت خارجه در عرصه سیاستگذاری، تصمیمسازی و تصمیمگیری سیاست خارجی نیز نقش مؤثری ایفا میکند.
پس، این واقعیت که «همه» سیاست خارجی در وزارت خارجه تدبیر و تعیین نمیشود به معنای آن نیست که وزارت و وزیر امور خارجه «هیچ»کاره است. حتی اگر وظیفه وزارت امور خارجه را تنها به اجرای سیاست خارجی محدود و منحصر کنیم، باز به معنای بیتأثیر بودن آن نیست. چون در عمل، بین سیاستگذاری و تصمیم سیاست خارجی و اجرای آن شکاف معناداری وجود دارد که مجریان پر میکنند. فراتر از این، وزارت و وزیر امور خارجه جنبه نمادین داشته و نماد سیاست خارجی به شمار میرود. از اینرو، کسی که به عنوان وزیر امورخارجه سکان هدایت و مدیریت دستگاه دیپلماسی را به دست میگیرد نقش تعیینکنندهای در سیاست خارجی ایفا میکند. بر این اساس، معرفی و انتخاب حسین امیرعبداللهیان به عنوان وزیر امور خارجه، دلالتهای معناداری برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دولت سیزدهم دارد. مهمترین دلالتهای وزارت خارجه امیرعبداللهیان عبارتند از:
تداوم استفاده از ابزار دیپلماسی در سیاست خارجی: دیپلماسی یکی از مهمترین ابزارهای سیاست خارجی و عناصر قدرت ملی است. از اینرو، سیاست خارجی مطلوب و موفق متضمن و مستلزم استفاده حداکثری از این ابزار و عنصر قدرت ملی است. انتخاب یک دیپلمات حرفهای و کارآزموده به عنوان وزیر امور خارجه حاکی از آن است که برخلاف تبلیغات مغرضانه، دولت سیزدهم از دیپلماسی استفاده حداکثری خواهد کرد.
انطباق میدان-دیپلماسی: میدان، به معنای قدرت نظامی و دیپلماسی دو عنصر قدرت ملی هستند که برای تأمین منافع ملی ضرورت راهبردی دارند. بهگونهای که، از یکسو، قدرت و دیپلماسی دو روی یک سکه و دو تیغه یک قیچی سیاست خارجی هستند. دیپلماسی بدون پشتوانه قدرت مانند تفنگ بدون خشاب یا با تیر مشقی است. از سوی دیگر، دیپلماسی هنر اعمال مسالمتآمیز قدرت در عرصه بینالمللی است. انتخاب یک دیپلمات میدانی، به عنوان وزیر امور خارجه، به معنای پایان دوگانه کاذب میدان-دیپلماسی در سیاست خارجی دولت سیزدهم و انطباق این دو مؤلفه قدرت ملی است. برآیند این امر نیز، تقویت دیپلماسی میدانی در سیاست خارجی ایران میباشد.
انطباق مذاکره-مقاومت: مذاکره و مقاومت نیز دو روی یک سکهاند. چون موفقیت سیاست خارجی مستلزم بهکارگیری توأمان و همافزای ایندو است. مذاکره بدون مقاومت، به سازش و تسلیم میانجامد که به گواهی تاریخ تأمین کننده منافع ملی نیست. وزارت خارجه امیرعبداللهیان بیانگر پایان این دوگانه کاذب نیز در سیاست خارجی دولت سیزدهم میباشد.
تقویت گفتمان مقاومت: با وزارت امیرعبداللهیان، وزارت خارجه شاهد تحول گفتمانی خواهد بود. بهطوری که برای برقراری تعادل بین مذاکره و مقاومت، سویه مقاومت تقویت و تحکیم میشود.
تقویت محور مقاومتگرایی: هدایت دستگاه دیپلماسی توسط دیپلماتی که با محور مقاومت شناخته میشود، بیانگر تقویت «محور مقاومتگرایی» در سیاست خارجی دولت سیزدهم است.
بهطوری که همکاری با کشورهای محور مقاومت در اولویت سیاست خارجی قرار خواهد گرفت.
منطقهگرایی مستقل: یکی دیگر از دوگانههای نظری و عملی در سیاست خارجی ایران نقطه عزیمت آن از سطح منطقهای و بینالمللی است. آیا سیاست خارجی ایران باید از سطح و سکوی منطقهای به سطح بینالمللی پرتاپ شود یا برعکس، از عرصه جهانی به منطقه وارد شود؟ عملکرد دولتهای پیشین بیانگر این واقعیت است که منطقهگرایی در سیاست خارجی ایران تابعی از بینالمللگرایی بوده است. وزارت یک دیپلمات منطقهگرا حاکی از آن است که منطقهگرایی مستقل و البته متعامل در دستورکار سیاست خارجی ایران قرار خواهد گرفت.
سیاست منطقهای و همسایگی فعال: منطقهگرایی مستقل منطقاً متضمن و مستلزم سیاست منطقهای فعال در سیاست خارجی دولت سیزدهم است. بویژه آنکه، تخصص و تجربه وزیر خارجه پیشنهادی این دولت منطقه غرب آسیاست. در کانون سیاست منطقهای نیز سیاست همسایگی فعال قرار دارد. از این رو، توسعه و تقویت روابط با همسایگان، از یکسو و تنش زدایی با همسایگان جنوبی، از سوی دیگر، در اولویت سیاست خارجی دولت سیزدهم خواهد بود.
توسعه و گسترش روابط خارجی ایران با همه کشورهای جهان: به گونهای که جمهوری اسلامی ایران تعامل هوشمند، فعال و همهجانبه با جهان خواهد داشت. این امر به معنای پایان تقلیلگرایی در سیاست خارجی است. بهطوری که اول، سیاست خارجی صرفاً به رابطه با غرب محدود و منحصر نمیشود. دوم، سیاست خارجی تنها به برجام تقلیل پیدا نمیکند.
توازن در سیاست خارجی: سیاست خارجی دولت سیزدهم، همانگونه که امیرعبداللهیان تصریح میکند، متوازن خواهد بود. به گونهای که با تقویت «سیاست نگاه به شرق»، در مقابل «سیاست نگاه به غرب» موازنهسازی خواهد شد. یکی از الزامات سیاست خارجی متوازن نیز آسیاگرایی است. برآیند این دو، پایان غربمحوری نامتوازن و غربزدایی در سیاست خارجی ایران است.
بازسازی و بازیابی اعتماد و اعتبار وزارت امور خارجه: اختلاف نظر و عملکرد بین وزارت امور خارجه و سایر ارکان و نهادهای متولی سیاست خارجی در دولت دوازدهم باعث تضعیف اعتماد و اعتبار آن در سطح نظام شد. اما، وزیر خارجهای که مورد اعتماد نظام بوده و با اجماع دستگاههای مختلف متولی سیاست خارجی انتخاب شده است، اعتماد و اعتبار وزارت خارجه را بازسازی و بازیابی خواهد کرد.
سایر اخبار این روزنامه
تقدیر مرندی از تلاشهای وزارت خارجه برای تأمین واکسن
بازیگری که شادی و امید را به یادگار گذاشت
همه دوباره علیه کرونا
صف واکسیناسیون و دارو باید سریعتر جمع شود
طالبان به هرات رسید
پروندههای کثیرالشاکی زودتر به سرانجام برسد
شیر و لبنیات از قیمتگذاری دستوری خارج شد
جنجال یک عکس شبیه سازی شده تاریخی
وزیر ارتباطات، آینده «توسعه اقتصاد دیجیتال »را اولویت کاری قرار دهد
کارمان را برای موفقیت در المپیک پاریس شروع کردهایم
خزر آب میرود
درخواست قرنطینه و یک هفته تعطیلی شهر قم در بحران کرونا
دلالتهای وزارت امیرعبداللهیان برای سیاست خارجی ایران