تغییر در دستگاه دیپلماسی در بدترین زمان ممکن!

خاورمیانه در چرخشی آرام، اندک اندک تغییر ذائقه می‌دهد به شرق متمایل خواهد شد یا به غرب معلوم نیست اما باراک اوباما در اواخر دور دومِ ریاست‌جمهوری خود در جمع نیروهای آمریکایی در استرالیا گفته بود حرکت از خاورمیانه به شرق دور برای آمریکایی ها، ناچار و ناگزیر است. در همین زمانه‌ی پرتنش، دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران روی مدار صفردرجه ایستاده تا تکلیف عالی‌ترین مقامِ آن روشن شود. فرجی‌راد استاد ژئوپلیتیک دانشگاه در مصاحبه با «مهر» گفته بود: «ما الان با برخی از کشورهای آفریقایی، حتی یک دلار معامله نیز نداریم، اما ماهیانه ده‌ها هزار دلار خرج سفارتخانه‌هایمان می‌کنیم. معتقدم به راحتی می‌توانیم ۲۰ سفارت و نمایندگی را در آفریقا موقتاً تعطیل کنیم.» بسیاری همچنان مبهوتِ سفیر ایران در روسیه شدنِ «کاظم جلالی» نماینده‌ی پیشین مجلس هستند و نیز برخی معترض به تغییرِ دقیقه‌ی نودی سفیر ایران در لندن... و بسیاری منتقد سفیر شدنِ خیلی‌های دیگر اما این‌ها بخش حاشیه‌ای دستگاه دیپلماسی است، در اصل، بعدِ هشت سال که تمامِ توانِ دستگاه دیپلماسی در راه مذاکرات برجامی صرف شد همچنان در حوزه‌ی دیپلماسی نتوانسته‌ایم به یک نقطه‌ی قابل قبول دست پیدا کنیم چرا؟!
آفتاب یزد - رضا بردستانی: یک تصویر که شبیه به همان شبیه‌سازی ۴ سال قبلِ سفرای روسیه و انگلستان بود، فضای گفتمانیِ سیاسی - رسانه‌ای ما را به یک دوگانه‌ی انگلیسی - روسی تبدیل می‌کند تا جایی که رسمی‌ترین رسانه یعنی صدا و سیما نیز، با سر درونِ دریای متلاطمِ این ماجرا سقوط می‌کند.
> در شرق...
در شرق ایران، اوضاع در افغانستان، در بدترین حالت ممکن طی دو دهه‌ی اخیر است؛ پاکستان، به زعم و تحلیل «پیرمحمدملازهی»؛ در فقره‌ی طالبان و ایجاد تغییرات در افغانستان با ما رو راست نبوده است گویی پیمان‌های اقتصادی با روسیه، با چین و کمک‌های دریافتی از عربستان، دستخوشِ همین عدمِ صداقت با همسایه‌ای است که پیوندهای عمیق تاریخی، فرهنگی و سیاسی با آن داشته و فراموش شدنی نیست. اندکی دورتر؛ هند نیز چابهارِ ایران را همچنان در بلاتکلیفی باقی نگاه داشته گویی او نیز دارد مزدِ یک موافقتِ پشت پرده را در سایه‌ی انفعالِ ما دریافت می‌کند. در شرقِ دور همچنان باید غمگینِ از دست دادن دو شریکِ تجاریِ خوب یعنی کره‌ی جنوبی و ژاپن باشیم در این میانه همچنان تکلیف یک همکاری ۲۵ساله با پکن در سرگردانی کامل به سر می‌برد.


> در غرب...
در غربِ ایران، ترکیه همچنان یک معمای حل ناشده و پیچیده است، بهره وری‌ها یک طرفه شده است، موازنه‌ی سیاست و کفه‌ی سنگینِ تجارت در ابعادِ بین‌المللی بیشتر به سمتِ آنکارا سنگینی می‌کند گویی در سخت‌ترین شرایط هم باید صنعتِ توریسمِ دولت اردوغان از ایرانیانِ عاشق سفرهای برون مرزی منفعت ببرد هم دلاری‌های سرگردان برج‌های آنتالیا، استانبول و ازمیر را ثانیه به ثانیه بلندتر کند.
عراق اگرچه در صدد برگزاری یک نشست بین‌المللی و چندجانبه است اما حواشیِ انتخاباتی این کشور و نیز مسائل داخلی، اقتصادی و باقی ماندنِ نارضایتیِ عمومی از وضعیت معیشتی در کنار سایه‌ی تلخ و سیاه ناامنی و تروریسم همچنان این کشور را به عنوان یکی از کانون‌های پرتنش در صدر اخبار منطقه و جهان قرار داده است. اندکی دورتر، لبنان همچنان کشوری بدونِ دولت است، سوریه درگیر اختلافات درازدامنِ داخلی و بین‌المللی، فلسطینی‌ها همچنان مردمانی دچار اشغالگران صهیونیستی و اردن روی مدارِ بدخُلقی با تهران؛ حتی فرصت به وجود آمده برای بازگشت به بخشی از تاریخ و فرهنگِ جهان یعنی مصر نیز از دست رفت.
> در شمال...
کشورهای شرق دریای خزر را به آسانی از دست دادیم، در غرب دریای خزر نیز اسیر بازی‌های دوگانه اردوغان - پوتین شدیم حتی از پس گرجستان برای داشتنِ روابطی که مبنای تاریخی دارد برنیامدیم بماند که آذربایجان را بخشیدیم به ترکیه و ارمنستان را به روسیه. اندکی دورتر، پوتین و روسیه همچنان دارد از فضای ایران در جهانِ ملتهب سیاست خارجی و از کنار اختلافات هسته‌ای تهران و غرب، بهره‌ها می‌برد؛ قرارداد گازی با پاکستان و پکن، نزدیک شدن به شرکای سنتی ایران و...
> در جنوب...
همچنان در خمِ اختلافاتِ خود با ریاض مانده‌ایم گویی قاعده‌ی «هزینه - فایده» را نیز نمی‌دانیم از کنار عربستان، بحرین و امارات و حتی کویت را نیز از دست دادیم، با قطر هم که معلوم نیست چند چندیم؟! با عمان نیز بعدِ فقدان سلطان قابوس، فقط سفیر عوض کردیم و دیگر هیچ! اندکی دورتر یمن...
> به غوغای برجام مشغول، ز سودای همسایگان غافل!
این از وضعیت ۱۵ کشوری است که در همسایگی ما به سر می‌برند و چند کشوری که اندکی دورتر، همسایه‌ی همسایگان ما هستند و این یعنی نمی‌شود لیگ داخلی نداشت اما تیم ملی قوی داشت حتی اگر ۷۰ درصدِ بازیکنان لیگ‌های داخلی ما وارداتی باشند بازهم از دلِ یک لیگ قوی می‌توان به یک تیم ملی قابل قبول دست پیدا کرد.
فرجی راد استاد ژئوپلیتیک دانشگاه، سید وحید کریمی، دیپلمات و چندین و چند کارشناس روابط بین‌الملل در گفتگوهای متعدد با آفتاب یزد اگرچه تاکید داشته‌اند که مسئله‌ی برجام مهم، حیاتی و تعیین‌کننده است اما همین‌هایی که نام بردیم و در دنیای دیپلماسی برای خود رزومه دارند بر این نکته نیز دست گذاشته‌اند که غفلت از ۱۵ کشوری که در همسایگی جمهوری اسلامی ایران به سر می‌برند، تاوانِ سنگینی در پی خواهد داشت.
همه اذعان و اعتراف دارند که دستگاهِ دیپلماسیِ دولت‌های اول و دومِ حسنِ روحانی، از حق نگذریم در برجام از هیچ کوششی فروگذار نبودند اما همین‌هایی که عملکردِ برجامی دستگاهِ دیپلماسی را تایید می‌کنند بر نقطه ضعفی بزرگ دست می‌گذارند به نامِ انفعال در حوزه‌ی مسائل منطقه ای!
در همسایگی ایران اردوغان و ترکیه نیز حضور دارند و عراق و الکاظمی، این دو کشور بیشتر از ایران، چالش و تنش نداشته باشند قطعاً کمتر ندارند اما در حوزه‌ی دیپلماسی منطق‌های فعال‌تر از ایران در حرکت بوده اند، حنب و جوش اخیرِ الکاظمی، از سفرهای منطقه‌ای گرفته تا تلاش برای بازگشت به دوران باشکوه عراق در گذشته‌ای نه چندان دور؛ خود حکایت از یک استراتژی حداقل میان‌مدت دارد از احوال و اوضاع ترکیه نیز بی‌خبر نیستیم!
این‌ها حاصلِ چیست؟ یک دردسر بزرگ که تمامی دستگاه دیپلماسیِ ما را در خود غرق کرده است گویی جهان دست به دستِ هم داده تا همه‌ی توانِ ایران در حوزه‌ی سیاست خارجی در میدان برجام هرز برود و ایران بماند و صدها مسئله‌ی برزمین مانده‌ی منطقه‌ای و بین‌المللی دیگر که زیر پای برجام در حال جان سپردن است!
وقتی ظریف داد می‌زند که ما حتی یک شریک استراتژیک نداریم که نباید یقه‌ی ظریف را گرفت که چرا گفتی؟! باید یقه‌ی او را گرفت که چرا نداریم نه این که او را در تنگنای راست گویی و دروغگویی، له کنیم. شریک استراتژیک نداشتن که شاخ و دُم ندارد وقتی در مواقعی که در سازمان ملل رای گیری‌های یک طرف ایران صورت می‌پذیرد معلوم‌مان شده که گاهی حتی عراق و لبنان نیز ما را تنها گذاشته اند!
> خاورمیانه در آتش «مدیریتِ بی‌ثباتی» ما، در توهمِ «موازنه مثبت»
موضوع فقط افغانستان و عراق نیست، مهم‌تر آن است که یک روز شرق ایران در آتش می‌سوزد یک روز غرب ایران، روزی دیگر شمال ایران و چند صباحی بعدتر جنوب ایران و این یعنی هدف در نهایت ایران است چون غرب تصمیم گرفته با گرفتار کردنِ خاورمیانه در آتش «مدیریت بی‌ثباتی»، کشورهای این منطقه را مشغولِ مسائلی نگاه دارد که هیچ نفعی برای آن‌ها ندارد مثل درگیر کردنِ عربستان و یمن در جنگی که نه برنده دارد نه پایان یا اختلافات در سوریه یا چالش‌های انتخاباتی در عراق و لبنان. دارای قوی‌ترین دستگاه دیپلماسی هم باشیم گیج می‌شویم که حواس‌مان به مرزهای شرقی باشد یا غربی؟! از آسمان‌مان مراقبت کنیم یا از مرزهای آبی؟! این‌ها یک هشدار است که همه‌ی موضوع که بازگشت و عدمِ بازگشتِ طالبان نیست، برگزاری یا عدمِ برگزاری انتخابات در عراق نیست، تعیین دولت در لبنان نیست، پایان یاعدم پایان جنگ در سوریه نیست صلح و جنگ یمن و عربستان نیست... شاید همه‌ی این‌ها بخشی از یک پازل بزرگ‌تر است.
در همین فقره‌ی افغانستان، چین، روسیه و آمریکا هیچ نگرانی‌ای ندارند اما فضای رسانه‌ای ایران پر شده از دو گانه‌ی له یا علیه طالبان‌نویسی! بگذریم از دستورالعمل عجیب و بی‌دلیل وزارت ارشاد اما یک مسئله در همه‌ی این امور پررنگ است و آن این که همه ابراز عقیده و اعلام موضع می‌کنند الا دستگاه دیپلماسی چرا؟! چون در بدترین زمان ممکن دستخوش تغییرات شده است.
> تغییر در دستگاه دیپلماسی در بدترین زمان ممکن!
از روس‌ها بیاموزیم، ۱۶ سال است دست به ترکیب ایده آلِ خود در وزارت امورخارجه نزده‌اند حتی با بازی نخ نما شده‌ی «پوتین - مدودف». ۸ سال قبل‌تر از این ۱۶ سال نیز «لاوروف» سفیر روسیه در سازمان ملل بود گویی مشغول کارآموزی برای یک دوره‌ی طولانی‌مدت در وزارت امور خارجه و این یعنی دستگاه دیپلماسی با همه‌ی دیگر وزارت خانه‌ها توفیر دارد.
روسیه البته پیشترها دورانی ۲۸ساله را با «آندری گرومیکو» سر کرده است و این یعنی ثابت نگاه داشتنِ دستگاه دیپلماسی، امرِ چندان عجیبی نیست. این روزها که مذاکرات برجامی بلاتکلیف مانده است، سرمایه‌گذاری‌های خارجی دچار رکود و سکون شده است، چابهار همان اندازه رها شده که سمنان و بوشهر! در میانه‌ی اعتراضاتی از جنس اساتیدِ روابط بین‌الملل و دیپلمات‌های کارآزموده که به روندِ انتخابِ سفرا اعتراض دارند و آن را در راستای منافع و نیازهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران نمی‌دانند؛ اصلی‌ترین صندلیِ دستگاه دیپلماسی همچنان خالی است، و این یعنی معطل نگاه داشتن دستگاه دیپلماسی مثل ۱۷ وزارت خانه‌ی دیگر آن هم در روزهایی که خاورمیانه در حال تغییر ذائقه است، پی نبردن و اعتقاد نداشتن به ارزش و اعتبار دیپلماسی است. این دوران در یک جایی خود را نمایان خواهد ساخت که انفعالِ به دلیل وزیر نداشتن وزارت امورخارجه چه تبعاتی در بر خواهد داشت اما خودِ انتخاب وزیر و سفرای ایران در اقصی نقاط جهان، داستانی پر آب چشم است که باید با مداقه بدان نگریست؛ کمِ ماجرا این که حداقل روابط را در انتخاب سفرا بر ضوابط ارجحیت ننهیم!
دولت سیزدهم هرچند با تاخیر اما لیست وزرای پیشنهادی خود را به مجلس ارائه کرده است، موافق و مخالف در رد و تایید این لیست نوشته‌اند و گفته‌اند اما معتقدیم ایجاد تغییرات در راس دستگاه دیپلماسی، از بدِ حادثه در بدترین شرایط ممکن، آن هم با کندی در حالِ انجام است.