خداحافظ؛ آقای مذاکره‌

محمد محمودی تحلیلگر مسائل سیاسی چه غریــبانه رفتی آقای مذاکره!. چه سکوت تلخ و چه بدرقه سردی. آیت‌ا... هاشمی هم که دیگر نیست‌ تا‌ جور بی‌معرفت‌ها را بکشد. گفتم بی‌معرفت‌ها؛ ‌یاد خود آقای هاشمی افتادم که جفا و ناسپاسی از‌ دست این جماعت، کم نکشید؛ ولی قدمی از ادای حق‌الناس عقب ننشست. برایش فرقی هم نمی‌کرد جای ادای حق‌مردم در نمازجمعه باشد یا انتخابات، برای واکسن باشد یا مذاکره؟!. آیت‌ا... هاشمی می‌گفت پای مصلحت مردم، آبرو که سهل است؛ جان باید داد!. برای همین هم شد «آقای مصلحت». از پایان جنگ با صدام تا آغاز صلح در منطقه. همه‌جا ردپای «آقای مصلحت» پیدا بود. مثال‌های بیشتر نمی‌نویسم، چون هیچ‌گاه قرارم بر تقدیس هاشمی نبوده و نیست. امروز هم اگر نوشتم «آقای مصلحت»، به‌خاطر فردای این کشور است، تا مبادا آیندگان، ایران اسلامی را فقط به سلطان شیر و شکر و قیر بشناسند!. نخیر. ایران اسلامی، آقای مصلحتی داشته که روزی تمام دنیا به‌نظراتش احترام می‌گذاشتند؛ از مصر و عراق و عربستان گرفته تا قلب اروپا. بگذریم از اینکه خود ما روزی جای طلا و مس را عوض کردیم‌ تا هاشمی، منزوی کنیم و احمدی‌نژاد را بسازیم نماد انقلاب اسلامی!.  امروز هم گویا دوباره تاریخ در حال تکرار است، تا در هیاهوی بی‌وقفه و  پر‌سر‌و‌صدای، انحراف و اختلاس و اقتصاد‌، نام «آقای‌ مذاکره» از یادها برود. مردی که ۸ سال نه‌فقط وزیر خارجه ایران؛ که نماد دیپلماسی اسلامی در دنیا شد. از محمد‌جواد ظریف می‌گویم‌ که آقای مذاکره شد در مقابل لشکر جنگ طلبان جهان؛ مردی که با قدرت نرم خود ثابت کرد، جمهوری اسلامی، جمهوری منطق است؛ حتی اگر دیوانه‌ای بی‌منطق چون ترامپ. مقابلش باشد!. ظریف اگر در ایران نبود‌ بعد از پایان وزارتش، یقینا تا سال‌های سال، در جای جای دنیا، پای سخنرانی‌هایش می‌نشستند‌ تا از آقای مذاکره ایرانی بیاموزند. تجربه ناب برجام و تحقق خواست ملتش را؛ در معرکه پیچیده‌ترین مذاکرات سده اخیر. هر چند امروز شاید در نگاه اول، عاقبت «آقای مذاکره» چندان خوشایند به‌نظر نیاید، چون حتی در کشورش هم تجلیلی از خدماتش نشد‌ تا مظلوم و غریبانه از جایگاه وزیر خارجه ایران، کنار برود. ولی یقینا روزی عزیزتر از قبل بازخواهد گشت؛ برای ایران و اسلام و مردم. پس تا آن روز خداحافظ؛ «آقای مذاکره»!